پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
جانشینی، نشاندن به جای
لازم به ذکر است که، ذکر این نکته اهمیت دارد که
همچنان، پیوسته، همواره، همانطور، همینطور their opposition continues to be heard = مخالفت آنان همچنان به گوش می رسد they continued to solicit donation ...
در راستای، هم راستا با
به طور ضمنی، ضمنا به صورت تلویحی، تلویحا
بازنشستگی پیش ازموعد
نهادینه
ناممکن
بی ابهام، صراحتا، آشکارا
نامبهمی، بی ابهامی، وضوح، صراحت، روشنی، آشکاری
نامبهم
گذرگاه
( عموما ) پذیرفته شده
زیان بار
فروپاشی
قیام کردن
علل، دلایل، عوامل، موجبات، اسباب
فرسایش، فرسودگی فرساینده، فرسوده کننده
تعالیم، رهنمودها، دستورات کار
لاینقطع، بلاوقفه، علی الدوام، دایم، مدام، وقفه ناپذیر
موانع، محاصرات
مضرات
رنج بردن
رنج بردن از suffer - experience ( emotional ) pain= thefreedictionary. com/bear
ضرر، نقص
موجد، ایجادگر، ایجادکننده، تولیدکننده ایجاد، تولید
پیشرفت، عمران
حائزاهمیت
مطلقا، به طور محض، تماما، به تنهایی، فقط، محضا
شکوفایی
صاحب منصبان، افراد صاحب اختیار، منابع قدرت، مسئولان، مراجع
برجسته سازی
کسی را به حال خود رها کردن
حقوق خانواده
آتی، باز هم، نیز
زیادی تاکیدشده، دارای تاکید بیش از حد
تاکید بیش از حد
تضاد
قرون وسطی ( سده های میانی، قرون میانی )
ذی نفع
ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان
منتفع
متصف ( بودن به ) ، ترسیم شده، توصیف شده با مشخصه ی
مشخصه آن . . . است this city is characterized by population density = مشخصه این شهر تراکم جمعیت است
هانزایی
به گفته دیگر، به سخن دیگر، به دیگر سخن، در کلامی دیگر، به کلامی دیگر، به دیگر کلام، به قولی دیگر، به دیگر قول، به تعبیر دیگر
پنداشتن، انگاشتن، دانستن Braudel designates Antwerp the dominant city = برودل آنتورپ را شهر غالب می پندارد
پایسته
بر پایه چیزی بودن، متکی بودن بر، ( وا ) بسته بودن به، استوار بودن بر، اتکا/تکیه داشتن بر، بنا نهادن
انحطاط، زوال، هلاکت، اضمحلال، امحا