دروغ از بر ما نباشد ز رای که از رای باشد بزرگی به جای
مکن دوستی با دروغ آزمای همان نیز با مرد ناپاکرای
این دو همره، همدگر را راهزن گمره آن جان کو فرو ناید ز تن
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
خنک آن قمار بازی که بباخت آن چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
کشت ماراملخان خورده وماساده دلان دل به اندام پر ازکاه مترسک بستیم
نیک برنج اندرم ازخویشتن گم شده تدبیروخطاکرده ظن
تا که نبض از نام کی گردد جهان او بود مقصود جانش در جهان
صوفیان در دمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند
عقل گوید شش جهت حدسست و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد عشق دیده زان سوی بازار او بازارها
با دشمن من یار چو بسیار نشست با یار نشایدم دگر بار نشست
پرهیز از آن گلی که با خار نشست بگریز از آن مگس که با مار نشست
... روزی دیگر یک طاقه شال رضایی و قدری باجاغلی به معلم انگریزی انعام کردند. سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلجی به روسیه _حیرت نامه
سپیده دم که خط نور برظلام کشند براق خسرو سیاره در لگام کشند همی بر آید خورشید ازممالک شرق چو خنجری که به تدریجش از نیام کشند برای ملک روا باشد ار جهاد کنی بروی گل سزد ار مالش زکام کشند. شاه بورجا. دوره غزنوی درگذشته بسال598 ه ق
سپیده دم که خط نور برظلام کشند براق خسرو سیاره در لگام کشند همی بر آید خورشید ازممالک شرق چو خنجری که به تدریجش از نیام کشند برای ملک روا باشد ار جهاد کنی بروی گل سزد ار مالش زکام کشند.
آسمان گر ز گریبان قمرآورده برون از گریبان توخورشیدسر آورده برون به تماشای خط وخال ورخ چون قمرت دلم ازروزنه دیده سر آورده برون گندم خال تو ای حوربهشتی طلعت بخدا ازهمه عالم پدرآورده برون منکرمعجز شق القمر ختم رسل ابرویت معجزشق القمرآورده برون
بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرین من چو شیرینی از من بدر میرود چو فرهادم آتش بسر میرود
در جمله زیر معنی کلمه بارفطن را بیان کنید ... همه را در ظروف طلا و نقره و بلور و بارفطن گذاشته بودند.
"مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم" 📜 سعدی
هیچ مشاطه جمال عفو و احسان مهتران را زشتی جرم و جنایت کهتران نیست.
از عهده عهد اگر برون آید مرد از هرچه گمان بری فزون آید مرد
بردرخت زنده بی برگی چه غم وای بر احوال برگ بی درخت
معنی ضرب للمثل ابر اگر آب زندگی بارد هرگز از شاخ بید بر نخوری با فرومایه روزگار مبر کز نی بوریا شکر نخوری
معنی ضرب المثل چو به گشتی طبیب از خود میازار جراغ از بهر تاریکی نگهدار
معنی ضرب المثل هرکه گریزد ز خراجات شام بارکش غول بیابان شود
مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ
معنی شعر و سراینده آن چه خیری بیاید از آن خاندان که بانگ خروس آید از ماکیان
این بیت از حکیم توس را معنی کنید ز سم ستوران در آن پهن دشت زمین شش شد و آسمان گشت هشت
این بیت را معنی کنید لا ولا لب لا ولا لب شش مه است کط لل ولل کط شهور کوته است راهنمایی:از حروف ابجد برای بخاطر سپردن تعداد روزهای هر ماه شمسی استفاده شده است
ابیات زیر را معنی کنید مرجان لب لعل تو مر جان مرا قوت یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت قربان وفاتم ز وفاتم گذری کن تا بوت مگر بشنوم از رخنه تابوت
آرایه های ادبی بیت زیر چیست برید و درید و شکست وببست یلان را سر و سینه و پا و دست
معنی کلمه قوت در جمله ..و قوت حرکت در فرزند پدید آید.. چیست
معنی کلمه اتقیان در جمله زیر چیست؟ ... و چون تجارب اتقیانی حاصل آمد هنگام رحلت باشد. کلیله و دمنه
... اگر کسی میخواست گوش بزنگ باشد گوشش بقاپوق کوبیده میشد...
ریکایان پیشاپیش دوان. یساوالان. با کلاه و ورزهای مخصوص...