پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٩٠)

بازدید
٥,٨٣٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباس رسمی کشیش مثال: and there were people who had no white vestments, and they could not pass, sinking in the water as they entered it. و افرادی بو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ فرش نشده مثال: With another gesture of the hands, he took me to a really poor district, with unpaved streets and mud. با یک حرکت دست دیگر او مرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناتمام مثال: Dickens' last novel was unfinished. آخرین رمان دیکنر ناتمام بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. {وسایل برقی} از برق کشیدن. ۲. {تلفن} کشیدن مثال: Please unplug the TV before you go to bed. لطفا قبل از اینکه بروی بخوابی تلویزیون را از برق بکش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. عمل وارد کردن. جا دادن. لای {چیزی} فرو کردن ۲. درج ۳. ضمیمه ۴. آگهی {در روزنامه} مثال: the insertion of a coin into a public telephone قرار دادن ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی شمار. بی حد و حصر مثال: I could see numberless machines and cables. من می توانستم دستگاه ها و کابلهای بی شماری را ببینم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روده . ( معمولا جمع ) روده ( ها ) مثال: They said: 'Liver badly damaged, intestines ruptured, a four inch opening in the diaphragm and esophagus, da ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. اینچ {واحد طول برابر ۲. ۵۴ سانتیمتر} ۲. یک کم. یک ذره ۳. ذره ذره پیش بردن. ۴. راه خود را باز کردن مثال: a four inch opening in the diaphragm and e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کالبدشناسی و دستگاه گوارش ) مری، لوله ی مری مثال: a four inch opening in the diaphragm and esophagus یک سوراخ چهار اینچی در دیافراگم و مری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. صفرا ۲. زرداب ۳. کج خلقی مثال: damage to the bile ducts in the kidneys, bladder, pancreas etc. آسیب به مجراهای صفرا در کلیه ها، مثانه، پانکراس و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ادراری. {مربوط به} ادرار مثال: a lung badly perforated in two places and urinary system damaged, {در} یکی از شش ها دو جا بطور بدی سوراخ شده بود و س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. سوراخ کردن ۲. {کاغذ} سوراخ سوراخ کردن. پرفراژ کردن مثال: a lung badly perforated in two places and urinary system damaged, {در} یکی از شش ها دو ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱. کمالگرا ۲. آدم وسواسی ۳. کمال گرایانه مثال: Are you a perfectionist who hates leaving things unfinished? آیا شما یک کمالگرا هستید که از نیمه تمام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برادر ناتنی. نابرادری مثال: His birth certificate shows he is Barack Obama's half - brother. گواهی تولدش نشان می دهد او برادر ناتنی باراک اوباما اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دورهمی خانوادگی. دیدارهای خانوادگی مثال: How often do you have family get - togethers? Do you enjoy them? چند وقت یکبار دور همی خانوادگی دارید؟ آیا ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دارای روابط حسنه، در گفتگو با هم. برقراری رابطه حسنه مثال: Are there any people in your family who aren’t on speaking terms? آیا در خانواده شما افراد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاملا در توافق بودن، هم عقیده بودن مثال: Are there any subjects on which you don't see eye to eye with other members of your family? آیا در خانواده ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برطرف کننده. رفع کننده. زایل کننده مثال: The Quran is a book of remembrance. It is opposed to neglect, and it is a dispeller of negligence. قرآن کتا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارتباط خوب و ملایم داشتن با دیگری، ارتباط نزدیک و صمیمانه با دیگری داشتن مثال: Is there anyone in your family you don’t get along with? آیا در خانواد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - ( به کسی ) رفتن، شباهت داشتن 2 - ( کسی را ) تعقیب کردن، دنبال کسی راه افتادن مثال: Who do you take after in your family? In what way? به چه کسی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. ارائه سند و مدرک. اثبات ۲. مستندسازی ۳. سند. مدرک. شواهد ۴. مستندات مثال: To process your claim, we need further documentation. برای فرایند دادخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر بومی. غیر محلی مثال: However if you aren't careful, your accent will reveal you as a nonnative speaker every time. به هر حال اگر مراقب نباشی، هر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. به خط معمولی برگرداندن ۲. از روی نوار پیاده کردن. ۳. رونویسی کردن. استنساخ کردن ۴. به خط دیگری برگرداندن ۵. آوانویسی کردن 6. {آهنگ} تنظیم کردن ۷. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱. زمین بازیهای با توپ ۲. زمین بیس بال ۳. حوزه. محدوده ۴. تقریبی. تخمینی مثال: This expression comes from baseball, when the ball is hit so far that ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. روح. شبح. جن ۲. {مجازی} کابوس مثال: the specter of war and famine. کابوس جنگ و قحطی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( جانور شناسی ) رتیل مثال: This tarantula occasionally eats birds. این رتیل بعضی از اوقات پرندگان را می خورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سودآور. سودمند، نافع، پرمنفعت. سود آور، پر سود، پر درآمد، پول ساز، موفق مثال: a lucrative investment. یک سرمایه گذاری سودآور. She has a lucrative d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

{قدیمی} تخته رخت شویی. مثال: We need a handheld washboard to help in cleaning clothes. ما به یک تخته رخت شویی دستی برای کمک کردن در تمیز کردن لباسه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. توضیح. ۲. روشنفکری. روشن بینی. روشن نگری ۳. روشنگری مثال: I hope that the desire to receive enlightenment from the Quran and the inclination to un ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

{اسباب بازی} اسب گهواره ای مثال: I bought a rocking horse to my sister and brother when they were children. من برای خواهر و برادرم وقتی که بچه بودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. برکنار کردن. از قدرت ساقط کردن. از اریکه قدرت به زیر کشیدن ۲. {سوارکار خود را} به زمین انداختن. به زمین زدن مثال: He was unseated in the last ele ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

{قصه و داستان} به شیوه ای جدید بازگو کردن یا بازنویسی کردن. مثال: Compare your words with a partner and then together retell the story. لغات هایتان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. نقاهت ۲. دوره نقاهت مثال: Her convalescence was long and painful. دوره نقاحت او طولانی و دردناک بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قهوه لاته {ترکیبی از قهوه و شیر جوشیده} مثال: What kind of coffee? Espresso, cappuccino or latte? چه نوع قهوه ای می خواهید؟ اسپرسو، کاپوچینو یا لاته؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع کیک شکلاتی که با قهوه درست می شود مثال: Hi! A coffee and a chocolate brownie, please. سلام! یک قهوه و یک کیک شکلاتی قهوه ای لطفا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شب نشینی. {در فرانسه} مهمانی شب مثال: I went to a soiree, which was really a party for a friend’s birthday in July. من به یک شب نشینی رفتم که واقعا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لاما {نوعی شتر بی کوهان، بومی آمریکای جنوبی} مثال: I tried llama in Bolivia and thought it was great. من {گوشت} لاما را در بولیوی امتحان کردم و فکر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهل شیلی مثال: He’s Chilean. His name is Roberto. او اهل شیلی است. اسمش روبرتو است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The cappuccino is for you, the latte is for Tom, and the Americano is for me. کاپوچینو مال تو است، لاتی برای تام است و آمریکانو {ترکیبی از آب و اسپر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٩

فرهنگ هیپ هاپ در اعتراض به نابرابری و تبعیض و قوانینی که عامل اصلی ایجادطبقات اجتماعی در جوامع شهری ست، با گردآوری هنرهای ساختارشکن و مشخصه های اینچن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. استفاده. فایده. کارایی ۲. {بصورت جمع} وسایل رفاهی. خدمات رفاهی ۳. چند کاره مثال: A computer is a machine with great utility. رایانه یک دستگاه با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

{دستور زبان} معرف، توصیف کننده مثال: Adjectives and adverbs are modifiers. صفات و قیدها توصیف کننده {و معرف} هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کد پستی {بیشتر در انگلستان کاربرد دارد} مثال: British people say postcode not zip code, holiday not vacation, mobile phone not cell phone. مردم انگل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرکز خرید پیاده {محوطه بزرگ که ورود وسایل نقلیه به آن ممنوع است}. مثال: I love shopping and in the US, the malls are very big. من عاشق خرید هستم و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. مچ بند ۲. دست بند. النگو مثال: Whose is the wristband? It’s George Clooney’s. این مچ بند مال کی است؟ مال جرج کلونی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درجه حرارت فارنهایت مثال: The temperature is usually between 75 and 100 degrees Fahrenheit, and the air is very clean. دما معمولا بین ۷۵ تا ۱۰۰ درجه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نخست. اول. در وهله اول. اولا مثال: Firstly this village is not very hot or very cold. در وهله ی اول این روستا نه زیاد گرم است و نه زیاد سرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. ثانیا ۲. دوم اینکه ۳. از این گذشته. علاوه بر این مثال: Secondly people work hard in the fields and exercise a lot. دوم اینکه مردم در مزارع سخت کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بخش مرکزی شهر جایی بین بالا و پایین شهر مثال: Bryant Park is a beautiful park in midtown Manhattan, behind the New York public library on six’s aven ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

{پاتیناژ و اسکیت بازی} پیست مثال: In the winter, the area behind the library is made into an ice - skating rink. در زمستان فضای پشت کتابخانه به پیس ...