پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٥٠
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرسایش، فرسودگی فرساینده، فرسوده کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تعالیم، رهنمودها، دستورات کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

لاینقطع، بلاوقفه، علی الدوام، دایم، مدام، وقفه ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

موانع، محاصرات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مضرات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رنج بردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رنج بردن از suffer - experience ( emotional ) pain= thefreedictionary. com/bear

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضرر، نقص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

موجد، ایجادگر، ایجادکننده، تولیدکننده ایجاد، تولید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیشرفت، عمران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

حائزاهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

مطلقا، به طور محض، تماما، به تنهایی، فقط، محضا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شکوفایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

صاحب منصبان، افراد صاحب اختیار، منابع قدرت، مسئولان، مراجع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برجسته سازی

پیشنهاد
٧

کسی را به حال خود رها کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقوق خانواده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

آتی، باز هم، نیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زیادی تاکیدشده، دارای تاکید بیش از حد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاکید بیش از حد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تضاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

قرون وسطی ( سده های میانی، قرون میانی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ذی نفع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

منتفع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

متصف ( بودن به ) ، ترسیم شده، توصیف شده با مشخصه ی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

مشخصه آن . . . است this city is characterized by population density = مشخصه این شهر تراکم جمعیت است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هانزایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به گفته دیگر، به سخن دیگر، به دیگر سخن، در کلامی دیگر، به کلامی دیگر، به دیگر کلام، به قولی دیگر، به دیگر قول، به تعبیر دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پنداشتن، انگاشتن، دانستن Braudel designates Antwerp the dominant city = برودل آنتورپ را شهر غالب می پندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پایسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بر پایه چیزی بودن، متکی بودن بر، ( وا ) بسته بودن به، استوار بودن بر، اتکا/تکیه داشتن بر، بنا نهادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

انحطاط، زوال، هلاکت، اضمحلال، امحا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

گرد آوردن، گردآوری، جمع آوردن، جمع آوری، جمع بندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

امکان، فرصت possibility, opening = thefreedictionary. com/option

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

افتتاحیه بازکننده، گشاینده، آغازگر، شروع کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

luggage، باروبنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برپایی، شروع، آغاز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشرافی سازی ( کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ایمن، در امان، محفوظ، مصون، محروس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جنوآیی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حد اعلی، در منتها درجه، در منتهی الیه، به شکل مفرط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جلوه/نمود یافتن با، متجلی/جلوه گر شدن با، نمایان شدن با war lords have continued to wreak havoc up to the present, as represented by Somalia today ار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بدجنس، بدذات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدذات، بدسیرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوسفندپروری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

برخوردار از، بهره مند از، صاحب برخورداری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

دست رد به سینه کسی زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تشکّل، سازوبرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مشعر، شعور، وقوف