پیشنهادهای Shayan (١,٢١٨)
دوستان توجه کنین که at the weekend و on the weekend هر دو صحیح هستند. اولی بریتیش هست و دومی آمریکن
وفق پیدا کردن
اگر بخواهیم فعلی رو وسط جمله منفی کنیم از not to استفاده میکنیم: We invited all of our friends but some of them decided not to come
دوستان دقت کنین فعل work چون به k ختم میشه باید حالت گذشتش یعنی worked رو به صورت وُرکت تلفظ کنیم نه وَرکد
۴ تا معنی پرتکرار داره: ۱. راه انداختن ۲. اداره و مدیریت کردن ( گردوندن خودمون ) ۳. دویدن ۴. جاری شدن ( مایعات ) ۵. ( مراجعه به جایی، کسی یا چیزی ) ...
دوستان دقت کنید وقتی فعلی مثل pass داشته باشیم که آخرش حرف s هست، موقع تلفظ حالت گذشتش یعنی passed بجای پَسد میگیم پَست
اگر بعد از is being صفتی بیاد که به شخصی اشاره داره مثلا You are being selfish یعنی شخص مورد نظر به صورت کلی خودخواه نیس اما در این لحظه داره خودخواه ...
وقتِ ( انجام دادن فلان کار است )
سفر رفتن رو به دو شکل میشه گفت: Go on a trip Take a trip
آشنا بودن میشه be familar. مثال: I'm not familiar with that language.
دوستان سعی کنین اون T انتهاش رو در مکالمات تلفظ نکنین و "دازِن" تلفظش کنین در حالیکه بلافاصله کلمه بعدشو میگین تا T در پیوستگی بین دو کلمه صامت بشه
دوستان توجه کنین: belive someone یعنی حرف/گفته کسی رو باور کردن اما believe in someone یعنی به کسی ایمان داشتن/باورش داشتن/قبولش داشتن
فعلش میشه take a taxi
دعوا کردن، بحث کردن
خوش گذشتن
خوش گذشتن
ضرر دادن
قهوه درست کردن میشه making coffee
فعلش میشه make noise
اینجوری بودن، این شکلی بودن It's not like he's my wife
سلامتی
شماره گرفتن ( تلفن زدن )
take pill میشه قرص خوردن
be in a slump یعنی توی رکود بودن، افت کردن
شام خوردن میشه have dinner
دوستان دقت کنید این عبارت برای مواقع اضطراری که واقعن نیاز به دعا کردن باشه استفاده میشه ( برخلاف فارسی ) ، در حالتی که قضیه جدی نباشه میگیم I hope ی ...
دعا کردن، خدا کنه
"افتادن" ترجمه بهتریه نسبت به "سقوط کردن" چون در فارسی سقوط رو برای ارتفاع زیاد و یا چیزای سنگین بکار میبریم
همچنین head down یعنی رفتن به سمت جایی
head یعنی رفتن به head over یعنی رفتن به سمت/پیش head back یعنی برگشتن به ( جایی ک بوده اید ) head straight یعنی مستقیم رفتن
( از خیابانِ . . . ) رفتن
معانی مهم: ۱. فرصت ۲ . آمپول ۳. تیر ۴. پیک ۵. عکس ۶. تیراندازی کردن ( حالت گذشته فعل shoot ) ۷. فیلمبرداری یا عکسبرداری کردن
انبار
✅️ دوستان توجه کنین که این جمله رو فقط زمانی میتونین بگین که "اولین بار" هست شخص رو ملاقات میکنین. در غیر اینصورت باید بگین Nice to see you
It's eating you up inside یعنی این موضوع داره از درون بهت فشار میاره و نابودت میکنه
مقایسه Code و Password: code کلمه کلی تری نسبت به password است از password برای بازکردن قفل چیزی ( مثلا ) درب استفاده می شود ولی code رو برای چیزهایی ...
در محاورات انگلیسی برای فعل "برداشتن" از چهار فعل Grab، Take، Get و Pick up میشه استفاده کرد. تفاوت این فعل ها فقط در حرف اضافشون هست و از نظر معنای ...
همون معنی back off رو میده یعنی "بزن به چاک"
فعل: ( برای آینده ) حفظ/ذخیره کردن ( برای انجام کاری ) حفظ/ذخیره کردن ( برای شخصی ویژه ) حفظ/ذخیره کردن اسم: ذخیره
متحیر کردن ( نه شدن ) مترادف shock مثلا: You will be stunned یعنی پشمات میریزه/ سوپرایز خواهی شد
تومه کنین enthuse به معنی "مشتاق کردن" بدون حرف اضافه میاد ولی در معنای "با اشتیاق گفتن" به صورت enthuse over نوشته میشه
دارای ۲ معنی: ( اسم ) شرط بندی ( فعل ) شرط بستن
یاد کردن ( خاطرات ) مرور ( خاطرات )
معمولا با give میاد give a whack
بابت چیزی قدردان، سپاسگزار یا خوشحال بودن/شدن
خدا رحم کرده/کنه که . . .
علاوه بر معانی ذکر شده: - آب تنی - آب تنی کردن هم معنی میده
بعضی اوقات به معنی "نمکدون" خودمونه
خدا بخیر کنه ( با یه حالتی که میخواین یه کاری که احتمال اتفاق افتادنش هست رو از خودتون دفع کنین )
یعنی با وجود اینکه لایق ستایش یا قدردانی بابت چیزی نباشین اما اون تعریف و تمجید رو از شخص قبول کنین میشه "به نام خود ثبت کردن" به نوعی معنیش کرد مثال ...