پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
فرسایش، فرسودگی فرساینده، فرسوده کننده
تعالیم، رهنمودها، دستورات کار
لاینقطع، بلاوقفه، علی الدوام، دایم، مدام، وقفه ناپذیر
موانع، محاصرات
مضرات
رنج بردن
رنج بردن از suffer - experience ( emotional ) pain= thefreedictionary. com/bear
ضرر، نقص
موجد، ایجادگر، ایجادکننده، تولیدکننده ایجاد، تولید
پیشرفت، عمران
حائزاهمیت
مطلقا، به طور محض، تماما، به تنهایی، فقط، محضا
شکوفایی
صاحب منصبان، افراد صاحب اختیار، منابع قدرت، مسئولان، مراجع
برجسته سازی
کسی را به حال خود رها کردن
حقوق خانواده
آتی، باز هم، نیز
زیادی تاکیدشده، دارای تاکید بیش از حد
تاکید بیش از حد
تضاد
قرون وسطی ( سده های میانی، قرون میانی )
ذی نفع
ذی نفعان، منتفعان، ذی نفوذان
منتفع
متصف ( بودن به ) ، ترسیم شده، توصیف شده با مشخصه ی
مشخصه آن . . . است this city is characterized by population density = مشخصه این شهر تراکم جمعیت است
هانزایی
به گفته دیگر، به سخن دیگر، به دیگر سخن، در کلامی دیگر، به کلامی دیگر، به دیگر کلام، به قولی دیگر، به دیگر قول، به تعبیر دیگر
پنداشتن، انگاشتن، دانستن Braudel designates Antwerp the dominant city = برودل آنتورپ را شهر غالب می پندارد
پایسته
بر پایه چیزی بودن، متکی بودن بر، ( وا ) بسته بودن به، استوار بودن بر، اتکا/تکیه داشتن بر، بنا نهادن
انحطاط، زوال، هلاکت، اضمحلال، امحا
گرد آوردن، گردآوری، جمع آوردن، جمع آوری، جمع بندی
امکان، فرصت possibility, opening = thefreedictionary. com/option
افتتاحیه بازکننده، گشاینده، آغازگر، شروع کننده
luggage، باروبنه
برپایی، شروع، آغاز
اشرافی سازی ( کردن )
ایمن، در امان، محفوظ، مصون، محروس
جنوآیی
در حد اعلی، در منتها درجه، در منتهی الیه، به شکل مفرط
جلوه/نمود یافتن با، متجلی/جلوه گر شدن با، نمایان شدن با war lords have continued to wreak havoc up to the present, as represented by Somalia today ار ...
بدجنس، بدذات
بدذات، بدسیرت
گوسفندپروری
برخوردار از، بهره مند از، صاحب برخورداری
دست رد به سینه کسی زدن
تشکّل، سازوبرگ
مشعر، شعور، وقوف