پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٤٥)

بازدید
٥,٠٥٧
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنار گذاشتن. نادیده گرفتن. ناچیز شمردن مثال: Female employees complained of being marginalized by management کارکنان زن از نادیده گرفته شدن توسط مدی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. گریزپا ۲. فرار ۳. مبهم. گنگ. پیچیده ۴. بیان نشدنی. غیر قابل بیان مثال: an elusive concept یک مفهوم فرار یک مفهوم مبهم و پیچیده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. پرزدار. کرک دار. کرکی ۲. پشمالو ۳. ( مو ) پف کرده. وز وزی. فرفری ۴. تار. مات. کدر ۵. مبهم. مه آلود. نامشخص مثال: My uncle gave me a beautiful blue ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تقدیرگرایی. سرنوشت گرایی. جبری گری مثال: How we might actually be able to prove that fatalism is wrong. چگونه ما واقعا قادر خواهیم بود ثابت کنیم که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. معتقد به سرنوشت یا تقدیر. جبری ۲. سرنوشت گرایانه. تقدیرگرایانه. جزمی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. حکم. احکام ۲. اعتقاد. اعتقادات ۳. اصل جزمی. اصول جزمی ۴. جزمیت. جزم اندیشی. تعصب مثال: The official dogma of all Western industrial societies. اص ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. احیا کردن. دوباره برقرار کردن ۲. ( مجازی ) بازآفریدن. از نو خلق کردن. مثال: Who is most famous for reinventing spaghetti sauce.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سه نسخه / در سه نسخه تنظیم کردن مثال: And it comes out in January, and I hope you all buy it in triplicate. و آن در ژانویه منتشر خواهد شد و من ام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بطور واقع بینانه. با واقع بینی ۲. به شیوه رآلیستی مثال: But I think more realistically, that being in a gang – selling drugs for a gang – is perha ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. مصرف بیش از حد دارو ۲. مقدار بیش از حد دارو ۳. ( دارو ) بیش از حد مصرف کردن مثال: That because overdoses are happening so much to the white commun ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تضعیف کننده. فرساینده. فرسایشی ۲. گام به گام. تدریجی ۳. ( آب و هوا ) ناسالم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور مضحکی. به طور نامعقولی مثال: Because the worst that you can say about it is that it is preposterously wasteful. زیرا بدترین چیزی که می توانید ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. ( دارای ) تضاد. ( دارای ) تناقض ۲. پر از تضاد. پر از تناقض ۳. متناقض نما ۴. ( خواب ) نا به روال مثال: It is so queer that physicists resort to one ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کرخی. بی حسی ۲. بهت. بهت زدگی. حالت بهت زدگی مثال: I mistook happiness for a lot of other things, Like numbness or decadence or selfishness. من ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. جذب شدن. جلب شدن. کشیده شدن ۲. ته نشین شدن. پایین رفتن ۳. ( فیزیک ) گرانیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. در جای نامناسب گذاشتن. در جای غلط قرار دادن ۲. نابجا بکار بردن ۳. جایی گذاشتن و فراموش کردن. گم و گور کردن مثال: It's easy to misplace your car in ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: It's easy to misplace your car in the parking lot. این ساده است که شما ماشین تان را در یک پارکینگ روباز گم و گور کنید.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. اضافه برآورد کردن ۲. مبالغه کردن. گزاف گفتن ۳. دست بالا گرفتن، زیاد براورد کردن/ ۱. برآورد اضافی ۲. مبالغه. گزاف مثال: You overestimate my value ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. مرمت. نوسازی. تعمیر ۲. توان بخشی ۳. بازپروری ۴. اعاده حیثیت مثال: That money was enough for the rehabilitation of water services all over the coun ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نو ترسیم کردن. تغییر دادن مثال: The US is sitting and redrawing the map of the world on paper. ایالات متحده نشسته و دارد نقشه جهان را بر روی کاغذ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خستگی ناپذیر مثال: A perceptive nation and indefatigable officials are what will solve our problems. ملت بصیر و مسئولان خستگی ناپذیر هستند که مشکلات ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضرب المثل. مثل An adage says, originals are very hard to find. یک ضرب المثل می گوید چیزهای اصیل خیلی سخت پیدا می شوند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به هیچ وجه، اصلا، ابدا مثال: Shall I go? No way. می توانم بروم؟ به هیچ وجه!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تراشیدن ۲. ریش زدن. اصلاح کردن ۳. کم کردن. زدن ۴. درست از بغل گوش ( کسی ) رد شدن ۵. ورقه ورقه کردن ۶. اصلاح. زدن ریش ۷. ریش تراشی مثال: He shaves ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحلیلگر و مفسر {سیاسی} مثال: Well, what is being discussed by these commentators, both inside and outside [the country], is negotiations with the US. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به طور غریزی. از روی غریزه ۲. به طور غیر ارادی. بی اراده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The Army must strengthen itself day by day. ارتش باید روز به روز خودش را تقویت کند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: They were able to triple the throughput of this device. آنها قادر بودند توان عملیاتی و ( بازدهی ) این دستگاه را سه برابر کنند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تثبیت کردن ۲. محکم کردن ۳. تثبیت شدن ۴. محکم شدن مثال: There are no trees on the hills to stabilize the soil. هیچ درختی در تپه ها برای تثبیت و مح ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاقی بیش از حد مثال: Obesity is considered a serious disease. چاقی بیش از حد یک بیماری جدی تلقی می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آب لرزه، سونامی مثال: In 1989 a tsunami on the Sanriku coast left 2122 dead. در سال ۱۹۸۹ یک سونامی در ساحل سنریکو ۲۱۲۲ نفر مرده بر جای گذاشت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضد اطلاعات. ضد جاسوسی مثال: if the counterintelligence agencies and top commanders of the Royal Army at that time wanted to speculate on where a move ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

۱. مشترک ۲. اشتراکی ۳. فرقه ای. اقلیتی. گروهی مثال: And sharing a communal experience of watching a film و تجربیات مشترکشان را از دیدن یک فیلم به اش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( روانشناسی ) انگیزش ۲. انگیزه ۳. اشتیاق. رغبت ۴. ترغیب. برانگیزش مثال: The positive motivation of the American people when they’d seen this film. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد بررسی دقیق قرار دادن مثال: It had been thought out, worked on, and studied. آن مورد بررسی دقیق قرار گرفته شده بود. بر روی آن کار و مطالعه شده ب ...

پیشنهاد
٠

تصمیم گیری شده در لحظه مثال: The nature of the movement showed that it was not a spur - of - the - moment decision. ماهیت حرکت نشان می داد که یک حرک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بیماری جهانگیر ۲. بیماری عالمگیر ۳. ( بیماری ) جهانگیر. عالمگیر مثال: Let me show you a simulation of what a pandemic looks like. اجازه بدهید به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شبیه سازی ۲. وانمود ۳. تقلید مثال: Let me show you a simulation of what a pandemic looks like. اجازه بدهید به شما یک شبیه سازی نشان بدهم که {نشان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واکسن زدن به. مایه کوبی کردن مثال: vaccinate children against smallpox واکسن زدن به بچه ها در برابر آبله / واکسینه کردن بچه ها در برابر آبله These as ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. قابل دفاع ۲. قابل توجیه مثال: I don’t think that is defensible. من فکر نمی کنم آن قابل دفاع باشد. من فکر نمی کنم آن قابل توجیه باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمام جوانب چیزی را بررسی کردن مثال: They had sat down, thought things through, and worked on this. آنها نشسته بودند و تمام جوانب کارها را بررسی کرده ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرون وسطی. قرون میانه مثال: The clergy were the main persecutors of witches in the Middle Ages. روحانیون آزار دهنده های اصلی جادوگران در قرون وسطی ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزار رساننده. ستمگر. اذیت کننده. آزار دهنده مثال: The clergy were the main persecutors of witches in the Middle Ages. روحانیون آزار دهنده های اصلی ج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بعد نمایی. ژرف نمایی. پرسپکتیو ۲. تناسب. نسبت. ارتباط ۳. ( معماری ) دید. تصویر ۴. ( مجازی ) بعد. ابعاد. زاویه. منظر ۵. دورنما. چشم انداز. منظره ۶. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمان سنجی {درک زمان درست برای انجام یک کار} مثال: However, it lacked the correct timing. به هر حال آن فاقد زمان سنجی مناسب بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هنگام بودن مثال: Another feature was the timeliness of the movement. یک جنبه دیگر، به هنگام بودن این حرکت بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جرات مثال: One is the courageousness of this action. یکی جرات {انجام دادن} این اقدام است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تحقیر. توهین. خواری. خفت ۲. نکبت. فلاکت. ۳. انحطاط. فساد. تباهی مثال: Because from a planning perspective, economic degradation begets environment ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افشا. افشاگری مثال: disclosure to the media افشاگری در رسانه های گروهی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار زیاد. خیلی. به شدت مثال: it didn't hurt greatly آن خیلی آسیب ندید. The weather was greatly cold. هوا به شدت سرد بود.