پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٩٠)

بازدید
٥,٨٣٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. غنایی ۲. تغزلی ۳. شاد ۴. غزل مثال: He is a lyric poet. او یک شاعر غنایی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تریلوژی – سه گانه {یک اثر هنری از نوع رمان. نمایش نامه. و غیره که از سه بخش به هم پیوسته تشکیل شده است} سه نمایش تراژدی مثال: Right now she is readin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لامپ التهابی. لامپ گداختی. لامپ رشته ای {لامب برقی معمولی} مثال: Thomas Edison was the inventor of the incandescent lamp. توماس ادیسون مخترع لامپ رش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاری قرآن، خواننده مثال: Praise God, the honorable reciters from our own country and brotherly countries presented their recitations and we benefitte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروتستان. عضو فرقه مسیحیان پروتستان مثال: The Catholic priests used the tunnel to hide from Protestants. کشیشان کاتولیک از تونل برای مخفی شدن از پرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاشق چای خوری مثال: We need to have a little sault in our diet, but not more than 4 grams a day, which is about one teaspoon. ما در رژیم غذایی مان ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گازدار. دارای گاز کربنیک مثال: I prefer carbonated soft drinks من نوشیدنی های غیرالکلی گازدار را ترجیح می دهم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

{بیماری} هپاتیت . اماس کبدی، تورم کبد مثال: Hepatitis A is worse than hepatitis B. هپاتیت {نوع}A بدتر از هپاتیت {نوع} B است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون کافئین مثال: A decaf espresso please. لطفا یک قهوه ی اسپرسوی بدون کافئین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهمان گردی ، مهمان گردشگری ، مهمان گشت وگذاری ، مهمان سفری // نوعی مسافرت ارزان و مهمان شدن در خانه دیگران با جای خواب ساده اکثرا روی کاناپه مثال: Yo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهمان گرد. مهمان گردشگر {به گردشگرهایی گفته می شود که به جای اقامت در هتل در منزل افرادی که خانه هایشان را در اینترنت برای سکونت به گردشگران خارجی تب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طالع بین. فالگیر. رمال مثال: Do people in your country go to fortune - teller? آیا مردم کشور شما پیش فالگیر و رمال می روند؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رو به پایین، روی شکم خوابیده، بصورت دمرر . {در بازی پاسور} پشت و رو. مثال ۱: The fifth card was still on the table, facedown. کارت پنجم همچنان به ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگارنگ. با رنگهای شاد مثال: Where are the houses colorfully painted? خانه هایی که با رنگهای شاد و رنگارنگ رنگ شده اند کجا هستند؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور ناسالمی. با حالت بیمارگونه ای مثال: He was unhealthily obsessed with past events. او با حالت بیمار گونه ای مدام در فکر حوادث گذشته بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سیاحت اکتشافی {در آفریقا } مثال: He had been on safari in East Africa with his son. او با پسرش به شرق آفریقا برای سیاحت اکتشافی رفته بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترجیحا. مرجحا. چه بهتر که مثال: The best treatment is antibiotics, preferably by injection. بهترین درمان آنتی بیوتیک ها هستند، چه بهتر که بوسیله ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

حذف نصب یک برنامه مثال: I uninstall my Facebook. من نصب برنامه فیسبوکم را حذف کردم. / من برنامه فیسبوکم را حذف کردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر یا روی اینترنت. بارگزاری کردن. آپلود کردن مثال: It might take a while for this to upload. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. سالم. با سلامتی کامل ۲. از سلامت. از شادابی مثال: What I really want is to live healthily for as long as possible. آنچه که من واقعا می خواهم ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مگابایت {از واحدهای اندازه گیر حجم داده ها در رایانه است معادل یک میلیون بایت یا هزار کیلوبایت است} مثال: A gigabyte is bigger than a megabyte becaus ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیگا بایت {یکی از واحدهای اندازه گیری حجم داده ها در رایانه} مثال: A gigabyte is bigger than a megabyte because A megabyte is 1. 000 kilobytes, but a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. خامه ای. خامه دار ۲. خامه مانند. نرم ۳. چرب مثال: I like pasta with creamy chicken sauce. من ماکارونی با سس مرغ خامه دار دوست دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بد خواه مثال: Both our friends and those who are in favor of the Iranian nation as well as the ill - wishers of the Iranian nation want to see what y ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. بطور غیر رسمی، ۲. خودمانی ۳. به بیان غیرصوری مثال: We often use e. g. when we write informally. ما اغلب از "e. g. " وقتی به طور غیر رسمی می نویس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. {مربوط به} زناشویی ۲. شوهری مثال ۱: Could I ask you about your marital status? می توانم درباره وضعیت تاهل تان بپرسم؟ {مجرد هستید یا متاهل یا مطل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رستوران کوچک و ارزان {در ایتالیا} مثال: I am having lunch at a little trattoria. من در حال خوردن نهار در یک رستوران کوچک هستم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. تقریبی. نزدیک به ۲. نزدیک بودن به. نزدیک شدن به ۳. نزدیک کردن به ۴. براورد کردن. تخمین زدن ۵. شباهت داشتن به. مانند {چیزی} بودن . 6. شبیه سازی کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. کالری. واحد سنجس گرما ۲. واحد انرژی غذا مثال: If you want to lose weight, consume fewer calories. اگر می خواهی وزنت را کم کنی کالری کمتری مصرف کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. سلمانی. ارایشگر ۲. {مد لباس و غیره} طراح ۳. {نویسنده} صاحب سبک مثال ۱: How often do you go to the hair stylist? چند وقت یک بار می روید پیش آرایشگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره نیمه نهایی، نیمه نهایی، نیمه پایانی، مربوط به دوره نیمه نهایی مثال: We played badly in the semifinal game and we lost 5 - 1. ما در بازی نیمه ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. مصوت مرکب . واکه مرکب / ادغام، صدای ترکیبی، اتحاد دو صوت، مصوت مرکب مثال: The sounds of hate, bee, high, bone, few, are the basic diphthongs. صدا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. {آوا شناسی} واک دار ۲. {در ترکیب} صدا. با صدای / بیان شده از راه سخن، گفتاری، سخنی، آوایی مثال ۱: The word "jet" begins with a voiced consonant an ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. بیان نشدن. اظهار نشده. بر زبان آورده نشده ۲. {زبانشناسی} بی واک // ( آوا شناسی ) بی واک، بی صدا ( شده ) ، به زبان نیاورده مثال: The word "jet" beg ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیپ لاین – حرکت از بین دو ارتفاع با استفاده از طناب به صورت سر خوردن مثال: when we went on a zip line tour, she complained that it was too expensive. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در افتاب خوابیدن. آفتاب گرفتن. حمام افتاب گرفتن مثال: I like to sunbathe in the morning when the sun is not so hot. من دوست دارم صبح ها وقتهایی که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. دولت ستیز. آنارشیست ۲. آشوبگرا. هرج و مرج طلب ۳. دولت ستیزانه. آنارشیستی مثال: In 1968 she was an anarchist. در سال ۱۹۶۸ او یک دولت ستیز {و آنار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. اشراف زاده، . اعیان زاده ۲. گل سرسبد مثال: The government was under the control of a few aristocrats. دولت در کنترل تعدادی از اشراف زاده ها {و آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترتیب سنج، اسباب سنجش. توالی وتسلسل، پی رفت سنج. ترتیب دهنده. مرتب کننده. توالی سنج مثال: Learn more about time sequencer and connector and practice ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنج اور، ازار دهنده . برانگیزنده، خشم اور، ناراحت کننده. عصبانی کننده. برخورنده مثال: When I saw people photographing the painting, It was a little i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهنگ زنگ. زنگ گوشی. صدای زنگ مثال: You should change your ring tone. شما بهتر است زنگ گوشی ات را عوض کنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرکت گوگل. در گوگل جستجو کردن مثال: I googled the company name and found out where they're located. من اسم شرکت را در گوگل جستجو کردم و فهمیدم آنها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. جیک جیک ۲. جیک جیک کردن ۳. توییت کردن. پست گذاشتن در سایت توییتر مثال: Enjoy what you are about to read. And tweet us what you think. از مطالعه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جن. پری مثال: They never pick up their dirty clothes or wet towels from the floor. They think some elves [elf] come later and pick them up. آنها هی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشخص نشده. نامشخص. غیر اختصاصی. عام. کلی. مثال: The candidate's speech was non - specific. سخنرانی نامزدها نامشخص بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. داماد ۲. تازه داماد مثال: The bridegroom was wearing a black suit. تازه داماد یک دست کت و شلوار مشکی پوشیده بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صادقانه. راست. درست مثال: Please answer the question truthfully. لطفا به سوال صادقانه و درست پاسخ بدهید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. تخیلی. خیالی. تصوری. غیر واقعی ۲. داستانی ۳. دروغی. متظاهرانه مثال: He was a journalist, but he wrote fictional stories as well. او یک روزنامه ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

{زبانشناسی} بی تکیه // بدون کشش، بی تشویش، بدون اضطراب، بدون مد مثال: An unstressed syllable in a word. یک هجای بدون کشش در یک لغت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کرم یا لوسیون ضد آفتاب مثال: Do you always wear sunscreen? آیا شما همیشه کرم ضد آفتاب می زنید؟