عابر پیاده ( کسی که پیاده راه می رود ) - اسم
"The car hit a pedestrian. "
رهگذر ( کسی که از جایی عبور می کند ) - اسم
"Pedestrians should use crosswalks. "
( در مورد متن تخصصی حمل ونقل ) : مسیر عابر پیاده ( مسیر مشخص شده برای عبور عابران پیاده ) - اسم
... [مشاهده متن کامل]
"The city added new pedestrian zones. "
( توهین آمیز ) : آدم بی عرضه ( کسی که فاقد جذابیت، هیجان، یا استعداد خاص است ) - صفت
"He's a pedestrian actor. "
( عامیانه ) : کسل کننده ( فاقد جذابیت یا تازگی ) - صفت
"The movie was so pedestrian. "
یکنواخت ( بدون تغییر و تحول ) - صفت
"Life here can be pedestrian. "
رهگذر ( کسی که از جایی عبور می کند ) - اسم
( در مورد متن تخصصی حمل ونقل ) : مسیر عابر پیاده ( مسیر مشخص شده برای عبور عابران پیاده ) - اسم
... [مشاهده متن کامل]
( توهین آمیز ) : آدم بی عرضه ( کسی که فاقد جذابیت، هیجان، یا استعداد خاص است ) - صفت
( عامیانه ) : کسل کننده ( فاقد جذابیت یا تازگی ) - صفت
یکنواخت ( بدون تغییر و تحول ) - صفت
به معنای عابر پیاده