تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

هزینه برداشتن، خرج برداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اغلب اوقات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

. a place where you can buy drinks and simple meals

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

چتر بازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در عمل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به ارزش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صفته به معنای هاج و واج ، متحیر : He looked puzzled so I repeated the question

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

غیر تخیلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مشهور جهانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تاریخ انقضا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

یعنی سبد خرید ( در خرید های آنلاین البته )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

درآوردن ( کفش ، پیراهن و . . . ) I took off my shoes and went inside

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

صفته و معنیش میشه: نارسا خوان ( کسی که اختلال داره در خوندن ) .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دوست شدن: He has made friends with the kids on the street. او دوست شده با بچه های توی خیابون دوست پیدا کردن: Jack makes friends easily. جک به راحت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پانتومیم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

make an arrangement: تدارک چیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

make an arrangement: تدارک چیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چیدن: We can set a day and a time to meet میتونیم یه روز و یه زمانی رو برای دیدن بچینیم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مزه نریز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مشغله کاری ( حالا میخواد کار باشه یا درس خوندن یا هر چیزی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

با تاخیر: Your flight is delayed today پروازتون با تاخیره امروز.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

رابطه عاشقانه داشتن: Tom has gone out with Rose since 2010 تام از سال 2010 رابطه عاشقانه داشته با رز .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

معرکه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

یالا: !Go on, jump یالا، بپر!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پلاک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

آن طرف خیابان دویدن، این طرف خیابان دویدن I was driving when suddenly someone ran across the street داشتم رانندگی میکردم که ناگهان یکی دوید اون طرف خ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

آرزو کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

گران ( خیلی گران ) تمام شدن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کله شق: He was a rebel in his teens او یه کله شق بود توی نوجوانیش.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مالک اموال زیادی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خرج برداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

خیلی گران بودن: put the vase down. That's cost a fortune گلدون رو بذار زمین. اون خیلی گرونه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چرخیدن: We walked around the town شهر رو چرخیدیم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ب داد رس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

طبق معمول

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سازگاری داشتن: I get along well with people سازگاری خوبی دارم با مردم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انواع مختلفی داره مثل chocolate sauce سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انوا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انواع مختلفی داره مثل orange dressing سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انوا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مربوط به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز و بسته شدن: . The doors are opening and closing درها دارن باز و بسته میشن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

روشن و خاموش شدن: . The lights always go on and off چراغ ها همیشه روشن و خاموش میشن. . The lights are going on and off چراغ ها دارن روشن و خاموش میش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

میدونید: . You see, I don't have a car because I'm short of money میدونی، من ماشین ندارم چونکه بی پولم. You see, it's an old bus and there aren't a ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هم قافیه شدن، هم قافیه بودن، قافیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

تابلوئه ( حتما میبینیش ) .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوربین فیلم برداری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

ورودی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به طور ماهرانه: Inside the concert hall, a top orchestra is playing brilliantly. توی سالن کنسرت، یک دسته نوازندگان درجه یک دارند به طور ماهرانه ای م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

say goodbye خداحافظی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

world - famous مشهور جهانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دشت و صحرا: land outside towns and cities, with fields, woods, etc.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از اونجا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

باعث افتخار: It's my pleasure. باعث افتخارمه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

با مُد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دائما کار کردن There is a lot of snow, but the buses and trains are running perfectly. یه عالمه برف هست، ولی تمام اتوبوس ها و قطار ها دارن بدون هیچ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بدون هیچ ایرادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

فهمیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حوادث رانندگی ، تصادفات رانندگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

اصیل: It's a real authentic house این یه خونه ی اصیل واقعیه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

قرار گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا اینجاییم. . we can see inside the Milad Tower as we are here میتونیم داخل برج میلاد رو ببینیم تا اینجاییم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا اینجاییم. . we can see inside the Milad Tower as we are here میتونیم داخل برج میلاد رو ببینیم تا اینجاییم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

برنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خط کشیدن، ضربدر کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

سیستم گرمایشی: ?Is there heat in the house سیستم گرمایشی ، هست ( وجود داره ) توی خونه؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

سیستم تهویه مطبوع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

. Dad, turn on the air conditioning بابا، کولر رو روشن کن. ( کولر خودرو )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به کولر ماشین نیز میگن air conditioning

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

قطار تو شهری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

get lost: گم شدن . I always get lost in London همیشه توی لندن گم میشم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سر درآوردن از : The car finally ended up in a garage. در نهایت ماشین سر از توی یک تعمیرگاه در اورد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

جا ماندن: . I always miss the bus من همیشه از اتوبوس جا میمونم. دلتنگ شدن: . I sometimes miss my friend گاهی اوقات دلم برا دوستم تنگ میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جمعش میشه leaves

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

عدم وابستگی، استقلال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

leaf یعنی برگ ولی اگه بخوایم بگیم برگ ها میگیم: leaves

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یه نکته اینکه: برای بیان احساس از جمله مثال های زیر و امثالشون، از افعال to be استفاده میشه و نباید از have یا has استفاده کرد. مثال: . People are in ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

احساس بدی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جو: . I love the atmosphere at work جو محل کارم رو دوست دارم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جابجا شدن، رفت و آمد کردن: . Today, it's so easy to get around امروزه جابجا شدن ( رفت و آمد کردن ) خیلی راحته. ( رفتن از جایی به جای دیگر با وسایل نق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

رسم و رسوم: . I'm going to learn about Chinese culture and customs میخوام در باره فرهنگ و رسم و رسوم های چینی یاد بگیرم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

گذاشتن: . Leave the car in the parking lot ماشین رو توی پارکینگ بذار. جا گذاشتن: . I always leave my bag on the bus همیشه کیفمو توی اتوبوس جا میذارم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

فصل پر توریست: high season فصل کم توریست: low season فصل توریستی: tourism season . in Shiraz, our high season is in the spring