پیشنهادهای Bryan Fury (٩,٣٩٨)
معما ( مسئله یا سوالی که حل کردن آن نیازمند تفکر است ) - اسم The riddle was a difficult puzzle. جورچین ( نوعی سرگرمی که در آن قطعات جداگانه باید د ...
پارک بازی کودک ( محوطه محصور برای بازی ایمن کودکان ) - اسم We put the baby in the play pen so she can play safely. محوطه بازی ( مترادف پارک بازی ک ...
صندوق اسباب بازی ( جعبه بزرگی برای نگهداری اسباب بازی ها ) - اسم The toy chest was overflowing with toys. ( به طور مجازی ) انباری از سرگرمی و لذت ...
حیوان عروسکی ( عروسک پارچه ای پرشده به شکل حیوان ) - اسم The little girl loves to sleep with her stuffed animal. عروسک پولیشی ( مترادف حیوان عروسک ...
گهواره ( تخت نوزاد که معمولاً به پهلو تکان می خورد ) - اسم The baby slept peacefully in the cradle. محل پیدایش ( جایی که چیزی برای اولین بار به وج ...
خانه عروسکی ( ماکت کوچک شده ای از خانه، اغلب با اسباب و وسایل مینیاتوری ) - اسم She spends hours playing with her doll house. ( به طور مجازی ) دن ...
واکر ( وسیله ای برای کمک به راه رفتن افراد، به ویژه نوزادان یا افراد مسن ) - اسم The baby is using a walker to learn how to walk. پیاده رو ( کسی ک ...
پستانک ( وسیله ای لاستیکی یا پلاستیکی برای مکیدن نوزاد ) - اسم The baby calmed down as soon as she got her pacifier. آرام کننده ( چیزی که باعث آرا ...
جغجغه ( اسباب بازی صدادار برای کودکان ) - اسم The baby loves playing with her rattle. صدای تق تق ( صدای خشک و پی درپی ) - اسم I heard a rattle in ...
پیش بند ( پارچه ای که هنگام غذا خوردن برای محافظت از لباس استفاده می شود ) - اسم Put a bib on the baby before feeding him. ( در مسابقات اتومبیلرا ...
لباس سرهمی نوزاد ( نوعی لباس یکپارچه و کشی برای نوزادان ) - اسم I always dress my baby in a stretchie at bedtime. کِش دار ( صفت برای توصیف چیزی که ...
نوک پستان ( برجستگی روی سینه پستانداران که شیر از آن خارج می شود ) - اسم The baby latched onto her nipple to feed. سر شیشه ( قسمت لاستیکی یا سیلیک ...
صندلی گهواره ای/صندلی ننویی ( صندلی که روی دو پایه خمیده حرکت گهواره ای دارد ) - اسم My grandma likes to sit on the rocking chair and read books.
آشکارساز / سنسور ( ابزاری که حضور ماده یا انرژی خاصی را تشخیص می دهد ) - اسم The metal detector beeped as I walked through. ردیاب ( کسی که وجود چی ...
آشکارساز دود/دستگاه اعلام حریق ( وسیله ای برای تشخیص دود و اعلام حریق ) - اسم The smoke detector started beeping, so I opened a window. اعلان حریق ...
کالسکه ( وسیله ای چرخ دار برای حمل کودک ) - اسم She pushed the baby in a stroller.
کهنه بچه ( پارچه ای که برای خشک نگه داشتن بچه استفاده می شود ) - اسم Cloth diapers are more environmentally friendly. پوشک پارچه ای ( نوعی پوشک که ...
پوشک یک بارمصرف ( پوشکی که بعد از استفاده دور انداخته می شود ) اسم "We need to buy more disposable diapers. " پوشک بچه یک بارمصرف ( پوشک های بهداشت ...
سرود ملی ( یک آهنگ رسمی و وطن پرستانه که نماد یک کشور است. ) اسم "Everyone stood up when the national anthem began to play. " ترانه میهنی ( یک اثر ...
رستگاری ( آزاد شدن از گناه، خطا یا مجازات. ) اسم "He sought redemption for his past mistakes. " بازخرید ( پس گرفتن چیزی که قبلاً از دست رفته یا واگ ...
مسیر ( یک راه یا جاده مشخص، به ویژه برای مسابقات ورزشی یا وسایل نقلیه. ) اسم "The runners lined up at the starting line of the track. " پیست ( مکان ...
راه آهن ( یک مسیر حمل و نقل که از دو ردیف ریل موازی تشکیل شده و برای حرکت قطارها استفاده می شود. ) اسم "The railroad connects the two cities. " خط ...
گروه کُر ( گروهی از خوانندگان که به صورت هماهنگ آواز می خوانند. ) اسم "She sings in the church choir every Sunday. " همسرایان ( دسته جمعی آواز خوان ...
لاپستونی ( عمل جنسی که در آن تحریک آلت تناسلی مرد با استفاده از سینه های یک زن انجام می گیرد. ) اسم "They explored various forms of sexual play, inc ...
زخم ( آسیب فیزیکی به بافت های بدن، معمولاً همراه با بریدگی یا پارگی. ) اسم "The doctor cleaned the wound before bandaging it. " زخمی شدن ( به آسیب ...
آتش گشودن ( شروع به تیراندازی کردن به سمت کسی یا هدفی. ) فعل "The soldiers were ordered to open fire on the enemy. " شروع به تیراندازی کردن ( به صو ...
حس قوی و سخت ( حال و هوا یا احساسی قوی، خشن یا جدی که در فرد یا محیطی دیده می شود ) اسم "The band had a really hard vibe on stage, full of energy an ...
سینث ویو ( گونه ای از موسیقی الکترونیک که تحت تأثیر موسیقی متن فیلم های اکشن و علمی تخیلی دهه 1980 ساخته می شود ) اسم "I love listening to synthwave ...
تمام شب ( مدت زمانی که از شب شروع می شود و تا سپیده دم ادامه دارد. ) قید، صفت "They talked nightlong. " " The storm made a nightlong rain. "
بلوف ضرب و شتم ( بلوف یا ادعای دروغینی که همراه با تهدید یا اعمال خشونت فیزیکی است. ) اسم " His beat up bluff did not intimidate me. " تهدید همراه ب ...
سقوط هیجان انگیز ( یک سقوط شدید و پر انرژی، اغلب در ورزش های هیجانی ) اسم "The skateboarder pulled off a heady drop from the halfpipe. " افت شدید و ...
با تمام وجود جنگیدن ( با تمام قوا و توان حمله یا مقابله کردن. ) فعل "He told me if I were going to try, that I better take him all out!" سخت جنگیدن ...
زمین زدن/ شکست دادن کسی ( به زور یا با قدرت بر کسی غلبه کردن یا او را به زمین انداختن. ) فعل "He's really strong and it's very difficult to take him ...
رابطه سمی ( رابطه ای که به سلامت روان و عواطف افراد آسیب می زند. ) اسم "She finally realized she was in a toxic relationship and decided to leave. " ...
بازی انتظار. در Red Pill، این اصطلاح به استراتژی صبر کردن برای گرفتن نتیجه ی مطلوب در روابط اشاره دارد. معمولاً در موقعیت هایی به کار می رود که یک ...
تله مادر فداکار ( رفتاری که مادر با قربانی نشان دادن خود در صدد رسیدن به خواسته هایش است ) اسم - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - زن با این به ...
Frame Control ( کنترل چارچوب ) در Red Pill، به توانایی فرد در تعیین و حفظ چارچوب ذهنی ( frame ) در یک تعامل گفته می شود. یعنی به جای اینکه تحت تأثی ...
کشمکش و رهاسازی ( در یک رابطه یا موقعیت، حرکت بین نزدیک شدن و دور شدن ) اسم "The negotiation process involved a lot of push and pull tactics. " باز ...
خیال بافی های مطیعانه ( تصورات جنسی که فرد در آن از نظر جنسی در جایگاه فرمان پذیری قرار دارد. ) اسم "They shared their most explicit submission fant ...
مرد سلطه گر ( مردی که تلاش میکند در هر رابطه یا شرایطی قدرت بیشتری داشته باشد و سایرین را کنترل کند ) اسم "His father was known as a dominant man in ...
رابطه جنسی خشن ( رابطه جنسی که در آن میزان بالایی از خشونت فیزیکی و یا اعمال دردناک اعمال می شود ) اسم "They engaged in rough sex for the first time ...
ویژگی های آلفا / صفات آلفا ( ویژگی های شخصیتی که به عنوان ویژگی های فرد غالب، قوی و مسلط شناخته می شوند. ) اسم "He always displayed classic alpha tr ...
لوله کش ( شخصی که کار نصب و تعمیر لوله های آب و فاضلاب را انجام میدهد ) اسم "The plumber fixed the leaky faucet. " تاسیساتچی ( متخصص لوله کشی ساختم ...
فاحشه ( زنی که در ازای پول رابطه جنسی برقرار می کند ) اسم "The woman on the street was clearly a prostitute. " روسپی ( زنی که به عمل جنسی برای کسب ...
لغو کردن ( باطل کردن رسمی ) فعل "The judge decided to revoke his driver's license. " فسخ کردن ( باطل کردن قانونی ) فعل "They decided to revoke the ...
سنجاق قفلی ( سنجاقی با سرپوش محافظ ) اسم "Use a safety pin to attach the cloth. "
گوش پاک کن پنبه ای ( ابزاری با سری پنبه جهت پاک کردن و تمیز کردن گوش ) اسم " The nurse has recommended the small head cotton swab for kids. "
میز تعویض پوشک ( میزی مخصوص تعویض پوشک بچه ) اسم "Place the baby on the changing table. "
دستمال مرطوب بچه ( دستمال مرطوب مخصوص کودکان ) اسم "Use baby wipes to clean the baby's hands. "
پودر بچه ( پودر مخصوص پوست کودکان ) اسم "Use baby powder to keep the skin dry. " پودر نوزاد ( پودر برای جلوگیری از تحریکات پوستی کودکان ) اسم "Apply ...