تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معمولا در مکالمات اون had حتی به اختصار 'd هم تلفظ نمیشه و فقط better میاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

named و called مترادف همن. تفاوت کوچیکشون در اینه که called اون اسمی که بقیه باهاش یک چیز/شخص رو خطاب میکنن ولی named رو خود فرد به خودش اطلاق کرده و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تقریبا هم معنی religious هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی آماده کردن نوشیدنی یا غذا ( نه پختن ) برای یک شخص هم میتونه باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به تلفظ واژه توجه کنین: /ˈliːs/ "لیس" تلفظ میشه نه "لیز"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا همون never mind هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۵ تا معنی داره که البته همه شبیه به هم هستن: ۱. تعمیر کردن ( مثلا یک دوچرخه ) ۲. اصلاح کردن ( مثلا متن قرارداد ) ۳. تنظیم کردن ( مثلا ساعت ملاقات ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا مساله همینجاست! دقیقا موضوع همینه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم اسمه هم فعل: ( اسم ) کمین ( فعل ) کمین و سپس حمله کردن توجه کنین که کمین کردن تنها نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دقت کنین هم فعله هم اسم: ( اسم ) بیل ( فعل ) بیل زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این لغت رو در سده ۱۹ بیشتر استفاده میکردن الان دیگه کمتر بکار میاد. بجاش از واژه troublemaker استفاده کنین که دقیقا به همون معنیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با کمی اغماض: Gift = Present

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

امسش rip - off هست و فعلش rip off.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توجه کنید که این کلمه هم میتونه "صفت" باشه و هم "قید" . بسته به نقشش، یکی از معانی زیر رو داره: حقیقی، رسمی، ناگزیر، بالفعل عملا، در عمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کنار لغات پیشنهاد قبلی head back: برگشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

این دوتارو بجای هم اشتباه نگیرین: priceless: فوق العاده گرانبها ( اونطور که ارزششو نمیشه مشخص کرد ) worthless: بی ارزش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسمش walkout هست و فعلش walk out.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Start out = Start off = Start = Get started البته با کمی اغماض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت in و into در اینه که in به "داخل" یک چیز مثل مکان/زمان و غیره اشاره داره ولی into به معنی حرکت "به داخل" یک چیز مثل مکان/زمان و غیره است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تفاوت on و onto در اینه که on به "روی" یک سطح/مکان اشاره داره ولی onto به معنی حرکت از روی یک مکان "به روی" مکان دیگه هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در مکالمات برای سهولت معمولا بجای استفاده از within در رابطه به زمان ها از in استفاده میکنن . یعنی بجای اینکه بگن within 5 minutes میگن in 5 minutes.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوش و استعداد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حوصلم سر رفته ( دقیقا به همون معنی فارسیش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۸. کنسل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همراه خود بردن چیزی یا کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

start out = start off = start با کمی اغماض، این سه کلمه کاملا بجای همدیگه قابل استفاده هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مربوط به ) من، ( متعلق به ) من She's a friend of mine. Do you remember that neighbor of mine?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو با مثال ببینید ) : ۱. bring back: بازگرداندن They're bringing me back to that crummy town. ۲ . take back: ( جنس ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو با مثال ببینید ) : ۱. bring back: بازگرداندن They're bringing me back to that crummy town. ۲ . take back: ( جنس ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو با مثال ببینید ) : ۱. bring back: بازگرداندن They're bringing me back to that crummy town. ۲ . take back: ( جنس ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوستان take back در اغلب موارد به معنی "پس گرفتن" هست و فقط در مواردی که میخوایم یک جنس رو برگردونیم به معنی "پس دادن" هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get to و get around to هر دو به معنی "فرصت انجام کاری رو یافتن" هستند و میتونن بجای هم استفاده بشن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همدلی و همزادپنداری ( هم ذات پنداری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همون release هست که معادل ول دادن، رها کردن، بیرون دادن، آزاد کردن و غیره است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با اختلاف کمی همون delve into هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همون bring up هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کمربند شلوار ) باز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چکانیدن، چکه کردن در واقع در این معنی همون drop هست که برای مایعات استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوستان به نحوه تلفظ این کلمه توجه کنین: /kəˈp�səti/ یعنی /کِ. پَسیتی/ تلفظ میشه نه /کَپَسیتی/

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

get back = come back

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفتی برای وسایل مثل ماشین، لباس و غیره ) مزخرف، بدرد نخور، بی کیفیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگه میخواین در جمله ازش استفاده کنین از ترکیبات زیر استفاده کنین: take a glance glance up

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشرفت کردن و موفق شدن ( که پول زا باشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت ) آدم متعصب و با عقاید نامعقول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۴ تا معنی پرکاربرد داره: ۱. دوست داشتن ۲. درک کردن، متوجه شدن ۳. استقبال کردن ۴. قدر دانستن و سپاسگزار بودن همین ۴ تا تموم موقعیتارو کاور میکنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تفاوت suggest و recommend در معنای پیشنهاد دادن در این هست که suggest غیررسمی تره و درباره فکری که به ذهن خطور کرده یا نظری که داره پیشنهاد میده ولی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این دو واژه رو در کنار هم بخاطر بسپارین: murder: قتل عمد manslaughter: قتل غیرعمد البته murder به قتل رساندن هم معنی میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

hand in رو برای تحویل دادن چیزی به کسی استفاده میکنن. مثال معروفش توی مدرسه معلم میگه: I am going to ask you to hand in your papers this afternoon. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیام قبلیم غلط املایی بود wipe out = weed out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

wipe out = weep out