nightstick

/ˈnaɪtˌstɪk//ˈnaɪtˌstɪk/

معنی: چوب قانون، باتون پاسبان
معانی دیگر: چوبدستی پاسبان ها، باتون، باتوم پاسبان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a club carried by a police officer; billy.

جمله های نمونه

1. The police block us with their nightsticks.
[ترجمه گوگل]پلیس با چوب شب ما را مسدود می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس جلوی ما رو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It looked like a nightstick now.
[ترجمه گوگل]الان شبیه چوب شب بود
[ترجمه ترگمان]حالا شبیه a شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Police responded with nightsticks and pepper spray, further inflaming the crowd.
[ترجمه گوگل]پلیس با چوب شب و اسپری فلفل واکنش نشان داد و جمعیت را بیشتر ملتهب کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس با اسپری فلفل و اسپری فلفل به دامن زدن به جمعیت واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I imagine he carried nothing but a nightstick.
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم او چیزی جز یک چوب شب حمل نمی کرد
[ترجمه ترگمان]تصور می کنم که او جز یک nightstick چیزی به دست نیاورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The city - it is the city that will have to heal them, with knifeblade and automobile, nightstick, gunshot.
[ترجمه گوگل]شهر - این شهری است که باید آنها را با تیغه چاقو و اتومبیل، چوب شب و شلیک گلوله شفا دهد
[ترجمه ترگمان]شهر - شهری است که باید آن ها را درمان کند، با knifeblade و اتومبیل، nightstick، گلوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The string of blackshirts was re-deployed, four spotlights had them caught in a box of gauzy light, their nightsticks fisted.
[ترجمه گوگل]رشته‌ی پیراهن‌های مشکی دوباره به کار گرفته شد، چهار نورافکن آنها را در جعبه‌ای از نور گنگ گرفتار کرده بود، کتک‌های خوابشان را مشت کرده بودند
[ترجمه ترگمان]رشته ای از blackshirts دوباره مستقر شده بود، چهار spotlights که آن ها را در یک جعبه از نور شفاف و nightsticks قرار داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cop pulled the guy out of the car and hit him with a nightstick for about a minute and then said, "Would you like for me to stop or just slow down?"
[ترجمه گوگل]پلیس پسر را از ماشین بیرون کشید و حدود یک دقیقه با چوب شب به او زد و سپس گفت: "دوست داری بایستم یا فقط سرعتم را کم کنم؟"
[ترجمه ترگمان]پلیس مرد را از ماشین بیرون کشید و برای یک دقیقه به او ضربه زد و بعد گفت: دوست داری که بایستم یا فقط یواش کنم؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of the youths grinned and juggled a butterfly knife, another slapped a stout nightstick in the palm of his hand.
[ترجمه گوگل]یکی از جوانان پوزخندی زد و چاقوی پروانه‌ای را زد و دیگری یک چوب شب محکم را به کف دستش زد
[ترجمه ترگمان]یکی از نوجوان ها لبخندی زد و با یک چاقوی پروانه روی کف دستش ضربه محکمی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was abreast of the limousine. He tapped its fender with his nightstick.
[ترجمه گوگل]او با لیموزین همراه بود با چوب خوابش به گلگیر آن ضربه زد
[ترجمه ترگمان]او در کنار لیموزین نشسته بود با nightstick به سپر خود ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lights were flashing as the officer strode from the police car, hat on her head, pistol at her side, nightstick keeping time on her leg.
[ترجمه گوگل]وقتی افسر از ماشین پلیس گام برداشت، چراغ‌ها چشمک می‌زدند، کلاه روی سرش بود، تپانچه کنارش بود، چوب شب روی پایش بود
[ترجمه ترگمان]همچنان که افسر با گام های بلند از اتومبیل پلیس بیرون می رفت، برق می زد، کلاهش روی سر و تپانچه در کنارش بود و وقت خود را روی پای او نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب قانون (اسم)
bludgeon, nightstick, truncheon

باتون پاسبان (اسم)
nightstick

انگلیسی به انگلیسی

• heavy stick or club used by a policeman
a nightstick is a type of truncheon carried by american police officers.

پیشنهاد کاربران

باتون
The police officer injured the man with anightstick.
Tonfa : تونفا
Baton/Nightstick/Truncheon : باتوم ( باطوم )
Club : چماق
Baseball Bat : چوب بیسبال
Mace : گرز
Machete : قمه
Sword : شمشیر
Katana : شمشیر سامورایی
Ballistic shield : سپر بالستیک
...
[مشاهده متن کامل]

Riot Shield : سپر ضد شورش
SWAT : پلیس ضدّ شورش
Whip : تازیانه یا شلاق
Pepper spray : اسپری فلفل
Pepper - spray projectile : ماسک ضد اسپری فلفل
Self - defense : دفاع شخصی
Tear gas/Lachrymator agent/Lachrymator : گاز اشک آور ( عامل اشک آور )
Electroshock weapon : باتوم برقی
Water cannon : ماشین آب پاش ( آتش نشانی و ضد شورش )
Police dog : سگ پلیس
( Explosive ( s : مواد منفجره
Molotov cocktail/Fire Bottle/Molly : مولوتوف کوکتل ( با این اسامی هم معروفه Petrol/Gasoline/Bottle/Fire Bomb )
Smoke Grenade : نارنجک دودزا
Stun grenade/Flash Grenade/Flashbang/Thunderflash/Sound bomb : بمب صوتی - نارنجک گیج کننده
Flexicuffs/Plastic handcuffs/PlastiCuffs/Zip Cuffs/Flex Cuffs/Double Cuffs : دستبند زیپی پلاستیکی
Weapon/Arm/Armament : سِلاح یا جَنگ اَفزار
Hunting : شکار
Prey : صید ( هدف شکار و حمله )
Bait : طعمه
Mousetrap : تله موش

تونفا، باتون، چماقِ مأموران

بپرس