تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر بعد از is being صفتی بیاد که به شخصی اشاره داره مثلا You are being selfish یعنی شخص مورد نظر به صورت کلی خودخواه نیس اما در این لحظه داره خودخواه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتِ ( انجام دادن فلان کار است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سفر رفتن رو به دو شکل میشه گفت: Go on a trip Take a trip

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشنا بودن میشه be familar. مثال: I'm not familiar with that language.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستان سعی کنین اون T انتهاش رو در مکالمات تلفظ نکنین و "دازِن" تلفظش کنین در حالیکه بلافاصله کلمه بعدشو میگین تا T در پیوستگی بین دو کلمه صامت بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوستان توجه کنین: belive someone یعنی حرف/گفته کسی رو باور کردن اما believe in someone یعنی به کسی ایمان داشتن/باورش داشتن/قبولش داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فعلش میشه take a taxi

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوا کردن، بحث کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوش گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ضرر دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قهوه درست کردن میشه making coffee

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فعلش میشه make noise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینجوری بودن، این شکلی بودن It's not like he's my wife

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلامتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شماره گرفتن ( تلفن زدن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

take pill میشه قرص خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

be in a slump یعنی توی رکود بودن، افت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شام خوردن میشه have dinner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان دقت کنید این عبارت برای مواقع اضطراری که واقعن نیاز به دعا کردن باشه استفاده میشه ( برخلاف فارسی ) ، در حالتی که قضیه جدی نباشه میگیم I hope ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دعا کردن، خدا کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

"افتادن" ترجمه بهتریه نسبت به "سقوط کردن" چون در فارسی سقوط رو برای ارتفاع زیاد و یا چیزای سنگین بکار میبریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

همچنین head down یعنی رفتن به سمت جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

head یعنی رفتن به head over یعنی رفتن به سمت/پیش head back یعنی برگشتن به ( جایی ک بوده اید ) head straight یعنی مستقیم رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( از خیابانِ . . . ) رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

معانی مهم: ۱. فرصت ۲ . آمپول ۳. تیر ۴. پیک ۵. عکس ۶. تیراندازی کردن ( حالت گذشته فعل shoot ) ۷. فیلمبرداری یا عکسبرداری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

✅️ دوستان توجه کنین که این جمله رو فقط زمانی میتونین بگین که "اولین بار" هست شخص رو ملاقات میکنین. در غیر اینصورت باید بگین Nice to see you

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

It's eating you up inside یعنی این موضوع داره از درون بهت فشار میاره و نابودت میکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقایسه Code و Password: code کلمه کلی تری نسبت به password است از password برای بازکردن قفل چیزی ( مثلا ) درب استفاده می شود ولی code رو برای چیزهایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در محاورات انگلیسی برای فعل "برداشتن" از چهار فعل Grab، Take، Get و Pick up میشه استفاده کرد. تفاوت این فعل ها فقط در حرف اضافشون هست و از نظر معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون معنی back off رو میده یعنی "بزن به چاک"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فعل: ( برای آینده ) حفظ/ذخیره کردن ( برای انجام کاری ) حفظ/ذخیره کردن ( برای شخصی ویژه ) حفظ/ذخیره کردن اسم: ذخیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

متحیر کردن ( نه شدن ) مترادف shock مثلا: You will be stunned یعنی پشمات میریزه/ سوپرایز خواهی شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تومه کنین enthuse به معنی "مشتاق کردن" بدون حرف اضافه میاد ولی در معنای "با اشتیاق گفتن" به صورت enthuse over نوشته میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای ۲ معنی: ( اسم ) شرط بندی ( فعل ) شرط بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یاد کردن ( خاطرات ) مرور ( خاطرات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معمولا با give میاد give a whack

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بابت چیزی قدردان، سپاسگزار یا خوشحال بودن/شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدا رحم کرده/کنه که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده: - آب تنی - آب تنی کردن هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بعضی اوقات به معنی "نمکدون" خودمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خدا بخیر کنه ( با یه حالتی که میخواین یه کاری که احتمال اتفاق افتادنش هست رو از خودتون دفع کنین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی با وجود اینکه لایق ستایش یا قدردانی بابت چیزی نباشین اما اون تعریف و تمجید رو از شخص قبول کنین میشه "به نام خود ثبت کردن" به نوعی معنیش کرد مثال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستان دقت کنید این کلمه صفت هست و خودش به خودی خود معنای "خبر آبدار" نمیده. بجاش از همون "آبدار" استفاده کنین. مثلا juicy gossip یا juicy news یا ju ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان دقت کنین اگر میخواین enter رو برای ورود به مکانی به کار ببرین بعدش نباید into بیاد. یه راست بعد enter اسم مکان رو بیارین. مثلا: He entered the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این دو لغت رو در کنار هم به خاطر بسپارین: Sue میشه شکایت کردن lawsuit میشه شکایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در واقع حالت کامل این اصطلاح Nothing Wrong with sth هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توقف در مسیر ( نه صرفا در سفر ) مثلا دارین میرین فیلم ببینین سر راه وایمیسین یه چیپس و پفک میخرین به اون کار هم میگن stop off

پیشنهاد
٢

به گوش کسی رسیدن، متوجه شدن و فهمیدن ( چون کسی از بیرون خبرشو گفته )