indefensible

/ˌɪndəˈfensəbl̩//ˌɪndɪˈfensəbl̩/

معنی: تصدیق نکردنی، غیرقابل دفاع
معانی دیگر: دفاع ناپذیر، پدافند ناپذیر، ناپدافند، غیرقابل اعتذار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: indefensibly (adv.), indefensibility (n.), indefensibleness (n.)
(1) تعریف: not capable of being morally justified; inexcusable.
متضاد: defensible
مشابه: reprehensible

(2) تعریف: not capable of being physically defended or protected; vulnerable.
متضاد: defensible, tenable

(3) تعریف: not capable of being rationally upheld; untenable.
متضاد: defensible, tenable

جمله های نمونه

1. She described the new policy as "morally indefensible".
[ترجمه گوگل]او سیاست جدید را «از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع» توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او سیاست جدید را \"غیرقابل دفاع\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The minister was accused of defending the indefensible.
[ترجمه گوگل]وزیر به دفاع از غیرقابل دفاع متهم شد
[ترجمه ترگمان]وزیر متهم به دفاع از غیرقابل دفاع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I find such behaviour indefensible.
[ترجمه گوگل]من چنین رفتاری را غیرقابل دفاع می دانم
[ترجمه ترگمان]من این رفتار را غیرقابل دفاع می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The checkpoint was abandoned as militarily indefensible.
[ترجمه گوگل]ایست بازرسی به عنوان غیرقابل دفاع نظامی رها شد
[ترجمه ترگمان]این ایست بازرسی به صورت نظامی غیرقابل دفاع رها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The law is morally indefensible and in need of reform.
[ترجمه گوگل]قانون از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است و نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه ترگمان]این قانون از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است و نیازمند اصلاح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The war is morally indefensible.
[ترجمه گوگل]جنگ از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است
[ترجمه ترگمان]جنگ از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It would be morally indefensible for her to desert her father now.
[ترجمه گوگل]ترک پدرش اکنون برای او از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است
[ترجمه ترگمان]برای او غیرقابل قبول است که پدرش را تنها بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her silly behaviour puts her in an indefensible position.
[ترجمه گوگل]رفتار احمقانه او او را در موقعیتی غیرقابل دفاع قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]رفتار احمقانه او باعث می شود او در موقعیت غیرقابل دفاع قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His opinions/attitudes are completely indefensible.
[ترجمه گوگل]نظرات/نگرش های او کاملا غیرقابل دفاع است
[ترجمه ترگمان]عقاید \/ نگرش های او کاملا غیرقابل دفاع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such hypocrisy is morally indefensible.
[ترجمه گوگل]چنین ریاکاری از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است
[ترجمه ترگمان]این ریاکاری، از لحاظ اخلاقی غیرقابل دفاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Valdez knew the score -- the deal was indefensible.
[ترجمه گوگل]والدز نتیجه را می دانست -- معامله غیرقابل دفاع بود
[ترجمه ترگمان]والدز این امتیاز را می دانست - این معامله غیرقابل دفاع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This criminal neglect has been particularly indefensible over the past couple of decades.
[ترجمه گوگل]این غفلت جنایتکارانه به ویژه در چند دهه گذشته غیرقابل دفاع بوده است
[ترجمه ترگمان]این سهل انگاری در طی چند دهه گذشته غیرقابل دفاع بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is indefensible that in such a rich country so many people are poor.
[ترجمه گوگل]این غیرقابل دفاع است که در چنین کشور ثروتمندی این همه مردم فقیر باشند
[ترجمه ترگمان]غیرقابل دفاع است که در چنین کشوری غنی، بسیاری از مردم فقیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is indefensible as a sport.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ورزش غیرقابل دفاع است
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک ورزش غیرقابل دفاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصدیق نکردنی (صفت)
inadmissible, indefensible

غیرقابل دفاع (صفت)
indefensible, untenable

انگلیسی به انگلیسی

• inexcusable, unjustifiable; impossible to defend, cannot be protected by military means
statements, actions, or ideas that are indefensible are wrong and cannot be justified; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. غیر قابل دفاع ۲. غیر قابل توجیه. نابخشودنی
مثال:
I find such behavior indefensible.
من چنین رفتاری را غیر قابل دفاع می بینم.
غیر قابل توجیه یا دفاع

بپرس