پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
توصیفات، روایات، توضیحات، سرگذشت ها، ماجراها
سرگذشت، شرح ماوقع محسوب کردن، به شمار آوردن
یکی از بی شمار
بازتفسیر کردن، تفسیر مجدد
عهده دار، متصدی، سرپرست، مامور، کنترل کننده، مجری
توافق مشترک
Holland was destined to come out on top = قرار بود/مقدر بود هلند در صدر قرار گیرد سرنوشت/تقدیر هلند بود که درصدر قرار گیرد
درصدر قرار گرفتن، اول شدن
به تَبَعِ
اولین، نخستین
پیش از همه
در زمینه ی، حین، از نظر، به لحاظ با، دارای, ملبس به riders in red robes : سوارکارانی با/دارای/ملبس به ردای سرخ
واپس گرا، پس رونده، پسرفت کننده، بازگشت کننده، روبه قهقرا
خارجی ها، خارجیان، بیگانگان، غیرخودی ها، غریبه ها
مستلزم، ایجاب کننده
اختیار امور را به دیگری دادن، سپردن مسئولیت به دیگری، واسپاری امور
نقدشده، مورد نقد، خرده گرفته شده، مورد خرده گیری، نکوهیده
برجسته شدن، اهمیت یافتن
بالندگی، تعالی، رفعت، والایی
سوق یافته
همین the conditional referred to just above = پیش گزاره مذکور در همین بالا
متراکم، تمرکزیافته
1 اخراج ( از کار ) 2 غارت، چپاول 3 درکیسه ریزی، کیسه سازی
کیسه کردن put into a sack or sacks a small part of his wheat had been sacked = مقدار کمی از گندمش کیسه شده بود
چپاول، یغما، تاراج غارتگر، چپاولگر، به یغمابرنده
سنن
نیرو the number of people etc in a force, organization etc, considered as an indication of its power or effectiveness a military force 100, 000 stron ...
پا به صحنه گذاشتن، پا به عرصه وجود گذاشتن، پا به عرصه ظهور نهادن، وارد صحنه شدن، به صحنه وارد شدن
متعاقبا
ایجاد، پایه گذاری، پایه ریزی
بطن
قابل تامل، نیازمند تعمق و بررسی there are interesting cases that warrant consideration. = موارد جالبی هست که نیازمند تعمق است
آب رسانی
آسان سازی
برخوردن به، برخورد کردن به، مواجه شدن با
برخوردن به، برخورد کردن به، مواجه شدن با
منافع شخصی
منفعت شخصی، منفعت طلبی شخصی، خودمنفعت طلبی، سودجویی
تدریجا، آرام آرام، یواش یواش، پله پله، نم نم، نرم نرمک، آهسته آهسته، قدم به قدم،
پراهمیت
پدیدار شدن در قالبِ قالبِ. . . را به خود گرفتن
سر برآوردن
چشم انتظار بودن، در انتظار بودن
وسیعا، به طور وسیع
برابر است با، یعنی، قرار دارد، قرار می گیرد
قرار داشت عبارت بود از
برپایی/راه اندازی جنگ
شهر میدل بورخ ( واقع در جنوب باختری هلند )
coercion
به طور مداوم، به صورت مستمر