پیشنهادهای حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)
آینده، آینده ای She's excited about her future career prospects. او از چشم اندازهای شغلی آینده اش هیجان زده است.
دلیل، دعوا، اندیشه، اصرار They had an argument about where to go for dinner. آن ها در مورد اینکه برای شام کجا بروند، دعوا داشتند.
شکر I don't take sugar in my tea. من شکر را در چایم نمی ریزم.
جاری، فعلی، جاری المنفعه She is studying the current trends in fashion. او در حال مطالعه روند های جاری در مد را می باشد.
آموزش، تمرین She underwent extensive training before the competition. او پیش از مسابقه آموزش های گسترده ای را طی کرد.
لحن، زمینه His tone of voice indicated he was upset. لحن صدای او نشان می دهد که ناراحت است.
متقاعد کردن، محکم کردن He tried to convince his parents to let him go on the trip. او سعی کرد پدر و مادرش را متقاعد کند که به او اجازه بدهند بروید.
بینش، دید، دانش Her research provided valuable insights into the topic. تحقیقات او بینش های ارزشمندی در مورد موضوع ارائه داد.
تحویل، ارسال The delivery of the package was delayed due to bad weather. به دلیل آب و هوای بد، تحویل بسته تاخیر داشت.
توافق، قرارداد They reached an agreement on the terms of the contract. آن ها در مورد شرایط قرارداد توافق رسیدند.
عروسی، مراسم ازدواج The wedding ceremony will take place next month. مراسم عروسی ماه آینده برگزار خواهد شد.
تصور کردن، فرض کردن Close your eyes and imagine a peaceful place. چشمانتان را ببندید و یک مکان آرام را تصور کنید.
پست، مطلب I saw your post on social media. مطلب شما را در رسانه های اجتماعی دیدم.
هفتگی We have a weekly meeting every Monday. هر دوشنبه ما یک جلسه هفتگی داریم.
آن ها، آن دسته Those books on the shelf belong to my brother. آن کتاب ها روی قفسه متعلق به برادرم است.
ریختن، پاشیدن She poured tea into the cups. او چای را در فنجان ها ریخت.
دست پر، دسته ای کوچک She grabbed a handful of candies from the jar. او یک دست پر آبنبات از بانکه گرفت.
داده ها، اطلاعات The data collected from the experiment will be analyzed. داده های جمع آوری شده از آزمایش تجزیه و تحلیل خواهد شد.
قایق We took a boat trip along the river. ما یک سفر با قایق در امتداد رودخانه داشتیم.
بسیار بزرگ، عظیم، شگفت انگیز The company achieved tremendous success in a short period of time. این شرکت در مدت زمان کوتاهی موفقیت بسیار بزرگی را ...
دانشگاه، محوطه دانشگاهی The campus was bustling with students on the first day of classes. محوطه دانشگاه در اولین روزهای کلاس ها پر از دانشجویان ب ...
واکنش His reaction to the news was one of surprise. واکنش او به خبر یکی از تعجب بود.
پیشنهاد شده، پیشنهادی The proposed changes to the company's policies were met with mixed reactions. تغییرات پیشنهاد شده در سیاست های شرکت با واکنش ...
پای She baked a delicious apple pie for dessert. او یک پای سیب خوشمزه برای دسر پخت.
دیدن، چشم انداز The sight of the sunset over the ocean was truly magnificent. دیدن غروب آفتاب روی اقیانوس واقعاً شگفت انگیز بود.
بمب The bomb exploded with a loud bang. بمب با صدای بلند منفجر شد.
شناور The boat can float on water. قایق می تواند روی آب شناور باشد.
درک، فهم She has a good understanding of the subject. او درک خوبی از موضوع دارد.
دوازده There are twelve months in a year. در یک سال دوازده ماه وجود دارد.
دومین، دوم، ثانیه ای، ثانیه She was the second person to arrive at the party. او دومین نفری بود که به مهمانی رسید.
نوشیدنی الکلی سرشار از کربن دی اکسید که از جوانب مختلف دنیا تولید و مصرف می شود. مثال: We enjoyed a beer at a pub. ما به یک پاب برای نوشیدن بیرون ...
رنگ های ملایم و پررنگ که معمولاً در نقاشی ها و طراحی های هنری به کار می روند. مثال: The artist used pastel colors to paint the landscape, adding b ...
معامله، قرارداد مثال: They made a deal to share the profits equally. آنها قراردادی برای به اشتراک گذاشتن سودها به طور مساوی انجام دادند.
اطلاعات مثال: She provided us with valuable information about the project. او به ما اطلاعات ارزشمندی درباره پروژه فراهم کرد.
رویداد، واقعه مثال: The concert was the biggest event of the year. کنسرت بزرگترین واقعه سال بود.
گفتگو، مکالمه We had a long conversation about politics and current events. ما یک گفتگوی طولانی درباره سیاست و رویدادهای کنونی داشتیم.
نمایش دادن، تصویر کشیدن The actor portrayed a troubled artist in the movie. بازیگر در فیلم یک هنرمند مشکل دار را نمایش داد.
طرفدار برانگیز، سخنران منحرف The politician was accused of being a demagogue who manipulated public emotions for his own gain. سیاستمدار به اتهام با ...
آسیایی My friend is Asian and she speaks Chinese fluently. دوست من آسیایی است و به زبان چینی با تسلط صحبت می کند.
فضا، فضای خالی The room was filled with plants, there was no space for anything else. اتاق پر از گیاهان بود و جا برای هیچ چیز دیگری باقی نمانده بود.
عملیاتی، فعال مثال: The hospital has state - of - the - art operating rooms. بیمارستان اتاق های عملیاتی پیشرفته دارد.
رد کردن، صرف نظر کردن مثال: The judge dismissed the case due to lack of evidence. معنی مثال: قاضی پرونده را به دلیل کمبود شواهد رد کرد.
نام، اسم مثال: What's your name? نام شما چیست؟ *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
صحنه، منظره مثال: The accident scene was chaotic. صحنه تصادف پر از هرج و مرج بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
ارتش، نیروی نظامی مثال: He joined the army after finishing high school. معنی: او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان به ارتش پیوست.
پچیدن، کلیک، یک صدای تند و خشن مثال: She snapped her fingers to get the waiter's attention. معنی: او انگشتانش را پچید تا توجه سرویسکار را جلب کند.
الهام بخشیدن، انگیزه دادن مثال: Her speech inspired many people to pursue their dreams. معنی: سخنرانی او باعث الهام بخشیدن به بسیاری از افراد برای د ...
نسخه، ویرایش مثال: I have the latest version of the software installed on my computer. آخرین نسخه نرم افزار را بر روی کامپیوترم نصب کرده ام.
مذهبی، متدین مثال: She comes from a very religious family and goes to church every Sunday. او از یک خانواده بسیار مذهبی است و هر یکشنبه به کلیسا می ...