پیشنهادهای حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)
ترکیب، تلفیق She likes to combine different flavors in her cooking. او دوست دارد طعم های مختلف را در پخت و پز خود ترکیب کند.
تعطیلات، تعطیل We're going on vacation next week. ما هفته آینده به تعطیلات می رویم.
موزه They visited the Louvre Museum in Paris. آن ها به موزه لوور در پاریس سفر کردند.
گردن She wore a necklace around her neck. او گردنبندی را دور گردنش بسته بود.
پدر He's a father of three. او پدر سه فرزند است.
المپیک She won a gold medal at the Olympic Games. او مدال طلا در بازی های المپیک برنده شد.
روان شناسی، روانی The psychological impact of the event was significant. تأثیر روانی رویداد بسیار مهم بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی، ...
و He bought bread, cheese, and milk at the store. او نان، پنیر و شیر را از فروشگاه خرید.
متغیر، متغیرها There are many variables to consider in this experiment. در این آزمایش بسیاری از متغیرها را باید در نظر گرفت.
پروفایل، نمایه I updated my profile on the social media platform. پروفایل خود را در پلتفرم رسانه های اجتماعی به روز کردم.
تنها، تنهایی He prefers to work alone. او ترجیح می دهد به تنهایی کار کند.
قیمت، هزینه The price of goods has increased. قیمت کالاها افزایش یافته است.
نه، هیچ There's no way I can finish this in time. هیچ راهی ندارم که به موقع این کار را تمام کنم.
شرایط، وضعیت Given the circumstances, I think we made the right decision. با توجه به شرایط، فکر می کنم تصمیم صحیحی گرفتیم.
نویسنده She's a well - known writer in her field. او یک نویسنده معروف در زمینه خود است.
بی دریغ، ساده، بی تزلزل His artless remarks offended some of the guests. نظرات ساده اش برخی از مهمان ها را ناراحت کرد.
پانزده She will turn fifteen next month. او ماه آینده پانزده ساله می شود.
انگلیسی، زبان انگلیسی مثال: He speaks fluent English. او به انگلیسی روان صحبت می کند.
اهمیت، اهمیت دادن He emphasized the importance of education. او بر اهمیت آموزش تأکید کرد.
هدیه، استعداد She received a beautiful gift for her birthday. او برای تولدش یک هدیه زیبا دریافت کرد.
بازیگر He is a talented actor. او یک بازیگر با استعداد است.
رفاه، بهبود The government should work for the welfare of its citizens. دولت باید برای رفاه شهروندانش کار کند.
به شدت، قویاً She strongly believes in equality for all. او به شدت به برابری برای همه اعتقاد دارد.
مدیر، مدیریت کننده He was appointed as the new administrator of the company. او به عنوان مدیر جدید شرکت منصوب شد.
بزرگترین، عظیم ترین She achieved the greatest success in her career. او بزرگترین موفقیت را در حرفه اش داشت.
تمیز، تمیز کردن She likes to keep her house clean. او دوست دارد خانه اش را تمیز نگه دارد.
به طور واضح، روشن He spoke clearly so that everyone could understand. او به طور واضح صحبت کرد تا همه بفهمند.
شنیدن، گوش دادن I can hear the sound of birds chirping outside. من می توانم صدای پرندگانی که خارج می پرند را بشنوم.
حقیقت، واقعیت He always seeks the truth. او همیشه به دنبال حقیقت است.
مطمئن، قطعی I'm certain he will come. من مطمئن هستم که او خواهد آمد.
مسیحی He is a devout Christian. او یک مسیحی متدین است.
قضاوت، حکم She trusted her own judgment. او به قضاوت خود اعتماد داشت.
بوت، کفش بلند She wore her favorite boots for the hike. او بوت مورد علاقه اش را برای پیاده روی پوشید. *آموزش زبان انگلیسی، ترکی استانبولی، اسپانیای ...
پاییز، افتادن The leaves change color in the fall. برگ ها در فصل پاییز تغییر رنگ می دهند.
طبیعی، طبیعتی She prefers natural beauty products. او محصولات زیبایی طبیعی را ترجیح می دهد.
انتشار، گسترش The emission of greenhouse gases contributes to climate change. انتشار گازهای گلخانه ای به تغییرات آب و هوا کمک می کند.
مناسب بودن، سازگار بودن The dress didn't fit her properly. لباس به درستی به او نمی خورد.
ویرایش، نسخه I bought the latest edition of the magazine. آخرین ویرایش مجله را خریدم.
توصیف کردن، شرح دادن He described the scene in great detail. او صحنه را با جزئیات زیادی توصیف کرد.
هشت There are eight planets in our solar system. در منظومه شمسی ما هشت سیاره وجود دارد.
نمایش، درام She enjoys watching dramas on television. او از تماشای نمایش های تلویزیونی لذت می برد.
قفل، قفل کردن She forgot to lock the door before leaving. او قبل از خروج فراموش کرد در را قفل کند.
پاپ، آهنگ پاپ The pop singer released a new album. خواننده پاپ یک آلبوم جدید منتشر کرد.
تمرکز، توجه She needs to focus more on her studies. او باید بیشتر بر روی مطالعاتش تمرکز کند.
طبیعت، ویژگی The beauty of nature is truly breathtaking. زیبایی طبیعت واقعاً دلفریب است.
ترس، وحشت The terrorist attack struck fear into the hearts of the people. حمله تروریستی وحشت را در دل مردم به وجود آورد.
مهاجر Many immigrants came to the country in search of a better life. بسیاری از مهاجران به کشور در جستجوی زندگی بهتر آمدند.
چالش، مواجهه Overcoming challenges makes us stronger. غلبه بر چالش ها باعث می شود ما قوی تر شویم.
تصویر، تصور The artist painted a beautiful image of the sunset. هنرمند تصویر زیبایی از غروب خورشید را نقاشی کرد.
شانه He carried the heavy bag on his shoulder. او کیسه سنگین را بر شانه اش حمل کرد.