تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوشاخه ارت دار ( شاخه ای در دوشاخه برای اتصال به سیم ارت و جلوگیری از برق گرفتگی ) - اسم Make sure the grounding plug is properly connected. پلاگی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پریز برق ( محلی برای اتصال وسایل برقی به جریان برق ) - اسم The outlet is behind the sofa. درگاه خروجی ( به طور کلی، هر نوع خروجی ) - اسم The fact ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیم سیار ( سیمی برای افزایش طول سیم برق ) - اسم I need an extension cord to reach the outlet. کابل رابط ( به صورت تخصصی ) - اسم Use a heavy - dut ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیره سی ( نوعی گیره برای محکم نگه داشتن قطعات، شبیه حرف C ) - اسم Use a C clamp to hold the wood in place while the glue dries. بست سی ( به طور خل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متر نجاری ( ابزاری برای اندازه گیری در نجاری، معمولاً تاشو ) - اسم The carpenter used his carpenter's rule to measure the wood.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تله موش ( وسیله ای برای به دام انداختن موش ) - اسم I set a mousetrap in the kitchen. موش گیر ( به صورت غیر رسمی ) - اسم The mousetrap caught a mo ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سطل زباله ( ظرفی برای جمع آوری زباله ها ) - اسم Throw the trash in the garbage can. سطل آشغال ( به صورت غیررسمی ) - اسم The garbage can is full.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبد لباس ( سبدی برای جمع آوری لباس های چرک یا حمل لباس های تمیز ) - اسم The laundry basket is overflowing with clothes. سبد رخت ( به صورت غیر رسمی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رخت شویی ( عمل شستن لباس ها ) - اسم Laundry day is my least favorite day of the week. لباس چرک ( لباس هایی که نیاز به شستن دارند ) - اسم Put your ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نرم کننده لباس ( ماده ای برای نرم کردن بافت پارچه ) - اسم Add fabric softener to the rinse cycle. لطیف کننده پارچه ( توصیفی ) - اسم Fabric soften ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سفید کننده ( ماده شیمیایی برای سفید کردن و ضدعفونی کردن ) - اسم Use bleach to disinfect the bathroom. وایتکس ( نام تجاری یک نوع سفید کننده ) - اسم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

لکه ( اثر کثیفی روی چیزی ) - اسم I can't get this stain out of my shirt. لک کردن ( کثیف کردن با لکه ) - فعل Be careful not to stain the tableclot ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایع لباسشویی ( ماده شوینده مخصوص شستن لباس ) - اسم Add a cup of laundry detergent to the washing machine. پودر لباسشویی ( اگر به صورت پودر باشد ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشک کن ( ماشین خشک کن لباس ) - اسم Put the wet clothes in the dryer. سشوار ( به طور عام، می تواند برای مو هم استفاده شود ) - اسم She used a dryer ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستمال کاغذی/دستمال حوله ای ( دستمال یک بار مصرف از جنس کاغذ ) - اسم I used a paper towel to clean up the spill.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپری نشاسته ( محلولی برای آهار دادن و اتوکشی بهتر لباس ) - اسم Use spray starch to make your shirts look crisp.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیره لباس ( وسیله ای برای نگه داشتن لباس روی بند رخت ) - اسم Use clothespins to secure the laundry to the line.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بند رخت ( سیمی که لباس ها را برای خشک شدن روی آن آویزان می کنند ) - اسم I hung the clothes on the clothes line to dry. طناب رخت ( به صورت غیررسمی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوست ( فایلی که به ایمیل اضافه می شود ) - اسم I've sent the document as an attachment. ضمیمه ( اضافه شده ) - اسم The vacuum cleaner has several ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یدک تی ( قسمت قابل تعویض سر تی ) - اسم I need to buy a mop refill for my flat mop. پد تی ( به نوع خاصی از یدک تی اشاره دارد ) - اسم This mop refi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک کننده ( ماده ای برای تمیز کردن سطوح یا پوست ) - اسم Use a facial cleanser to remove makeup. تمیزکننده ( به طور عام ) - اسم This cleanser is e ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیشه پاک کن ( مایع یا وسیله برای تمیز کردن شیشه ) - اسم I need window cleaner to get rid of the streaks.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تی اسفنجی ( نوعی تی با سر اسفنجی برای تمیز کردن سطوح ) - اسم I use a sponge mop to clean the kitchen floor.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدارشکن ( قطع کننده مدار الکتریکی برای حفاظت از وسایل برقی ) - اسم The circuit breaker tripped during the storm. فیوز/جعبه مینیاتوری برق ( به طور ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهنه ( تکه پارچه کهنه و پاره ) - اسم I used a rag to wipe the table. پارچه تمیزکاری ( برای گردگیری و تمیز کردن ) - اسم Use a damp rag to clean th ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ قوه ( وسیله ای قابل حمل برای تولید نور ) - اسم I need a flashlight to see in the dark. چراغ دستی ( توصیفی ) - اسم Always keep a flashlight i ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نردبان تاشو ( نردبانی که می توان آن را جمع کرد و به راحتی جابه جا کرد ) - اسم I used a stepladder to reach the top shelf.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رختشورخانه ( به طور خاص برای شستن لباس ها ) - اسم She was folding laundry in the utility room. انباری ( به طور عام ) - اسم The utility room is al ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فایده ( سودمندی، کاربرد ) - اسم This tool has many utilities. سود ( منفعت ) - اسم He bought the car for its utility. خدمات عمومی ( آب، برق، گاز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برس توالت ( برسی دسته دار برای تمیز کردن کاسه توالت ) - اسم Use a toilet brush to clean the toilet bowl. فرچه توالت ( به صورت غیر رسمی ) - اسم Ke ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبد لباس چرک ( سبدی برای جمع آوری لباس های کثیف ) - اسم Put your dirty clothes in the hamper. مانع ( به معنای لغوی، اما گاهی برای موانع کم ارتفاع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سشوار ( وسیله ای برقی برای خشک کردن مو ) - اسم She used a hair dryer to dry her hair quickly. خشک کن مو ( توصیفی ) - اسم A hair dryer is essentia ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوله حمام ( حوله بزرگی برای خشک کردن بدن بعد از حمام ) - اسم I wrapped myself in a warm bath towel. حوله تن پوش ( گاهی برای حوله های کلاه دار و بز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوله دستی ( حوله کوچکی برای خشک کردن دست ها ) - اسم I hung a hand towel near the sink. دستمال حوله ای ( به صورت غیر رسمی ) - اسم Please use a cle ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیف ( پارچه کوچکی برای شستن بدن ) - اسم She soaped the washcloth and washed her face.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برس ناخن ( فرچه کوچکی برای تمیز کردن زیر ناخن ) - اسم Use a nailbrush to scrub your nails. فرچه ناخن ( به صورت غیر رسمی ) - اسم I keep a nailbrus ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر آب سرد ( شیری که از آن آب سرد خارج می شود ) - اسم The cold water faucet is dripping. شیر آب خنک ( به صورت غیر رسمی ) - اسم I always drink fro ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر آب گرم ( شیری که از آن آب گرم خارج می شود ) - اسم The hot water faucet is on the left. شیر آب داغ ( به صورت غیر رسمی ) - اسم Be careful, the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جعبه کمک های اولیه ( جعبه ای که داروها و وسایل مورد نیاز برای کمک های اولیه در آن نگهداری می شود ) - اسم I keep bandages in the medicine chest. جا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبد کاغذ باطله ( سطل کوچکی برای ریختن کاغذهای دور ریختنی ) - اسم The wastepaper basket is full of used papers.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادری حمام ( جلوی درب حمام پهن میشه ) - اسم I always put a bath mat in front of the shower.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درپوش ( وسیله ای برای بستن سوراخ یک ظرف ) - اسم The wine bottle had a cork stopper. مانع ( چیزی که از پیشرفت یا ادامه یافتن چیزی جلوگیری می کند ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شامپو ( مایع شوینده برای مو ) - اسم I need to buy some shampoo at the drugstore. شامپو زدن ( شستن مو با شامپو ) - فعل She shampoos her hair every ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جاصابونی ( ظرفی برای قرار دادن صابون ) - اسم The soap dish was full of soapy water. زیر صابونی ( مترادف جاصابونی ) - اسم The ceramic soap dish ad ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرده حمام ( پرده ای برای جلوگیری از پاشیدن آب به بیرون از حمام ) - اسم The shower curtain is moldy and needs to be replaced.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سردوش ( قسمت دوش که آب از آن خارج می شود ) - اسم The shower head was old and rusty. علم دوش ( مترادف سردوش ) - اسم We replaced the shower head wi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حلقه پرده ( حلقه ای برای آویزان کردن پرده از میله پرده ) - اسم The curtain rings make it easy to slide the curtains open and closed. گیره پرده ( م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میله پرده ( میله ای برای آویزان کردن پرده ) - اسم We hung the curtains on a curtain rod. چوب پرده ( مترادف میله پرده ) - اسم The curtain rod fell ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لگن ادرار ( ظرفی برای ادرار و مدفوع کودکان ) - اسم The toddler is learning to use the potty. توالت فرنگی کوچک ( توالت کوچک و مخصوص کودکان ) - اسم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بلوک ( قطعه جامد و معمولاً مکعبی شکل از ماده ای سخت ) - اسم The children were playing with wooden blocks. ساختمان بزرگ ( به ویژه ساختمانی با کاربر ...