پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٥٢٤
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آینده، آینده ای She's excited about her future career prospects. او از چشم اندازهای شغلی آینده اش هیجان زده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلیل، دعوا، اندیشه، اصرار They had an argument about where to go for dinner. آن ها در مورد اینکه برای شام کجا بروند، دعوا داشتند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکر I don't take sugar in my tea. من شکر را در چایم نمی ریزم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

جاری، فعلی، جاری المنفعه She is studying the current trends in fashion. او در حال مطالعه روند های جاری در مد را می باشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آموزش، تمرین She underwent extensive training before the competition. او پیش از مسابقه آموزش های گسترده ای را طی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لحن، زمینه His tone of voice indicated he was upset. لحن صدای او نشان می دهد که ناراحت است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متقاعد کردن، محکم کردن He tried to convince his parents to let him go on the trip. او سعی کرد پدر و مادرش را متقاعد کند که به او اجازه بدهند بروید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بینش، دید، دانش Her research provided valuable insights into the topic. تحقیقات او بینش های ارزشمندی در مورد موضوع ارائه داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تحویل، ارسال The delivery of the package was delayed due to bad weather. به دلیل آب و هوای بد، تحویل بسته تاخیر داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

توافق، قرارداد They reached an agreement on the terms of the contract. آن ها در مورد شرایط قرارداد توافق رسیدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عروسی، مراسم ازدواج The wedding ceremony will take place next month. مراسم عروسی ماه آینده برگزار خواهد شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تصور کردن، فرض کردن Close your eyes and imagine a peaceful place. چشمانتان را ببندید و یک مکان آرام را تصور کنید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پست، مطلب I saw your post on social media. مطلب شما را در رسانه های اجتماعی دیدم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هفتگی We have a weekly meeting every Monday. هر دوشنبه ما یک جلسه هفتگی داریم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آن ها، آن دسته Those books on the shelf belong to my brother. آن کتاب ها روی قفسه متعلق به برادرم است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ریختن، پاشیدن She poured tea into the cups. او چای را در فنجان ها ریخت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دست پر، دسته ای کوچک She grabbed a handful of candies from the jar. او یک دست پر آبنبات از بانکه گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

داده ها، اطلاعات The data collected from the experiment will be analyzed. داده های جمع آوری شده از آزمایش تجزیه و تحلیل خواهد شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قایق We took a boat trip along the river. ما یک سفر با قایق در امتداد رودخانه داشتیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بسیار بزرگ، عظیم، شگفت انگیز The company achieved tremendous success in a short period of time. این شرکت در مدت زمان کوتاهی موفقیت بسیار بزرگی را ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دانشگاه، محوطه دانشگاهی The campus was bustling with students on the first day of classes. محوطه دانشگاه در اولین روزهای کلاس ها پر از دانشجویان ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واکنش His reaction to the news was one of surprise. واکنش او به خبر یکی از تعجب بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پیشنهاد شده، پیشنهادی The proposed changes to the company's policies were met with mixed reactions. تغییرات پیشنهاد شده در سیاست های شرکت با واکنش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پای She baked a delicious apple pie for dessert. او یک پای سیب خوشمزه برای دسر پخت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دیدن، چشم انداز The sight of the sunset over the ocean was truly magnificent. دیدن غروب آفتاب روی اقیانوس واقعاً شگفت انگیز بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بمب The bomb exploded with a loud bang. بمب با صدای بلند منفجر شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شناور The boat can float on water. قایق می تواند روی آب شناور باشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درک، فهم She has a good understanding of the subject. او درک خوبی از موضوع دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوازده There are twelve months in a year. در یک سال دوازده ماه وجود دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دومین، دوم، ثانیه ای، ثانیه She was the second person to arrive at the party. او دومین نفری بود که به مهمانی رسید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نوشیدنی الکلی سرشار از کربن دی اکسید که از جوانب مختلف دنیا تولید و مصرف می شود. مثال: We enjoyed a beer at a pub. ما به یک پاب برای نوشیدن بیرون ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رنگ های ملایم و پررنگ که معمولاً در نقاشی ها و طراحی های هنری به کار می روند. مثال: The artist used pastel colors to paint the landscape, adding b ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

معامله، قرارداد مثال: They made a deal to share the profits equally. آنها قراردادی برای به اشتراک گذاشتن سودها به طور مساوی انجام دادند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اطلاعات مثال: She provided us with valuable information about the project. او به ما اطلاعات ارزشمندی درباره پروژه فراهم کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رویداد، واقعه مثال: The concert was the biggest event of the year. کنسرت بزرگترین واقعه سال بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گفتگو، مکالمه We had a long conversation about politics and current events. ما یک گفتگوی طولانی درباره سیاست و رویدادهای کنونی داشتیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نمایش دادن، تصویر کشیدن The actor portrayed a troubled artist in the movie. بازیگر در فیلم یک هنرمند مشکل دار را نمایش داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

طرفدار برانگیز، سخنران منحرف The politician was accused of being a demagogue who manipulated public emotions for his own gain. سیاستمدار به اتهام با ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آسیایی My friend is Asian and she speaks Chinese fluently. دوست من آسیایی است و به زبان چینی با تسلط صحبت می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فضا، فضای خالی The room was filled with plants, there was no space for anything else. اتاق پر از گیاهان بود و جا برای هیچ چیز دیگری باقی نمانده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عملیاتی، فعال مثال: The hospital has state - of - the - art operating rooms. بیمارستان اتاق های عملیاتی پیشرفته دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رد کردن، صرف نظر کردن مثال: The judge dismissed the case due to lack of evidence. معنی مثال: قاضی پرونده را به دلیل کمبود شواهد رد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نام، اسم مثال: What's your name? نام شما چیست؟ *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صحنه، منظره مثال: The accident scene was chaotic. صحنه تصادف پر از هرج و مرج بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ارتش، نیروی نظامی مثال: He joined the army after finishing high school. معنی: او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان به ارتش پیوست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پچیدن، کلیک، یک صدای تند و خشن مثال: She snapped her fingers to get the waiter's attention. معنی: او انگشتانش را پچید تا توجه سرویسکار را جلب کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

الهام بخشیدن، انگیزه دادن مثال: Her speech inspired many people to pursue their dreams. معنی: سخنرانی او باعث الهام بخشیدن به بسیاری از افراد برای د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نسخه، ویرایش مثال: I have the latest version of the software installed on my computer. آخرین نسخه نرم افزار را بر روی کامپیوترم نصب کرده ام.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مذهبی، متدین مثال: She comes from a very religious family and goes to church every Sunday. او از یک خانواده بسیار مذهبی است و هر یکشنبه به کلیسا می ...