پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٥٢١
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پارک، پارک کردن She likes to take a walk in the park. او دوست دارد در پارک قدم بزند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون شک، قطعا Certainly, I can help you with that. بدون شک، می توانم به شما کمک کنم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

او، اون، ایشان His book is on the table. کتاب او روی میز است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گوشه، کنار She sat in the corner of the room. او در گوشه اتاق نشست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طرفدار لذت طلبی He's a sybarite who loves to indulge in luxury. او طرفدار لذت طلبی است و دوست دارد در لوکس ها لذت ببرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تسکین، آرامش He sighed with relief when he heard the news. وقتی خبر را شنید، با تسکین نفس کشید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پرتقالی، نارنجی She's wearing an orange dress. او لباس نارنجی رنگی پوشیده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پختن، فرآوری کردن She loves to bake cakes. او دوست دارد کیک پخته و فرآوری کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

موثر، کارا، با کارایی The new machine is more efficient than the old one. ماشین جدید بهتر از ماشین قدیمی کار می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بنیان، پایه، بنیاد The foundation of the building is very strong. بنیان ساختمان بسیار قوی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

افسانه، اسطوره There are many myths about ancient gods. افسانه های زیادی درباره خدایان باستانی وجود دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ایمنی، امنیت Safety measures were taken to prevent accidents. اقدامات ایمنی انجام شد تا از وقوع حوادث جلوگیری شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ساحل، کنار دریا They walked along the shore at sunset. آن ها در ساعت غروب در کنار ساحل پیاده روی کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ناپدید شدن، محو شدن The sun disappeared behind the clouds. خورشید پشت ابرها ناپدید شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مشهور، ستاره She's a well - known celebrity in the film industry. او یک ستاره معروف در صنعت فیلم است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متهم کردن، اتهام زدن He was accused of stealing the money. او به دزدی پول متهم شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اشتباه، نادرست You got the answer wrong. پاسخ را اشتباه گرفتید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عضو He's a member of the club. او عضو باشگاه است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اغلب، پراکنده She frequently visits her parents. او اغلب به والدینش سر می زند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پاسخ، جواب دادن He didn't reply to my message. او به پیام من پاسخ نداد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دانش، آگاهی She has a vast knowledge of history. او دانش گسترده ای در زمینه تاریخ دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیاد، بسیاری There are lots of people at the party. در مهمانی، بسیاری از افراد هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رئیس جمهور، رئیس He was elected as the president of the club. او به عنوان رئیس باشگاه انتخاب شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ویراستار، ویرایشگر She works as an editor for a publishing company. او به عنوان ویرایشگر برای یک شرکت نشر کار می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

کجا، جایی که، که Where did you go on vacation? شما تعطیلات را کجا گذراندید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

محصول، تولید The company launched a new product last week. شرکت هفته گذشته یک محصول جدید را راه اندازی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعالیت، فعالیت ها There were many activities planned for the event. برای رویداد فعالیت های زیادی برنامه ریزی شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقاومت کردن، مقاومت She couldn't resist the temptation to eat chocolate. او نتوانست مقاومت کند و از خوردن شکلات نپرهیزد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

سنیور، سالمند، سرپرست، سال بالاتر He's a senior manager in the company. او یک مدیر سنیور در شرکت است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلینیک، مطب He goes to the clinic for regular check - ups. او برای بررسی های منظم به کلینیک مراجعه می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرف، جانب، سمت He stood on the opposite side of the road. او در سمت مقابل جاده ایستاد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فشار دادن، نشریه She pressed the button and the door opened. او دکمه را فشار داد و در باز شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

با وجود، علیرغم Despite the rain, we went for a walk. علیرغم باران، ما برای پیاده روی رفتیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همکار، مرتبط کردن She's associated with the company for many years. او برای سال ها با این شرکت مرتبط بوده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنار، به کنار He put the book aside and stood up. او کتاب را به کنار گذاشت و ایستاد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلید، کلیدی، اساسی The key to success is hard work. کلید موفقیت کار سخت است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از، از طرف، متعلق به He's a friend of mine. او دوست من است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آشفتگی، بی نظمی Her room was in a mess. اتاقش در حالت آشفتگی بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اس ان ای، اسید دئوکسیریبونوکلئیک DNA contains genetic information. اس ان ای شامل اطلاعات ژنتیکی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مالیات، عوارض He paid his income tax last month. او مالیات درآمد خود را ماه گذشته پرداخت کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تصویب، تأیید، تحریم The government imposed sanctions on the country. دولت تحریم ها را بر روی کشور اعمال کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خط، راه، خط تولید Please stand in line. لطفاً در خط بایستید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

طلاق، جدایی They filed for divorce last year. آن ها سال گذشته درخواست طلاق دادند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

درصد، نسبت The percentage of students who passed the exam was high. درصد دانش آموزانی که در آزمون قبول شدند بالا بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مایل، مستعد He's willing to help with the project. او مایل است که در پروژه کمک کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کتابخانه She spends a lot of time in the library studying. او بسیاری از وقت خود را در کتابخانه برای مطالعه می گذراند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجوز، پروانه He got his driver's license last month. او ماه گذشته پروانه رانندگی خود را گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

مردن، جان باختن Unfortunately, her cat died last night. متأسفانه گربه اش دیشب مرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

واقعیت، حقیقت The fact that he lied made her angry. حقیقت اینکه او دروغ گفت، او را عصبانی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنت، رسم It's a tradition in our family to have a big dinner on Christmas Eve. در خانواده ما سنت داریم که در شب کریسمس شام بزرگی برگزار کنیم.