تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سفر رفتن رو به دو شکل میشه گفت: Go on a trip Take a trip

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشنا بودن میشه be familar. مثال: I'm not familiar with that language.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستان سعی کنین اون T انتهاش رو در مکالمات تلفظ نکنین و "دازِن" تلفظش کنین در حالیکه بلافاصله کلمه بعدشو میگین تا T در پیوستگی بین دو کلمه صامت بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوستان توجه کنین: belive someone یعنی حرف/گفته کسی رو باور کردن اما believe in someone یعنی به کسی ایمان داشتن/باورش داشتن/قبولش داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فعلش میشه take a taxi

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوا کردن، بحث کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوش گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ضرر دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قهوه درست کردن میشه making coffee

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فعلش میشه make noise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینجوری بودن، این شکلی بودن It's not like he's my wife

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلامتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شماره گرفتن ( تلفن زدن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

take pill میشه قرص خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

be in a slump یعنی توی رکود بودن، افت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شام خوردن میشه have dinner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان دقت کنید این عبارت برای مواقع اضطراری که واقعن نیاز به دعا کردن باشه استفاده میشه ( برخلاف فارسی ) ، در حالتی که قضیه جدی نباشه میگیم I hope ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دعا کردن، خدا کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

"افتادن" ترجمه بهتریه نسبت به "سقوط کردن" چون در فارسی سقوط رو برای ارتفاع زیاد و یا چیزای سنگین بکار میبریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

همچنین head down یعنی رفتن به سمت جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

head یعنی رفتن به head over یعنی رفتن به سمت/پیش head back یعنی برگشتن به ( جایی ک بوده اید ) head straight یعنی مستقیم رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از خیابانِ . . . ) رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

معانی مهم: ۱. فرصت ۲ . آمپول ۳. تیر ۴. پیک ۵. عکس ۶. تیراندازی کردن ( حالت گذشته فعل shoot ) ۷. فیلمبرداری یا عکسبرداری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

✅️ دوستان توجه کنین که این جمله رو فقط زمانی میتونین بگین که "اولین بار" هست شخص رو ملاقات میکنین. در غیر اینصورت باید بگین Nice to see you

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

It's eating you up inside یعنی این موضوع داره از درون بهت فشار میاره و نابودت میکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقایسه Code و Password: code کلمه کلی تری نسبت به password است از password برای بازکردن قفل چیزی ( مثلا ) درب استفاده می شود ولی code رو برای چیزهایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در محاورات انگلیسی برای فعل "برداشتن" از چهار فعل Grab، Take، Get و Pick up میشه استفاده کرد. تفاوت این فعل ها فقط در حرف اضافشون هست و از نظر معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همون معنی back off رو میده یعنی "بزن به چاک"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل: ( برای آینده ) حفظ/ذخیره کردن ( برای انجام کاری ) حفظ/ذخیره کردن ( برای شخصی ویژه ) حفظ/ذخیره کردن اسم: ذخیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

متحیر کردن ( نه شدن ) مترادف shock مثلا: You will be stunned یعنی پشمات میریزه/ سوپرایز خواهی شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تومه کنین enthuse به معنی "مشتاق کردن" بدون حرف اضافه میاد ولی در معنای "با اشتیاق گفتن" به صورت enthuse over نوشته میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای ۲ معنی: ( اسم ) شرط بندی ( فعل ) شرط بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یاد کردن ( خاطرات ) مرور ( خاطرات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معمولا با give میاد give a whack

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بابت چیزی قدردان، سپاسگزار یا خوشحال بودن/شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدا رحم کرده/کنه که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده: - آب تنی - آب تنی کردن هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بعضی اوقات به معنی "نمکدون" خودمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خدا بخیر کنه ( با یه حالتی که میخواین یه کاری که احتمال اتفاق افتادنش هست رو از خودتون دفع کنین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی با وجود اینکه لایق ستایش یا قدردانی بابت چیزی نباشین اما اون تعریف و تمجید رو از شخص قبول کنین میشه "به نام خود ثبت کردن" به نوعی معنیش کرد مثال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستان دقت کنید این کلمه صفت هست و خودش به خودی خود معنای "خبر آبدار" نمیده. بجاش از همون "آبدار" استفاده کنین. مثلا juicy gossip یا juicy news یا ju ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان دقت کنین اگر میخواین enter رو برای ورود به مکانی به کار ببرین بعدش نباید into بیاد. یه راست بعد enter اسم مکان رو بیارین. مثلا: He entered the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این دو لغت رو در کنار هم به خاطر بسپارین: Sue میشه شکایت کردن lawsuit میشه شکایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در واقع حالت کامل این اصطلاح Nothing Wrong with sth هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توقف در مسیر ( نه صرفا در سفر ) مثلا دارین میرین فیلم ببینین سر راه وایمیسین یه چیپس و پفک میخرین به اون کار هم میگن stop off

پیشنهاد
٢

به گوش کسی رسیدن، متوجه شدن و فهمیدن ( چون کسی از بیرون خبرشو گفته )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستان اگه میخواین به کسی تبریک بگین از Congratulations استفاده کنین و به s انتهاش توجه کنین چون Congratulation معمولا برای اشاره به تبریکاتی که به ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به نظر رسیدن