racial

/ˈreɪʃl̩//ˈreɪʃl̩/

معنی: نژادی
معانی دیگر: وابسته به نژاد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: racially (adv.)
(1) تعریف: characteristic of a single race or of particular races of people.

- Skin color is considered a racial characteristic.
[ترجمه گوگل] رنگ پوست یک ویژگی نژادی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان] رنگ پوست یک مشخصه نژادی محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pertaining to relations between races of people, esp. those living in the same country, city, or neighborhood.

- Racial discrimination persists.
[ترجمه گوگل] تبعیض نژادی همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان] تبعیض نژادی ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Racial harmony is the goal in the region.
[ترجمه گوگل] هماهنگی نژادی هدف در منطقه است
[ترجمه ترگمان] سازگاری بین نژادی هدف منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. racial barrier
موانع (جداسازهای) نژادی

2. racial descrimination
تبعیض نژادی

3. racial integration
هم آمیزی نژادی

4. racial prejudice
تعصب نژادی

5. racial slurs
ناسزا گویی های نژادی

6. racial tensions reached a high point
کشمکش های نژادی به اوج رسید.

7. to assimilate racial minorities through marriage
جذب کردن اقلیت های نژادی از راه ازدواج

8. in multiracial societies, racial concord is a must
در جوامع چند نژادی سازگاری نژادی از واجبات است.

9. most religious and racial discrimination is based on ignorance
بیشتر تبعیضات مذهبی و نژادی به علت جهل است.

10. the myth of racial superiority
افسانه ی برتری نژادی

11. a comprehensive student of racial affairs
یک پژوهشگر دانا در امور نژادی

12. their scandalous treatment of racial and religious minorities
رفتار شرم آور آنها با اقلیت های نژادی و مذهبی

13. a nation of such diverse racial origins
ملتی دارای ریشه های نژادی چنان متفاوت

14. he is an exponent of the idea of racial equality
او مروج عقیده ی تساوی نژادی است.

15. Police described it as a sickening racial attack.
[ترجمه گوگل]پلیس آن را یک حمله نژادپرستانه توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس آن را یک حمله نژادی تهوع آور توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They have pledged to end racial discrimination in areas such as employment.
[ترجمه گوگل]آنها متعهد شده اند که به تبعیض نژادی در زمینه هایی مانند اشتغال پایان دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها قول داده اند که تبعیض نژادی را در زمینه هایی مانند اشتغال به پایان برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She incited racial hatred by distributing anti-Semitic leaflets.
[ترجمه گوگل]او با پخش اعلامیه های ضدیهودی نفرت نژادی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]وی با توزیع اعلامیه های ضد سامی، نفرت نژادی را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Such jokes tend to reinforce racial stereotypes.
[ترجمه گوگل]این گونه شوخی ها به تقویت کلیشه های نژادی تمایل دارند
[ترجمه ترگمان]این شوخی ها تمایل دارند که رفتارهای کلیشه ای را تقویت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Laws against racial prejudice must be strictly enforced.
[ترجمه گوگل]قوانین علیه تعصب نژادی باید به شدت اجرا شود
[ترجمه ترگمان]قوانین علیه تعصب نژادی باید به شدت اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They were charged with inciting racial hatred.
[ترجمه گوگل]آنها به تحریک نفرت نژادی متهم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به تحریک تنفر نژادی متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. There are fears that the march will heighten racial tension.
[ترجمه گوگل]بیم آن می رود که راهپیمایی تنش های نژادی را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند مبنی بر این که این راهپیمایی موجب تشدید تنش های نژادی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The case became symbolic of US racial tension.
[ترجمه گوگل]این پرونده به نماد تنش نژادی ایالات متحده تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این پرونده سمبلی از تنش نژادی ایالات متحده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Racial discrimination still exists in modern society.
[ترجمه گوگل]تبعیض نژادی هنوز در جامعه مدرن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تبعیض نژادی هنوز در جامعه مدرن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. He was a martyr to the cause of racial harmony.
[ترجمه گوگل]او شهید راه وفاق نژادی بود
[ترجمه ترگمان]او شهید به علت هماهنگی نژادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نژادی (صفت)
ethnic, racial

انگلیسی به انگلیسی

• relating to race or descent; based on race or descent
racial describes things relating to people's race.

پیشنهاد کاربران

نژادی
مثال: Discrimination based on racial identity is unacceptable.
تبعیض بر اساس هویت نژادی قابل قبول نیست.
نژادی
racial ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: نژادی
تعریف: مربوط به نژاد
Racial نژادی
Ethnic قومی
نژاد پرستانه
قومی_ قبیله ای

بپرس