پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٤٣٨
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

تاریخ مثال: Can you remember the date of our anniversary? می توانی تاریخ سالگرد ما را به خاطر بیاوری؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنبه مثال: The shirt was made of soft cotton. پیراهن از پنبه نرم ساخته شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با این حال مثال: It was a difficult journey; nevertheless, they reached their destination. این سفر دشوار بود، با این حال، آن ها به مقصد خود رسیدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرایش مثال: She has a tendency to procrastinate. او گرایش به تعویق داشتن دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

توصیف کردن مثال: Can you describe what you saw? می توانید آنچه را که دیده اید توصیف کنید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حصار مثال: They built a fence around the garden to keep the animals out. آن ها یک حصار دور باغ ساختند تا حیوانات را بیرون نگه دارند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دویدن مثال: She ran a marathon last weekend. او هفته گذشته در ماراتن دوید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

کشیش مثال: The priest conducted the wedding ceremony. کشیش مراسم عروسی را انجام داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تضاد مثال: The contrast between the two paintings was striking. تضاد بین دو نقاشی بسیار چشم گیر بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر حال مثال: Anyway, let's get back to the topic at hand. به هر حال، بیایید برگردیم سر موضوع.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رتبه مثال: He achieved the rank of captain in the army. او به رتبه سرهنگ در ارتش رسید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرنده مثال: She spotted a colorful bird in the tree. او یک پرنده رنگارنگ را در درخت مشاهده کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فدرال مثال: The country has a federal system of government. کشور یک سیستم فدرال دولتی دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رابطه مثال: There's no relation between the two incidents. بین دو حادثه رابطه ای وجود ندارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگرمی مثال: The amusement park offers entertainment for all ages. پارک تفریحی سرگرمی برای همه سنین ارائه می دهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظر مثال: She made a witty comment about the situation. او یک نظر زیرکانه در مورد وضعیت ارائه داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بودن مثال: To be or not to be, that is the question. بودن یا نبودن، این است سوال.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مطلق مثال: The ruler had absolute power over the kingdom. حاکم قدرت مطلق را بر پادشاهی داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خواننده مثال: She's a talented singer. او یک خواننده با استعداد است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

سیر مثال: She chopped some garlic for the sauce. او سیر را برای سس خرد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسلح مثال: The soldiers were heavily armed. سربازان به شدت مسلح بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین مثال: He was one of the greatest writers of his time. او یکی از بزرگترین نویسندگان زمان خود بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشن گرفتن مثال: We're going to celebrate his birthday with a party. ما قصد داریم تولد او را با یک مهمانی جشن بگیریم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خواندن مثال: She enjoys reading novels in her free time. او لذت می برد کتاب های رمان را در وقت آزادش بخواند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رخ دادن مثال: The accident occurred on a rainy night. تصادف در یک شب بارانی رخ داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاقو مثال: He used a sharp knife to cut the vegetables. از یک چاقوی تیز برای برش سبزیجات استفاده کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سابق مثال: She's a former colleague of mine. او همکار سابق من است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تماس مثال: I lost contact with him years ago. چند سال پیش تماس با او را از دست دادم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لطف مثال: She asked him for a favor. از او درخواست لطف کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفنگ مثال: He aimed his rifle at the target. او تفنگش را به هدف هدف گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موسیقیدان مثال: She's a talented musician. او یک موسیقیدان با استعداد است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسرائیلی مثال: He is an Israeli citizen. او شهروند اسرائیلی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکذیب کردن مثال: His actions belie his words. اعمال او با کلامش متضاد است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخدام کردن مثال: The company plans to employ new staff next month. شرکت قصد دارد ماه آینده کارکنان جدیدی استخدام کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازگار مثال: She has been consistent in her approach to work. او در رویکرد کاری خود سازگار بوده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

لمس کردن مثال: She reached out and touched his arm. او دستش را دراز کرد و بازوی او را لمس کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زغال سنگ مثال: The factory burned coal to generate electricity. کارخانه، زغال سنگ را سوزاند تا برق تولید کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مراسم مثال: The wedding ceremony was held in a beautiful church. مراسم عروسی در یک کلیسای زیبا برگزار شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

منطقه مثال: The vineyards are located in a picturesque region. مزارع انگور در منطقه ای زیبا واقع شده اند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

چیز مثال: I forgot to pack some stuff for the trip. من چند چیز را برای سفر فراموش کردم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجتناب کردن مثال: Try to avoid eating too much sugar. سعی کنید از مصرف بیش از حد شکر اجتناب کنید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نژادی مثال: Discrimination based on racial identity is unacceptable. تبعیض بر اساس هویت نژادی قابل قبول نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چمن مثال: The grass in the park is always green. چمن در پارک همیشه سبز است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روش مثال: He spoke in a polite manner. او به روش مودبانه صحبت کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیر مثال: She's the manager of the sales department. او مدیر بخش فروش است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدودیت مثال: There are no restrictions on who can apply for the job. هیچ محدودیتی برای کسانی که می خواهند برای شغل درخواست دهند وجود ندارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مثال: The keys are in the drawer. کلیدها در کشو هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیشه مثال: She filled the bottle with cold water. او شیشه را با آب سرد پر کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

مشارکت مثال: Her contribution to the project was invaluable. مشارکت او در پروژه بسیار ارزشمند بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت مثال: With great power comes great responsibility. با قدرت بزرگ، مسئولیت بزرگ می آید.