پیشنهادهای Shayan (١,٢٢٢)
معمولا در مکالمات اون had حتی به اختصار 'd هم تلفظ نمیشه و فقط better میاد.
named و called مترادف همن. تفاوت کوچیکشون در اینه که called اون اسمی که بقیه باهاش یک چیز/شخص رو خطاب میکنن ولی named رو خود فرد به خودش اطلاق کرده و ...
تقریبا هم معنی religious هست.
به معنی آماده کردن نوشیدنی یا غذا ( نه پختن ) برای یک شخص هم میتونه باشه
به تلفظ واژه توجه کنین: /ˈliːs/ "لیس" تلفظ میشه نه "لیز"
دقیقا همون never mind هست.
۵ تا معنی داره که البته همه شبیه به هم هستن: ۱. تعمیر کردن ( مثلا یک دوچرخه ) ۲. اصلاح کردن ( مثلا متن قرارداد ) ۳. تنظیم کردن ( مثلا ساعت ملاقات ) ...
دقیقا مساله همینجاست! دقیقا موضوع همینه!
هم اسمه هم فعل: ( اسم ) کمین ( فعل ) کمین و سپس حمله کردن توجه کنین که کمین کردن تنها نیست.
دقت کنین هم فعله هم اسم: ( اسم ) بیل ( فعل ) بیل زدن
این لغت رو در سده ۱۹ بیشتر استفاده میکردن الان دیگه کمتر بکار میاد. بجاش از واژه troublemaker استفاده کنین که دقیقا به همون معنیه.
با کمی اغماض: Gift = Present
امسش rip - off هست و فعلش rip off.
توجه کنید که این کلمه هم میتونه "صفت" باشه و هم "قید" . بسته به نقشش، یکی از معانی زیر رو داره: حقیقی، رسمی، ناگزیر، بالفعل عملا، در عمل
در کنار لغات پیشنهاد قبلی head back: برگشتن
این دوتارو بجای هم اشتباه نگیرین: priceless: فوق العاده گرانبها ( اونطور که ارزششو نمیشه مشخص کرد ) worthless: بی ارزش
اسمش walkout هست و فعلش walk out.
Start out = Start off = Start = Get started البته با کمی اغماض
تفاوت in و into در اینه که in به "داخل" یک چیز مثل مکان/زمان و غیره اشاره داره ولی into به معنی حرکت "به داخل" یک چیز مثل مکان/زمان و غیره است.
تفاوت on و onto در اینه که on به "روی" یک سطح/مکان اشاره داره ولی onto به معنی حرکت از روی یک مکان "به روی" مکان دیگه هست.
در مکالمات برای سهولت معمولا بجای استفاده از within در رابطه به زمان ها از in استفاده میکنن . یعنی بجای اینکه بگن within 5 minutes میگن in 5 minutes.
هوش و استعداد
حوصلم سر رفته ( دقیقا به همون معنی فارسیش )
۸. کنسل
همراه خود بردن چیزی یا کسی
start out = start off = start با کمی اغماض، این سه کلمه کاملا بجای همدیگه قابل استفاده هستند.
( مربوط به ) من، ( متعلق به ) من She's a friend of mine. Do you remember that neighbor of mine?
یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو با مثال ببینید ) : ۱. bring back: بازگرداندن They're bringing me back to that crummy town. ۲ . take back: ( جنس ) ...
یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو با مثال ببینید ) : ۱. bring back: بازگرداندن They're bringing me back to that crummy town. ۲ . take back: ( جنس ) ...
یکبار برای همیشه ( تفاوت هاشون رو با مثال ببینید ) : ۱. bring back: بازگرداندن They're bringing me back to that crummy town. ۲ . take back: ( جنس ) ...
دوستان take back در اغلب موارد به معنی "پس گرفتن" هست و فقط در مواردی که میخوایم یک جنس رو برگردونیم به معنی "پس دادن" هست.
get to و get around to هر دو به معنی "فرصت انجام کاری رو یافتن" هستند و میتونن بجای هم استفاده بشن.
همدلی و همزادپنداری ( هم ذات پنداری )
همون release هست که معادل ول دادن، رها کردن، بیرون دادن، آزاد کردن و غیره است
با اختلاف کمی همون delve into هست.
همون bring up هست
( کمربند شلوار ) باز کردن
چکانیدن، چکه کردن در واقع در این معنی همون drop هست که برای مایعات استفاده میشه
دوستان به نحوه تلفظ این کلمه توجه کنین: /kəˈp�səti/ یعنی /کِ. پَسیتی/ تلفظ میشه نه /کَپَسیتی/
get back = come back
( صفتی برای وسایل مثل ماشین، لباس و غیره ) مزخرف، بدرد نخور، بی کیفیت
اگه میخواین در جمله ازش استفاده کنین از ترکیبات زیر استفاده کنین: take a glance glance up
پیشرفت کردن و موفق شدن ( که پول زا باشه )
( صفت ) آدم متعصب و با عقاید نامعقول
۴ تا معنی پرکاربرد داره: ۱. دوست داشتن ۲. درک کردن، متوجه شدن ۳. استقبال کردن ۴. قدر دانستن و سپاسگزار بودن همین ۴ تا تموم موقعیتارو کاور میکنه.
تفاوت suggest و recommend در معنای پیشنهاد دادن در این هست که suggest غیررسمی تره و درباره فکری که به ذهن خطور کرده یا نظری که داره پیشنهاد میده ولی ...
این دو واژه رو در کنار هم بخاطر بسپارین: murder: قتل عمد manslaughter: قتل غیرعمد البته murder به قتل رساندن هم معنی میده.
hand in رو برای تحویل دادن چیزی به کسی استفاده میکنن. مثال معروفش توی مدرسه معلم میگه: I am going to ask you to hand in your papers this afternoon. ...
پیام قبلیم غلط املایی بود wipe out = weed out
wipe out = weep out