پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٥١٢
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشم، نگاه مثال: She has blue eyes. او چشم های آبی دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

موسیقی، موسیقی مثال: He's a talented musical composer. او یک آهنگساز موسیقی با استعداد است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسته مثال: The package arrived in the mail this morning. بسته امروز صبح با پست رسید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دور مثال: They live in a remote village in the mountains. آن ها در یک روستای دورافتاده در کوهستان زندگی می کنند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلی مثال: The main reason for his success was hard work. علت اصلی موفقیت او کار سخت بود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به آسانی، به راحتی مثال: With practice, she learned to solve the problem easily. با تمرین، او یادگرفت به آسانی مشکل را حل کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست، رفیق مثال: She's been my friend since childhood. او از کودکی دوست من بوده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شور و علاقه، عشق مثال: She pursued her passion for painting. او به دنبال علاقه اش به نقاشی بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرآیند، روند مثال: Learning a new language is a gradual process. یادگیری یک زبان جدید یک فرآیند تدریجی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتخاب کردن، انتخاب کردن مثال: It's hard to choose between the two options. سخت است که بین دو گزینه انتخاب کنی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمترین، کمترین مثال: She chose the option that required the least amount of effort. او گزینه ای را انتخاب کرد که کمترین میزان تلاش را نیاز داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوج، قله مثال: They reached the peak of the mountain just before sunset. آن ها قبل از غروب خورشید به قله کوه رسیدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قاره مثال: Africa is the second largest continent in the world. آفریقا دومین قاره بزرگ در جهان است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد کردن، توصیه کردن مثال: Can you recommend a good book to read? می توانید یک کتاب خوب برای خواندن پیشنهاد کنید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

انعکاس، تامل مثال: She gazed at her reflection in the mirror. او به انعکاس خود در آینه نگاه کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشویق کردن، الهام بخشیدن مثال: She felt an urge to explore new opportunities. او احساس تشویق به کاوش در فرصت های جدید کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فعال، فعال حقوق بشر مثال: She's been an activist for human rights for many years. او سال هاست که به عنوان یک فعال حقوق بشر فعالیت می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نتیجه، عاقبت مثال: We don't yet know the outcome of the negotiations. هنوز نمی دانیم نتیجه مذاکرات چی خواهد بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برنامه درسی، سرفصل مثال: The school offers a diverse curriculum to meet the needs of all students. مدرسه برای تامین نیازهای تمام دانش آموزان، یک برن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باند، گروه خلافکار مثال: The police arrested several members of the gang. پلیس چند عضو از گروه خلافکار را دستگیر کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرمایه گذاری کردن، سرمایه گذاری مثال: He decided to invest in real estate. او تصمیم گرفت در زمینه املاک سرمایه گذاری کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

قانونی، حقوقی مثال: It's not legal to park here. پارک کردن در اینجا قانونی نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در واقع، به واقعیت مثال: I didn't expect to see you here. - Actually, I came to meet a friend. من انتظار نداشتم که تو را اینجا ببینم. - در واقع، من ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کمک مالی، معافیت مثال: She received a grant to conduct research on renewable energy. او یک کمک مالی برای انجام تحقیقات در زمینه انرژی های تجدیدپذیر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حمایت، پشتیبانی مثال: The organization provides support for low - income families. سازمان حمایتی برای خانواده های با درآمد پایین فراهم می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ایده آل، مطلوب مثال: We're looking for an ideal location for our new office. ما به دنبال یک مکان ایده آل برای دفتر جدیدمان هستیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شجاعت، دلیری مثال: It took a lot of courage to speak up against injustice. برای برخاستن در برابر بی عدالتی، شجاعت زیادی لازم بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تبادل، مبادله مثال: They engaged in an exchange of ideas. آن ها در یک تبادل ایده ها شرکت کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترک کردن، رها کردن مثال: The sailors had to abandon their ship during the storm. ملزم به ترک کشتی خود در حالی که طوفان شدید بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

محل زندگی، محیط زیست مثال: The forest provides a habitat for many different species of animals. جنگل محیط زیست برای بسیاری از گونه های مختلف حیوانات ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوا مثال: The air in the mountains is fresh and clean. هوای کوه ها تازه و پاک است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبرنگار، گزارشگر مثال: The reporter interviewed the mayor about the new infrastructure projects. خبرنگار مصاحبه ای با شهردار درباره پروژه های زیرساخ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ماجراجویی، سفر ماجراجویانه مثال: Traveling to remote places can be an exciting adventure. سفر به مناطق دورافتاده می تواند یک ماجراجویی هیجان انگیز ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شگفت انگیز، عالی، زیبا مثال: We had a wonderful time at the beach last weekend. ما آخر هفته گذشته در ساحل وقت فوق العاده ای داشتیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حامل، کشنده مثال: The airline is a leading carrier in the region. این خط هوایی یکی از معروف ترین حامل ها در منطقه است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هزینه، ودیعه مثال: The entrance fee to the museum is $10. هزینه ورود به موزه ده دلار است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برادر مثال: My brother is two years older than me. برادرم دو سال بزرگتر از من است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ذهن، فکر مثال: She couldn't get him out of her mind all day. او تمام روز نمی توانست از ذهنش بیرونش بیاورد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلیط، بلیت مثال: Don't forget to buy your train ticket in advance. فراموش نکنید بلیط قطار خود را به موقع خریداری کنید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارفرما، کارفرمایی مثال: The employer is responsible for providing a safe work environment. کارفرما مسئول فراهم کردن محیط کار ایمن است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمان سوزی، اشتباه زمانی مثال: The use of a typewriter in today's digital age is considered an anachronism. استفاده از ماشین تحریر در عصر دیجیتال امر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حمام، دستشویی مثال: I need to use the bathroom before we leave. قبل از اینکه بریم، باید به دستشویی بروم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باقیمانده، باقی مانده مثال: She finished half of her meal and saved the remaining for later. او نیمی از غذای خود را خورد و باقیمانده را برای بعدا نگ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تماشاگر، نمایش دهنده مثال: The movie attracted millions of viewers worldwide. فیلم مورد استقبال میلیون ها تماشاگر در سراسر جهان قرار گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالانه، سالیانه مثال: The company holds its annual meeting in January. شرکت جلسه سالیانه خود را در ژانویه برگزار می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

صندلی، محل نشستن مثال: Please take a seat and make yourself comfortable. لطفاً صندلی بگیرید و راحت شوید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رأی دهنده، رای گیرنده مثال: All voters are encouraged to participate in the upcoming election. همه رأی دهندگان تشویق می شوند که در انتخابات آینده شر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پرستار، مراقب مثال: The nurse took care of the patients in the hospital. پرستار از بیماران در بیمارستان مراقبت می کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رشد، پیشرفت، افزایش مثال: The economy experienced a boom after the new policies were implemented. اقتصاد پس از اجرای سیاست های جدید رشد قابل توجهی ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوش مثال: He whispered something in her ear. او چیزی را به گوشش زمزمه کرد.