mailbag

/ˈmeɪlˌbæɡ//ˈmeɪlbæɡ/

معنی: کیسه مراسلات پستی
معانی دیگر: کیسه ی چرمی برای حمل پست، کیسه ی محمولات پستی (mail pouch هم می گویند)، کیف پستچی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large bag with a shoulder strap used by one who delivers mail.

(2) تعریف: a large, usu. canvas, bag or sack used to transport large quantities of mail.

جمله های نمونه

1. Since the controversial programme was broadcast, the BBC's mailbag has been bulging.
[ترجمه گوگل]از زمانی که این برنامه جنجالی پخش شد، کیف پستی بی بی سی برآمده بود
[ترجمه ترگمان]از زمان پخش این برنامه جنجالی، mailbag از شبکه بی بی سی بیرون زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When their mailbags are bulging with outraged voters, they respond.
[ترجمه گوگل]وقتی کیسه های پستی آنها مملو از رای دهندگان خشمگین است، آنها پاسخ می دهند
[ترجمه ترگمان]زمانی که mailbags از رای دهندگان خشمگین ساخته می شوند، آن ها پاسخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There, wearing his mailbag and leaning over her desk, was Harold Newland, the postman.
[ترجمه گوگل]در آنجا، هارولد نیولند، پستچی، کیف پستی خود را پوشیده و روی میزش خم شده بود
[ترجمه ترگمان]در آنجا هارولد Newland بود که به پشت میز تکیه داده بود و به طرف میزش خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Indeed, my mailbag suggests part of the buyer bullying in recent years has been in the smaller multiple ranks.
[ترجمه گوگل]در واقع، کیف پستی من نشان می‌دهد که بخشی از قلدری‌های خریدار در سال‌های اخیر در رده‌های چندگانه کوچک‌تر بوده است
[ترجمه ترگمان]در واقع، mailbag پیشنهاد می کند که بخشی از the خریدار در سال های اخیر در صفوف چندگانه کوچک تر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In Britain they call a mailbag a postbag.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا کیف پستی را کیف پستی می نامند
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا آن ها را mailbag می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our mailbag was bursting at the seams when we asked YOU to pick the questions for our latest Daniel Agger interview.
[ترجمه گوگل]زمانی که از شما خواستیم سؤالات آخرین مصاحبه دنیل آگر را انتخاب کنید، کیف پستی ما از هم جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی از شما خواستیم از شما خواهش کنیم تا آخرین مصاحبه با دانیل کوپر را به ما بدهید، از درز و درزه ای درز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mailbag: Is Posada's future at first?
[ترجمه گوگل]کیسه پستی: آیا در ابتدا آینده پوسادا است؟
[ترجمه ترگمان]در آغاز آینده Posada است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Talk about capitulation! Judging from my mailbag following last week's coverage of the Case-Shiller housing numbers, almost nobody has a good word to say about the real estate market any more.
[ترجمه گوگل]صحبت از کاپیتولاسیون! با قضاوت از کیف پستی من پس از پوشش هفته گذشته شماره مسکن کیس-شیلر، تقریباً هیچ کس دیگر حرف خوبی در مورد بازار املاک و مستغلات ندارد
[ترجمه ترگمان]در مورد تسلیم صحبت کنید! با قضاوت از mailbag من در هفته گذشته از ارقام مسکن مورد نظر، تقریبا هیچ کس یک کلمه خوب برای گفتن در مورد بازار املاک و مستغلات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mailbag: How will Chamberlain be used?
[ترجمه گوگل]کیسه پستی: چمبرلین چگونه استفاده می شود؟
[ترجمه ترگمان]Mailbag: چگونه از Chamberlain استفاده خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sheff was a popular topic in this week's mailbag, especially after he made some comments at a function on Wednesday night, just two days before his trade to Detroit.
[ترجمه گوگل]شف یکی از موضوعات پرطرفدار در کیف پستی این هفته بود، به خصوص پس از آن که او در یک مراسم چهارشنبه شب، درست دو روز قبل از تجارتش به دیترویت، نظراتی را بیان کرد
[ترجمه ترگمان]Sheff یک موضوع محبوب در این هفته بود، به خصوص بعد از اینکه او در روز چهارشنبه، درست دو روز قبل از اینکه به دیترویت برسد، نظراتی را ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like a vast climatic mailbag, El Ni?o-enhanced activity hand-delivers heat and moisture to parts of the globe where they would not normally go.
[ترجمه گوگل]مانند یک کیسه پستی آب و هوایی وسیع، فعالیت‌های تقویت‌شده ال نیو، گرما و رطوبت را به نقاطی از کره زمین می‌رساند که معمولاً در آنجا نمی‌روند
[ترجمه ترگمان]مانند یک mailbag آب و هوایی بزرگ، آل نی؟ دست فعالیت افزایش یافته - گرما و رطوبت را به بخش هایی از کره زمین تحویل می دهد که به طور معمول به آنجا نمی روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slamming her feet down angrily, she made for the mailbags.
[ترجمه گوگل]با عصبانیت پاهایش را به پایین کوبید و به سمت کیسه های پستی رفت
[ترجمه ترگمان]او با عصبانیت پایش را روی زمین گذاشت و با عصبانیت پایش را روی زمین گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hot stove is still burning, so let's get to this week's mailbag.
[ترجمه گوگل]اجاق گاز داغ هنوز می سوزد، پس بیایید به کیف پستی این هفته برسیم
[ترجمه ترگمان]بخاری داغ هنوز می سوزد، پس بیاید به این هفته برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first five are quoted from my response to the original question in the mailbag.
[ترجمه گوگل]پنج مورد اول از پاسخ من به سؤال اصلی در کیف پستی نقل شده است
[ترجمه ترگمان]پنج نفر اول از پاسخ من به سوال اصلی در the نقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیسه مراسلات پستی (اسم)
mailbag

انگلیسی به انگلیسی

• bag in which mail carriers carry mail; large sack used to transport mail from place to place
a mailbag is a large bag used by the post office for carrying letters and parcels.
postal bag, bag used to hold letters

پیشنهاد کاربران

mailbag ( n ) ( meɪlb�ɡ ) =a large strong bag that is used for carrying letters and packages
mailbag

بپرس