تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوله پشتی/کیف کتاب "She packed her book pack with all the textbooks she needed for the day. " "He forgot his book pack at home and had to borrow not ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنفش "She painted her room in a lovely shade of purple. " سلطنتی یا اشرافی ( به دلیل ارتباط تاریخی رنگ بنفش با خانواده های سلطنتی ) "In ancient tim ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قرمز "She was wearing a beautiful red dress. " سرخ پوست "The history of the Red Indians is deeply connected to the land. " کمونیست/چپ گرا "During the ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفترچه یادداشت "She always carries a notepad to jot down her ideas. " نرم افزار notepad "I use Notepad to write quick notes or edit text files. " ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ "She wrote her phone number on a piece of paper. " مقاله "He published a paper on climate change in a famous journal. " اوراق/اسناد "Make sure ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توپ "He kicked the ball into the goal. " گلوله ( شکل کروی ) "She made a ball of paper and threw it into the trash can. " جشن رقص "They dressed up ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودکار "Can I borrow your pen to sign this document?" محوطه ی حفاظت شده ( برای حیوانات ) /طویله/آغل "The sheep were kept in a pen overnight. " سلول ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک کن "I need an eraser to fix the mistake in my drawing. " پاک کن ( در زمینه های دیجیتال یا نرم افزارها ) "Use the eraser tool in the software to ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مداد شمعی "The child drew a picture using colorful crayons. " مداد رنگی "She prefers using crayons over markers for coloring. "

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صورتی رنگ صورتی گل صورتی ( در برخی موارد ) "She wore a beautiful pink dress to the party. " "The sky turned pink during the sunset. " "I bought a ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خط کش ( وسیله ی اندازه گیری ) حاکم یا فرمانروا ( شخصی که بر یک منطقه یا کشور حکومت می کند ) . حاکم فرمانروا حکمران شاه "She used a ruler to dr ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزهای من وسایل من اموال من متعلقات من لوازم من "I need to pack my things before we leave for the trip. " "Can you help me move my things to th ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آواز خواندن خواندن سرودن ( در برخی موارد ) "She loves to sing in the shower every morning. " "The birds were singing beautifully in the trees. " ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Let's = بیا . "Let’s" مخفف "Let us" هست و برای پیشنهاد انجام کاری با هم استفاده می شه. وقتی می خوای به کسی بگی بیا با هم کاری رو انجام بدیم، از این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن ( مثلاً نقاشی یا خط ) رسم کردن جذب کردن ( مثلاً جلب توجه ) تساوی کردن ( در ورزش ) "She loves to draw pictures of animals in her sketchbo ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رنگ کردن ( فعل ) نقاشی کردن ( فعل ) رنگ ( اسم ) تابلوی نقاشی ( اسم ) "She loves to paint landscapes in her free time. " "We need to paint the ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هجی کردن ( فعل ) املاء کردن ( فعل ) طلسم ( اسم ) دوره ی زمانی ( اسم، مثلاً یک دوره ی کوتاه ) "Can you spell your name for me, please?" "She c ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازی کردن ( مثلاً بازی های ورزشی یا ویدیویی ) اجرا کردن ( مثلاً اجرای موسیقی یا تئاتر ) نواختن ( مثلاً نواختن یک ساز ) نمایش دادن ( مثلاً نمایش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواندن مطالعه کردن قرائت کردن "She loves to read novels in her spare time. " "Can you read this paragraph out loud?" "He reads the newspaper every ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشتن نگارش کردن تحریر کردن "Please write your name at the top of the page. " "She loves to write stories in her free time. " "He wrote a letter t ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاس درس. "The students were quietly working on their assignments in the classroom. " "The teacher decorated the classroom with colorful posters and ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام شد موجودی تمام شد به اتمام رسید فروخته شد بلیت ها تمام شد "The concert tickets were sold out within minutes of going on sale. " "I wanted ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شناسایی گشت زنی بررسی اولیه جمع آوری اطلاعات عملیات اکتشافی کلمه ی Recon کوتاه شده ی Reconnaissance است و به معنای شناسایی، گشت زنی، یا بررسی ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اوقات فراغت فراغت استراحت تفریح زمان آزاد "She enjoys reading novels in her leisure time. " "During the weekend, he likes to spend his leisure ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوارکار ( مثلاً سوارکار اسب یا موتورسیکلت ) راننده ( مثلاً راننده ی دوچرخه ) مسافر ( مثلاً مسافر تاکسی یا اتوبوس ) الحاقیه ( در زمینه ی قانونی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش گام طلایه دار سپاه پیشرو پیشتاز جلودار این کلمه معمولاً به گروهی اشاره می کند که در خط مقدم یک حرکت، جنبش، یا ارتش قرار دارند و نقش پیشرویی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقامتگاه شیطان. Resident Evil ( به ژاپنی: バイオハザード, Biohazard ) یک فرنچایز معروف در ژانر ترس و بقا ( Survival Horror ) است که توسط شرکت کپکام ( Capco ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساکن مقیم ساکن دائم شهروند پزشک تازه کار پزشکی است که در حال گذراندن دوره ی تخصص خود در یک بیمارستان است. زیر نظر پزشکان متخصص و با تجربه ( استا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سقوط ( مثلاً سقوط هواپیما ) تصادف ( مثلاً تصادف ماشین ) خرابی ( مثلاً خرابی سیستم کامپیوتری ) شکست/ بحران ( مثلاً شکست یا بحران اقتصادی ) برخ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خاندان دودمان دوره ی حکومت یک خانواده حکومت موروثی "The Ming Dynasty is known for its contributions to Chinese culture and architecture. " "The ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجازات کننده تنبیه کننده انتقام گیرنده "The Punisher is a vigilante who takes justice into his own hands. " "Some people see him as a hero, while ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نهایی غایی برترین بهترین اعلاترین نهایی ترین ( در برخی موارد ) "Winning an Olympic gold medal is the ultimate achievement for many athletes. "

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه ی کشتار منطقه ی مرگ محدوده ی نبرد مرگبار نام یک سری بازی ویدیویی "The soldiers were ordered to secure the killzone before advancing further ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلچین مجموعه ی منتخب آنتولوژی ( معادل فارسی شده ) گزیده ی آثار مجموعه ی ادبی یا هنری "The professor assigned an anthology of modern poetry for ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط مقدم جنگ ( استعاره ) Scientists are on the battlefront in the fight against climate change. جبهه نبرد/میدان جنگ/منطقه درگیری The soldiers were ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حلزون بی صدف ( جانور ) I found a slug crawling on the leaves in the garden. گلوله The hunter loaded his gun with a slug ضربه محکم He gave him a s ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مبهم/نامشخص The meaning of the poem was obscure and hard to understand. ناشناخته He is an obscure artist, but his work is truly unique. تاریک/کم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمن یا رقیب سرسخت He finally defeated his nemesis in the final match. مجازات/انتقام The criminal met his nemesis when justice was served. سرنوشت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

غرش یا صدای بلند ( صدای ناشی از زمین لرزه، موتور یا غرش ) The rumble of thunder scared the children. درگیری و دعوا There was a rumble between two ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلطنت شهری/حکومت شهری. "Urban Reign" یک بازی ویدیویی در سبک مبارزه ای ( Beat 'em up ) است که توسط شرکت Namco ( اکنون Bandai Namco ) ساخته شده و در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبردهای مرگبار/نبردهای کشنده. یک بازی ویدیویی. این عنوان به ماهیت خشونت آمیز و مرگبار بازی اشاره دارد که در آن شخصیت ها با حرکات خاص و مرگبار به مب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیاز به سرعت. "Need for Speed" یک سری بازی ویدیویی معروف است که توسط شرکت Electronic Arts ( EA ) ساخته شده و تمرکز آن بر روی رانندگی، مسابقات خیابان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضربه محکم و ناگهانی ( معنای تحت اللفظی ) The wrestler delivered a powerful smack down to his opponent. شکست دادن The debate team smacked down thei ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضربه محکم ( با دست یا شیء ) She gave him a smack on the cheek. صدای ضربه ( صدای بلند و تند ) The book fell to the ground with a loud smack. مزه ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلدری کردن ( آزار و اذیت دیگران ) He was always bullied at school because of his size. قلدر ( فردی که دیگران را آزار می دهد ) The bully took the ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فوتبال ( ورزشی با توپ ) He plays soccer every weekend. مسابقه فوتبال ( به عنوان یک رویداد ) We watched a soccer game last night فوتبال ( برای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرازیری ( شیب به سمت پایین ) The bike race went downhill after the mountain peak. آسان تر شدن Once we finished the hard part, the project went dow ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جست و جو کردن They seek the truth. درخواست کردن/ تقاضا کردن He decided to seek help from a professional. تلاش کردن She always seeks to improve he ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صفت جمله/توصیف کننده اسم "She has a beautiful dress. " ( در اینجا "beautiful" یه صفته که اسم "dress" رو توصیف می کنه. ) نشان دهنده ویژگی ها "The t ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مالکانه/حس مالکیت "She has a possessive attitude towards her friends. " حالت ملکی "In English, 'his' is a possessive pronoun. " مالک "He is such a ...