پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٤٤٢
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابان مثال: They traveled through the desert on camelback. آن ها با شتر در بیابان سفر کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کد مثال: She cracked the code to unlock the safe. او کد را شکست تا صندوق را باز کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنوع مثال: The company values diversity in its workforce. شرکت ارزش تنوع در نیروی کار خود را می پسندد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پزشک مثال: The physician recommended rest and medication. پزشک استراحت و دارو را توصیه کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

داشتن مثال: She owns a small bookstore downtown. او یک کتابفروشی کوچک در وسط شهر دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمایش دادن مثال: The museum will exhibit rare artifacts next month. موزه در ماه آینده نمونه های نادری از موارد دیگر را نمایش خواهد داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفسیر کردن مثال: She interpreted his silence as a sign of agreement. او سکوت او را به عنوان نشانه ای از موافقت تفسیر کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

متفاوت بودن مثال: Their opinions on the matter differ significantly. نظرات آن ها درباره این موضوع به طور قابل توجهی متفاوت است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آزمایش مثال: They conducted an experiment to test their hypothesis. آن ها یک آزمایش انجام دادند تا فرضیه خود را آزمایش کنند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حیاتی مثال: Proper planning is crucial for the success of the project. برنامه ریزی مناسب برای موفقیت پروژه حیاتی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگاه مثال: She was aware of the potential dangers. او از خطرات ممکن آگاه بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله نقلیه مثال: They traveled by vehicle to the remote village. آن ها با وسیله نقلیه به روستای دورافتاده سفر کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون توجه به، بدون درنظر گرفتن مثال: She continued her studies regardless of the challenges. او مطالعات خود را بدون در نظر گرفتنِ چالشها ادامه داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتحاد مثال: The workers formed a union to negotiate better wages. کارگران یک اتحاد برای مذاکره برای حقوق بهتر تشکیل دادند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

که مثال: She is the woman that won the award. او زنی است که جایزه را برنده شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی نور، رنگ پریده مثال: Her face went pale when she heard the news. رنگ صورتش پرید وقتی خبر را شنید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

گرفتن مثال: The photographer captured the beauty of the sunset. عکاس زیبایی غروب خورشید را گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بندر مثال: The ship docked at the port to unload its cargo. کشتی در بندر پهلو گرفت تا بار خود را تخلیه کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ارزیابی کردن مثال: We need to evaluate the effectiveness of this new strategy. ما باید اثربخشی این استراتژی جدید را ارزیابی کنیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفاع مثال: The lawyer presented a strong defense for her client. وکیل دفاع قوی ای برای موکلش ارائه داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شتم و نقد مثال: The politician's speech turned into a diatribe against his opponents. سخنرانی سیاستمدار به یک شتم و نقد علیه رقبایش تبدیل شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

زوج مثال: They've been a couple for five years. آن ها پنج سال است که زوج هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کافی مثال: She felt she had an adequate understanding of the subject. او حس می کرد که درک کافی ای از موضوع دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرف کردن مثال: She likes to spend her weekends hiking in the mountains. او دوست دارد آخر هفته هایش را در کوه ها پیاده روی کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طریق متفاوت مثال: They approached the problem differently. آن ها به مشکل به طریق متفاوتی نگاه کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاریخ نگار مثال: The historian wrote a book about ancient civilizations. تاریخ نگار کتابی درباره تمدن های باستانی نوشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مالیات مثال: They need to pay their income tax by April. آن ها باید تا آوریل مالیات درآمد خود را پرداخت کنند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادر بزرگ مثال: She's visiting her grandmother this weekend. او این آخر هفته دارد پیش مادربزرگش می رود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاز مثال: We're in the final phase of the project. ما در فاز نهایی پروژه هستیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصوب مثال: The judge ensured a fair trial. قاضی از اجرای یک دادگاه منصفانه اطمینان حاصل کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نادر مثال: This coin is very rare. این سکه بسیار نادر است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تشکیل شده از مثال: The committee consists of five members. کمیته از پنج عضو تشکیل شده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسیر مثال: They walked along the path through the forest. آن ها در امتداد مسیر درون جنگل قدم زدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذاکره کردن مثال: They're negotiating the terms of the contract. آن ها در حال مذاکره شرایط قرارداد هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان مثال: They have the same taste in music. آن ها سلیقه یکسانی در موسیقی دارند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدرس مثال: Can you give me your address? می توانید آدرس خود را به من بدهید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عذرخواهی کردن مثال: He apologized for his mistake. او برای اشتباه خود عذرخواهی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتظار مثال: Their expectations were not met. انتظاراتشان برآورده نشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ مثال: He cracked an egg into the frying pan. او یک تخم مرغ را در ماهیتابه شکست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زن مثال: She's a remarkable woman. او یک زن برجسته است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پیش بینی کردن مثال: It's difficult to predict the outcome. پیش بینی نتیجه سخت است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

حاضر مثال: She's not present at the moment. در حال حاضر حاضر نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یاد گرفتن مثال: She learned to play the piano at a young age. او در سنین جوانی یاد گرفت پیانو بنوازد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار مثال: She's highly skilled in her field. او در زمینه خود بسیار ماهر است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندازه گیری مثال: Accurate measurement is crucial in science. اندازه گیری دقیق در علم بسیار حیاتی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخلاق مثال: The company's ethics policy prohibits discrimination. سیاست اخلاقی شرکت از تبعیض جلوگیری می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهروند مثال: All citizens have the right to vote. همه شهروندان حق رأی دارند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منظره مثال: The landscape was breathtakingly beautiful. منظره بسیار زیبا و دلفریب بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فانتزی مثال: She enjoys reading fantasy novels. او از خواندن رمان های فانتزی لذت می برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ مثال: The country has been at war for years. کشور سال هاست که در جنگ است.