پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٤٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

به رهبری، به سرکردگی، به سرپرستی، با هدایت، با راهنمایی، با راهبری، با پیشوایی، به پیشگامی، با ریاست، با دنباله روی از، با پیروی از، با اقتدا به، به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

led by = به رهبری، به سرکردگی، به سرپرستی، با هدایت، با راهنمایی، با راهبری، با پیشوایی، به پیشگامی، با ریاست، با دنباله روی از، با پیروی از، با اقتد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درخصوص، در ارتباط با، مربوط به، مرتبط با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برای نمونه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فی المثل، بر حسب مثال، به طور مثال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گنجاندن، قید کردن، درج کردن، مندرج کردن، مرقوم داشتن/کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

written by = به قلمِ، نوشته ی، اثرِ، نگاشته ی، نبشته ی، تالیفِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

عناصر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپر نظامی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هزینه چیزی را پرداختن/تقبل کردن، بهای چیزی را پرداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پُرولتاژ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در محاصره دشمن، در میان دشمنان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در احاطه ی، در محاصره ی، در حصارِ، محصور در، احاطه شده با، در میانِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

surrounding = محیط، احاطه کننده، حاصر surrounded = محاط، احاطه شده، محصور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کنونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ائتلافات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

be outmanoeuvred by = پس افتادن از، عقب افتادن از، جا ماندن از، رودست خوردن از، مغلوب شدن با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاصل، حاصله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

طی، از طریق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پیاده سازی، پیاده کردن، کاربرد داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

گوش بزنگ، هشیار، مراقب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مسائل، امور، قضایا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سر فرود آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فهمیدنی، فهم پذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بازآرایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پررنگ، درشت، سیاه، برجسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرواضح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

convincing= thefreedictionary. com/credible متقاعدکننده، مجاب کننده، قانع کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مبحث

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مُجَلَّد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

:attend to work for or be a servant to/aid, assist, help= thefreedictionary. com/attend to کار کردن برای، در خدمتِ . . . بودن، خدمت کردن، کمک کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کار کردن برای، در خدمتِ . . . بودن، خدمت کردن، کمک کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاملا متناقض، دارای تفاوت فاحش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور کاملا متناقض، دارای تفاوت فاحش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به زیانِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

موکد ساختن، تاکید گذاشتن، مورد تاکید قرار دادن، مطرح ساختن to emphasize ( an issue, idea, or word )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نافع بودن، منفعت رساندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نابرابری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ساماندهی، سازمان دهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

شخصی ویژه، مخصوص، مختص ( به ) adverts customized for a new market = آگهی های ویژه ی بازاری جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایاندن، اعطا کردن، عطا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حقیقتا، واقعا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحت تاثیر، به خاطر تاثیر، به خاطر وجود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

جامعه پذیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

any process of change = thefreedictionary. com/becoming ( فرایند ) تغییر، دگرگونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

دیگر/از این پس. . . نیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مشخصا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرمانداران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناختگی