پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٤٤٠
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

بازیکن مثال: He's a talented soccer player. او یک بازیکن فوتبال با استعداد است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

اسب مثال: She enjoys riding her horse in the countryside. او از سوارکاری اسبش در منطقه روستایی لذت می برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو مثال: There are two apples on the table. دو سیب روی میز است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

کاملاً مثال: The plan worked perfectly. طرح به کامی کار کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

تایید کردن مثال: Can you confirm your reservation? می توانید رزرو خود را تایید کنید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آخرین مثال: There are two options; I prefer the latter. دو گزینه وجود دارد؛ من ترجیح می دهم آخرین را.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

متهم مثال: The defendant pleaded not guilty. متهم ادعای بیگناهی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکار مثال: He enjoys hunting in the wilderness. او از شکار در جنگل ها لذت می برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

ضروری مثال: Oxygen is necessary for human survival. اکسیژن برای بقای انسان ضروری است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجله مثال: I'm in a rush to catch my train. من عجله دارم تا قطارم را بگیرم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادم وارونه مثال: It was a stupid mistake. این یک اشتباه احمقانه بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوار مثال: She tore off a strip of paper. او یک نوار کاغذ را پاره کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

اجرا مثال: The government is increasing enforcement of traffic laws. دولت در حال افزایش اجرای قوانین رانندگی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالاً مثال: It will probably rain later today. احتمالاً امروز بعداً باران می بارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مشروع مثال: The company had legitimate reasons for the decision. شرکت دلایل مشروعی برای تصمیم داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به استثنای مثال: Everyone attended the meeting except for him. همه به جلسه حضور آوردند به استثنای او.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صبحانه مثال: She skipped breakfast because she was in a hurry. او صبحانه را نخورد چون عجله داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخنران مثال: The speaker addressed the audience. سخنران به مخاطبان سخن گفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پزشکی مثال: She works in the medical field. او در زمینه پزشکی کار می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکلات مثال: She bought a box of chocolates for her friend's birthday. او یک جعبه شکلات برای تولد دوستش خرید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذهنی مثال: He suffered from mental health issues. او از مشکلات روانی رنج می برد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسب و کار مثال: He owns a small business. او یک کسب و کار کوچک دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابعاد مثال: The problem had many dimensions. مسئله ابعاد متعددی داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویروس مثال: The computer was infected with a virus. رایانه با ویروس آلوده شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینجا مثال: I'll be waiting for you here. من اینجا منتظر تو خواهم بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در سراسر مثال: It rained throughout the night. باران در طول شب بارید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سبک زندگی مثال: She leads a healthy lifestyle. او یک سبک زندگی سالم دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طوفان مثال: The storm knocked down trees and power lines. طوفان درختان و خطوط برق را ویران کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گزینه مثال: She considered her options carefully. او گزینه هایش را با دقت مورد بررسی قرار داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجلس مثال: The bill was debated in Parliament. لایحه در مجلس بحث شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

آسان مثال: The test was easy. آزمون آسان بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گریه کردن مثال: The baby started to cry. نوزاد شروع به گریه کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکست خوردن مثال: He didn't want to fail the exam. او نمی خواست در آزمون شکست بخورد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیاز داشتن مثال: I need some help with this problem. من به کمکی برای حل این مشکل نیاز دارم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دموکراتیک مثال: The country has a democratic government. کشور دولت دموکراتیک دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاز مثال: She chopped some onion for the soup. او برای سوپ چندتا پیاز خرد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین مثال: He wanted to come too. او همچنین می خواست بیاید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مواد مثال: The dress was made of expensive material. لباس از مواد گران قیمت ساخته شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گذر مثال: The passage through the mountains was treacherous. گذر از کوه ها بسیار خطرناک بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه آهن مثال: The railroad connects the two cities. راه آهن دو شهر را به هم متصل می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

متوسط مثال: He has moderate views on most issues. او نظرات متوسطی در بسیاری از مسائل دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لگد زدن مثال: He kicked the ball into the goal. او توپ را به سمت دروازه لگد زد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبه مثال: She walked along the edge of the cliff. او در امتداد لبه صخره راه رفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رئیس مثال: The chairman of the board announced his resignation. رئیس هیأت مدیره استعفای خود را اعلام کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بخصوص مثال: She loves desserts, especially chocolate cake. او دسرها را دوست دارد، بخصوص کیک شکلاتی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصولاً مثال: The company primarily produces electronics. شرکت اصولاً الکترونیک تولید می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دامنه مثال: The scope of the project is quite broad. دامنه پروژه بسیار گسترده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حتی مثال: She didn't even say goodbye. او حتی خداحافظی نکرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نمایندگی مثال: The group sought representation in the government. گروه به دنبال نمایندگی در دولت بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمریکایی مثال: He's an American citizen. او شهروند آمریکایی است.