پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
به رهبری، به سرکردگی، به سرپرستی، با هدایت، با راهنمایی، با راهبری، با پیشوایی، به پیشگامی، با ریاست، با دنباله روی از، با پیروی از، با اقتدا به، به ...
led by = به رهبری، به سرکردگی، به سرپرستی، با هدایت، با راهنمایی، با راهبری، با پیشوایی، به پیشگامی، با ریاست، با دنباله روی از، با پیروی از، با اقتد ...
درخصوص، در ارتباط با، مربوط به، مرتبط با
برای نمونه
فی المثل، بر حسب مثال، به طور مثال
گنجاندن، قید کردن، درج کردن، مندرج کردن، مرقوم داشتن/کردن
written by = به قلمِ، نوشته ی، اثرِ، نگاشته ی، نبشته ی، تالیفِ
عناصر
سپر نظامی
هزینه چیزی را پرداختن/تقبل کردن، بهای چیزی را پرداختن
پُرولتاژ
در محاصره دشمن، در میان دشمنان
در احاطه ی، در محاصره ی، در حصارِ، محصور در، احاطه شده با، در میانِ
surrounding = محیط، احاطه کننده، حاصر surrounded = محاط، احاطه شده، محصور
کنونی
ائتلافات
be outmanoeuvred by = پس افتادن از، عقب افتادن از، جا ماندن از، رودست خوردن از، مغلوب شدن با
حاصل، حاصله
طی، از طریق
پیاده سازی، پیاده کردن، کاربرد داشتن
گوش بزنگ، هشیار، مراقب
مسائل، امور، قضایا
سر فرود آوردن
فهمیدنی، فهم پذیر
بازآرایی
پررنگ، درشت، سیاه، برجسته
پرواضح
convincing= thefreedictionary. com/credible متقاعدکننده، مجاب کننده، قانع کننده
مبحث
کلی
مُجَلَّد
:attend to work for or be a servant to/aid, assist, help= thefreedictionary. com/attend to کار کردن برای، در خدمتِ . . . بودن، خدمت کردن، کمک کردن
کار کردن برای، در خدمتِ . . . بودن، خدمت کردن، کمک کردن
کاملا متناقض، دارای تفاوت فاحش
به طور کاملا متناقض، دارای تفاوت فاحش
به زیانِ
موکد ساختن، تاکید گذاشتن، مورد تاکید قرار دادن، مطرح ساختن to emphasize ( an issue, idea, or word )
نافع بودن، منفعت رساندن
نابرابری
ساماندهی، سازمان دهنده
شخصی ویژه، مخصوص، مختص ( به ) adverts customized for a new market = آگهی های ویژه ی بازاری جدید
نمایاندن، اعطا کردن، عطا کردن
حقیقتا، واقعا
تحت تاثیر، به خاطر تاثیر، به خاطر وجود
جامعه پذیری
any process of change = thefreedictionary. com/becoming ( فرایند ) تغییر، دگرگونی
دیگر/از این پس. . . نیست
مشخصا
فرمانداران
ناشناختگی