پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٤٣٥)

بازدید
٨,٠٣١
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تضعیف کننده. فرساینده. فرسایشی ۲. گام به گام. تدریجی ۳. ( آب و هوا ) ناسالم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور مضحکی. به طور نامعقولی مثال: Because the worst that you can say about it is that it is preposterously wasteful. زیرا بدترین چیزی که می توانید ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( دارای ) تضاد. ( دارای ) تناقض ۲. پر از تضاد. پر از تناقض ۳. متناقض نما ۴. ( خواب ) نا به روال مثال: It is so queer that physicists resort to one ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. کرخی. بی حسی ۲. بهت. بهت زدگی. حالت بهت زدگی مثال: I mistook happiness for a lot of other things, Like numbness or decadence or selfishness. من ش ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. جذب شدن. جلب شدن. کشیده شدن ۲. ته نشین شدن. پایین رفتن ۳. ( فیزیک ) گرانیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. در جای نامناسب گذاشتن. در جای غلط قرار دادن ۲. نابجا بکار بردن ۳. جایی گذاشتن و فراموش کردن. گم و گور کردن مثال: It's easy to misplace your car in ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: It's easy to misplace your car in the parking lot. این ساده است که شما ماشین تان را در یک پارکینگ روباز گم و گور کنید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. اضافه برآورد کردن ۲. مبالغه کردن. گزاف گفتن ۳. دست بالا گرفتن، زیاد براورد کردن/ ۱. برآورد اضافی ۲. مبالغه. گزاف مثال: You overestimate my value ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. مرمت. نوسازی. تعمیر ۲. توان بخشی ۳. بازپروری ۴. اعاده حیثیت مثال: That money was enough for the rehabilitation of water services all over the coun ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نو ترسیم کردن. تغییر دادن مثال: The US is sitting and redrawing the map of the world on paper. ایالات متحده نشسته و دارد نقشه جهان را بر روی کاغذ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خستگی ناپذیر مثال: A perceptive nation and indefatigable officials are what will solve our problems. ملت بصیر و مسئولان خستگی ناپذیر هستند که مشکلات ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضرب المثل. مثل An adage says, originals are very hard to find. یک ضرب المثل می گوید چیزهای اصیل خیلی سخت پیدا می شوند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

به هیچ وجه، اصلا، ابدا مثال: Shall I go? No way. می توانم بروم؟ به هیچ وجه!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تراشیدن ۲. ریش زدن. اصلاح کردن ۳. کم کردن. زدن ۴. درست از بغل گوش ( کسی ) رد شدن ۵. ورقه ورقه کردن ۶. اصلاح. زدن ریش ۷. ریش تراشی مثال: He shaves ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تحلیلگر و مفسر {سیاسی} مثال: Well, what is being discussed by these commentators, both inside and outside [the country], is negotiations with the US. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. به طور غریزی. از روی غریزه ۲. به طور غیر ارادی. بی اراده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The Army must strengthen itself day by day. ارتش باید روز به روز خودش را تقویت کند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: They were able to triple the throughput of this device. آنها قادر بودند توان عملیاتی و ( بازدهی ) این دستگاه را سه برابر کنند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تثبیت کردن ۲. محکم کردن ۳. تثبیت شدن ۴. محکم شدن مثال: There are no trees on the hills to stabilize the soil. هیچ درختی در تپه ها برای تثبیت و مح ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاقی بیش از حد مثال: Obesity is considered a serious disease. چاقی بیش از حد یک بیماری جدی تلقی می شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

آب لرزه، سونامی مثال: In 1989 a tsunami on the Sanriku coast left 2122 dead. در سال ۱۹۸۹ یک سونامی در ساحل سنریکو ۲۱۲۲ نفر مرده بر جای گذاشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضد اطلاعات. ضد جاسوسی مثال: if the counterintelligence agencies and top commanders of the Royal Army at that time wanted to speculate on where a move ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

۱. مشترک ۲. اشتراکی ۳. فرقه ای. اقلیتی. گروهی مثال: And sharing a communal experience of watching a film و تجربیات مشترکشان را از دیدن یک فیلم به اش ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. ( روانشناسی ) انگیزش ۲. انگیزه ۳. اشتیاق. رغبت ۴. ترغیب. برانگیزش مثال: The positive motivation of the American people when they’d seen this film. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد بررسی دقیق قرار دادن مثال: It had been thought out, worked on, and studied. آن مورد بررسی دقیق قرار گرفته شده بود. بر روی آن کار و مطالعه شده ب ...

پیشنهاد
٠

تصمیم گیری شده در لحظه مثال: The nature of the movement showed that it was not a spur - of - the - moment decision. ماهیت حرکت نشان می داد که یک حرک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بیماری جهانگیر ۲. بیماری عالمگیر ۳. ( بیماری ) جهانگیر. عالمگیر مثال: Let me show you a simulation of what a pandemic looks like. اجازه بدهید به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. شبیه سازی ۲. وانمود ۳. تقلید مثال: Let me show you a simulation of what a pandemic looks like. اجازه بدهید به شما یک شبیه سازی نشان بدهم که {نشان ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واکسن زدن به. مایه کوبی کردن مثال: vaccinate children against smallpox واکسن زدن به بچه ها در برابر آبله / واکسینه کردن بچه ها در برابر آبله These as ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. قابل دفاع ۲. قابل توجیه مثال: I don’t think that is defensible. من فکر نمی کنم آن قابل دفاع باشد. من فکر نمی کنم آن قابل توجیه باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تمام جوانب چیزی را بررسی کردن مثال: They had sat down, thought things through, and worked on this. آنها نشسته بودند و تمام جوانب کارها را بررسی کرده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرون وسطی. قرون میانه مثال: The clergy were the main persecutors of witches in the Middle Ages. روحانیون آزار دهنده های اصلی جادوگران در قرون وسطی ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزار رساننده. ستمگر. اذیت کننده. آزار دهنده مثال: The clergy were the main persecutors of witches in the Middle Ages. روحانیون آزار دهنده های اصلی ج ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بعد نمایی. ژرف نمایی. پرسپکتیو ۲. تناسب. نسبت. ارتباط ۳. ( معماری ) دید. تصویر ۴. ( مجازی ) بعد. ابعاد. زاویه. منظر ۵. دورنما. چشم انداز. منظره ۶. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمان سنجی {درک زمان درست برای انجام یک کار} مثال: However, it lacked the correct timing. به هر حال آن فاقد زمان سنجی مناسب بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هنگام بودن مثال: Another feature was the timeliness of the movement. یک جنبه دیگر، به هنگام بودن این حرکت بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جرات مثال: One is the courageousness of this action. یکی جرات {انجام دادن} این اقدام است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. تحقیر. توهین. خواری. خفت ۲. نکبت. فلاکت. ۳. انحطاط. فساد. تباهی مثال: Because from a planning perspective, economic degradation begets environment ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افشا. افشاگری مثال: disclosure to the media افشاگری در رسانه های گروهی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار زیاد. خیلی. به شدت مثال: it didn't hurt greatly آن خیلی آسیب ندید. The weather was greatly cold. هوا به شدت سرد بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. روی یکدیگر اثر گذاشتن. اثر متقابل داشتن ۲. ارتباط برقرار کردن مثال: the user interacts directly with the library استفاده کننده بطور مستقیم با کتاب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حبوبات ( نخود. لوبیا. عدس. . . ) مثال: eat plenty of pulses مقدار زیادی حبوبات بخور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساده انگارانه مثال: Now, this might sound too simplistic. الان شاید این خیلی ساده انگارانه به نظر برسد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروی پدافند هوایی مثال: The following is the full text of the speech delivered by Imam Khamenei, the Leader of the Islamic Revolution, in a meeting ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. جانور دوزیست ۲. هواپیمای آبی - خاکی ۳. خودروی آبی - خاکی ۴. دوزیست. ۵. آبی - خاکی مثال: Around 5, 000 amphibian species, including frogs, toads, a ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سمندر مثال: Around 5, 000 amphibian species, including frogs, toads, and salamanders are thought to exist today تصور می شود در حدودِ ۵۰۰۰ گونه جانور ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱. نظم. ترتیب. وضع. طرح. ۲. ( کتاب ) شکل. قطع ۳. ( کامپیوتر ) قالب. قالب بندی. فرمت / ۱. ( کامپیوتر ) قالب بندی کردن. فرمت کردن مثال: the conventiona ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب دریا. آب شور مثال: We have to desalinate the seawater. ما باید آب دریا را شیرین کنیم. {نمک زدایی کنیم}

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آب دریا را ) شیرین کردن مثال: We have to desalinate the seawater. ما باید آب دریا را شیرین کنیم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: One of the most powerful drug cartels in the world. یکی از قدرتمندترین کارتلهای دارو در جهان