پیشنهادهای Hossein (٨١)
هزینه برداشتن، خرج برداشتن
اغلب اوقات
. a place where you can buy drinks and simple meals
چتر بازی
در عمل
به ارزش
صفته به معنای هاج و واج ، متحیر : He looked puzzled so I repeated the question
غیر تخیلی
مشهور جهانی
تاریخ انقضا
یعنی سبد خرید ( در خرید های آنلاین البته )
درآوردن ( کفش ، پیراهن و . . . ) I took off my shoes and went inside
صفته و معنیش میشه: نارسا خوان ( کسی که اختلال داره در خوندن ) .
دوست شدن: He has made friends with the kids on the street. او دوست شده با بچه های توی خیابون دوست پیدا کردن: Jack makes friends easily. جک به راحت ...
پانتومیم کردن
make an arrangement: تدارک چیدن
make an arrangement: تدارک چیدن
چیدن: We can set a day and a time to meet میتونیم یه روز و یه زمانی رو برای دیدن بچینیم.
مزه نریز
مشغله کاری ( حالا میخواد کار باشه یا درس خوندن یا هر چیزی )
با تاخیر: Your flight is delayed today پروازتون با تاخیره امروز.
رابطه عاشقانه داشتن: Tom has gone out with Rose since 2010 تام از سال 2010 رابطه عاشقانه داشته با رز .
معرکه
یالا: !Go on, jump یالا، بپر!
پلاک
آن طرف خیابان دویدن، این طرف خیابان دویدن I was driving when suddenly someone ran across the street داشتم رانندگی میکردم که ناگهان یکی دوید اون طرف خ ...
آرزو کردن
گران ( خیلی گران ) تمام شدن.
کله شق: He was a rebel in his teens او یه کله شق بود توی نوجوانیش.
مالک اموال زیادی بودن
خرج برداشتن
خیلی گران بودن: put the vase down. That's cost a fortune گلدون رو بذار زمین. اون خیلی گرونه.
چرخیدن: We walked around the town شهر رو چرخیدیم.
ب داد رس
طبق معمول
سازگاری داشتن: I get along well with people سازگاری خوبی دارم با مردم.
سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انواع مختلفی داره مثل chocolate sauce سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انوا ...
سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انواع مختلفی داره مثل orange dressing سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انوا ...
مربوط به
باز و بسته شدن: . The doors are opening and closing درها دارن باز و بسته میشن.
روشن و خاموش شدن: . The lights always go on and off چراغ ها همیشه روشن و خاموش میشن. . The lights are going on and off چراغ ها دارن روشن و خاموش میش ...
میدونید: . You see, I don't have a car because I'm short of money میدونی، من ماشین ندارم چونکه بی پولم. You see, it's an old bus and there aren't a ...
هم قافیه شدن، هم قافیه بودن، قافیه
تابلوئه ( حتما میبینیش ) .
دوربین فیلم برداری
ورودی
به طور ماهرانه: Inside the concert hall, a top orchestra is playing brilliantly. توی سالن کنسرت، یک دسته نوازندگان درجه یک دارند به طور ماهرانه ای م ...
say goodbye خداحافظی کردن
world - famous مشهور جهانی
دشت و صحرا: land outside towns and cities, with fields, woods, etc.
از اونجا
باعث افتخار: It's my pleasure. باعث افتخارمه.
با مُد
دائما کار کردن There is a lot of snow, but the buses and trains are running perfectly. یه عالمه برف هست، ولی تمام اتوبوس ها و قطار ها دارن بدون هیچ ...
بدون هیچ ایرادی
فهمیده
حوادث رانندگی ، تصادفات رانندگی
اصیل: It's a real authentic house این یه خونه ی اصیل واقعیه.
قرار گذاشتن
تا اینجاییم. . we can see inside the Milad Tower as we are here میتونیم داخل برج میلاد رو ببینیم تا اینجاییم.
تا اینجاییم. . we can see inside the Milad Tower as we are here میتونیم داخل برج میلاد رو ببینیم تا اینجاییم.
برنده
خط کشیدن، ضربدر کشیدن
سیستم گرمایشی: ?Is there heat in the house سیستم گرمایشی ، هست ( وجود داره ) توی خونه؟
سیستم تهویه مطبوع
. Dad, turn on the air conditioning بابا، کولر رو روشن کن. ( کولر خودرو )
به کولر ماشین نیز میگن air conditioning
قطار تو شهری
get lost: گم شدن . I always get lost in London همیشه توی لندن گم میشم.
سر درآوردن از : The car finally ended up in a garage. در نهایت ماشین سر از توی یک تعمیرگاه در اورد.
جا ماندن: . I always miss the bus من همیشه از اتوبوس جا میمونم. دلتنگ شدن: . I sometimes miss my friend گاهی اوقات دلم برا دوستم تنگ میشه.
جمعش میشه leaves
عدم وابستگی، استقلال
leaf یعنی برگ ولی اگه بخوایم بگیم برگ ها میگیم: leaves
یه نکته اینکه: برای بیان احساس از جمله مثال های زیر و امثالشون، از افعال to be استفاده میشه و نباید از have یا has استفاده کرد. مثال: . People are in ...
احساس بدی داشتن
جو: . I love the atmosphere at work جو محل کارم رو دوست دارم.
جابجا شدن، رفت و آمد کردن: . Today, it's so easy to get around امروزه جابجا شدن ( رفت و آمد کردن ) خیلی راحته. ( رفتن از جایی به جای دیگر با وسایل نق ...
رسم و رسوم: . I'm going to learn about Chinese culture and customs میخوام در باره فرهنگ و رسم و رسوم های چینی یاد بگیرم.
گذاشتن: . Leave the car in the parking lot ماشین رو توی پارکینگ بذار. جا گذاشتن: . I always leave my bag on the bus همیشه کیفمو توی اتوبوس جا میذارم.
فصل پر توریست: high season فصل کم توریست: low season فصل توریستی: tourism season . in Shiraz, our high season is in the spring