singer

/ˈsɪŋər//ˈsɪŋə/

معنی: خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا
معانی دیگر: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who sings, esp. as an occupation or avocation.

(2) تعریف: a bird, insect, or other animal that sings.

جمله های نمونه

1. a singer with a large repertoire of songs
آوازخوانی که آوازهای بسیاری را می تواند بخواند

2. a singer with a powerful set of pipes
خواننده ای با صدای رسا

3. that singer became the toast of the town
آن خواننده شهره ی شهر شد.

4. the singer delays (in order) to enthuse the audience
تاخیر خواننده برای مشتاق کردن حضار است.

5. the singer had a bad cold but her voice was beautiful withal
آواز خوان سرماخوردگی بدی داشت ولی با این وجود صدایش زیبا بود.

6. the singer was running through his whole gamut of tone
خواننده همه ی دانگ های صدای خود را به کار می گرفت.

7. a popular singer
خواننده ی محبوب

8. a wagnerian singer
خواننده ی اپراهای واگنر

9. the audience applauded the singer
حضار برای خواننده کف زدند.

10. the audience cheered the singer
تماشاچیان برای خواننده هورا کشیدند.

11. She's a good singer. Let's clap her on.
[ترجمه علی] خواننده خوبی است برای ام دست بزنیم
|
[ترجمه گوگل]او خواننده خوبی است بیایید به او دست بزنیم
[ترجمه ترگمان]خواننده خوبی است بیاین بهش دست بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The singer complained of a sore throat after Wednesday's show.
[ترجمه گوگل]این خواننده پس از اجرای برنامه چهارشنبه از گلو درد شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]این خواننده پس از نمایش روز چهارشنبه از گلو درد شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She first rose to fame as a singer at the age of
[ترجمه گوگل]او اولین بار به عنوان یک خواننده در سنین سالگی به شهرت رسید
[ترجمه ترگمان]او برای اولین بار به عنوان خواننده در سن ۵ سالگی به شهرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Crowds flocked after the popular singer as he left the theater.
[ترجمه گوگل]هنگام خروج خواننده محبوب از تئاتر، جمعیت به دنبال او هجوم آوردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او تئاتر را ترک کرد جمعیت به دنبال خواننده محبوب جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The singer is always feeling after words of praise.
[ترجمه گوگل]خواننده همیشه به دنبال کلمات ستایش آمیز است
[ترجمه ترگمان]این خواننده همیشه بعد از ادای تعریف و تمجید احساس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She's a singer with a band.
[ترجمه گوگل]او یک خواننده با یک گروه است
[ترجمه ترگمان]یک خواننده با یک گروه موسیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواننده (اسم)
chanter, reader, singer, vocalist, reciter, declaimer

سراینده (اسم)
composer, poet, chanter, singer, vocalist, warbler

اواز خوان (اسم)
singer, vocalist, crooner, songster

خنیاگر (اسم)
musician, minstrel, singer

سرود سرا (اسم)
singer

نغمه سرا (اسم)
singer, vocalist, songster

انگلیسی به انگلیسی

• one who sings, one who utters words melodiously; songbird; poet; informer (slang); person or thing that singes or scorches
a singer is a person who sings, especially as part of their job.

پیشنهاد کاربران

music rooms
خواننده ـ آواز خوان ـ نغمه سرا
خواننده
میشه خواننده مورد علاقه یا همون خواننده تنها. . . !فقط میشه گفت با این تفاوت کهاگه هواست جمع نباشه ممکنه کلامعنی کلمه اشتباه بشه پس هواست به نوشتنت باشه
از خودی :بای. . .
خواننده کسی که آهنگ می خواند
کسی که میخواند، خواننده ( در بیشتر موارد به خواننده شعر میگویند )
خواننده آهنگ
ترانه سرا

بپرس