polar bear

/ˈpoʊləˈber//ˈpəʊləbeə/

(جانور شناسی) خرس قطبی (thalarctos maritimus)، خرس سفید شمالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large white bear that lives in arctic regions.

جمله های نمونه

1. We saw a baby polar bear at the zoo.
[ترجمه مریم هادی] ما یک بچه خرس قطبی در باغ وحش دیدیم
|
[ترجمه مهدیه] ما یک بچه خرس قطبی تو باغ وحش دیدیم ( توجه جمله گذشتس )
|
[ترجمه yasaman] ما در باغ وحش یک بچه خرس قطبی دیدیم
|
[ترجمه Reyhane] ما در باغ وحش بچه خرس قطبی را دیدیم
|
[ترجمه گوگل]ما یک بچه خرس قطبی را در باغ وحش دیدیم
[ترجمه ترگمان] یه خرس قطبی تو باغ وحش دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The white fur of the polar bear is a natural camouflage.
[ترجمه محمد پارسا محسنی] خز سفید خرس قبطی باعث استتار طبیعی او میشود
|
[ترجمه گوگل]خز سفید خرس قطبی یک استتار طبیعی است
[ترجمه ترگمان]خز سفید خرس قطبی یک استتار طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Arctic remains the domain of the polar bear.
[ترجمه گوگل]قطب شمال همچنان قلمرو خرس قطبی است
[ترجمه ترگمان]قطب شمال، دامنه خرس قطبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The polar region is the habitat of the polar bear.
[ترجمه گوگل]منطقه قطبی زیستگاه خرس قطبی است
[ترجمه ترگمان]منطقه قطبی زیستگاه خرس قطبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It handled the snow like a polar bear.
[ترجمه گوگل]برف را مانند خرس قطبی اداره می کرد
[ترجمه ترگمان]برف همچون خرس قطبی برف را نوازش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take the example of a polar bear, which is equipped with a thick coat of white fur.
[ترجمه گوگل]یک خرس قطبی را مثال بزنید که به پوشش ضخیم خز سفید مجهز شده است
[ترجمه ترگمان]مثال یک خرس قطبی را در نظر بگیرید که به یک کت ضخیم از خز سفید مجهز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the same day another polar bear was captured and removed from the Prudhoe Bay field.
[ترجمه گوگل]در همان روز یک خرس قطبی دیگر دستگیر شد و از میدان خلیج پرودو خارج شد
[ترجمه ترگمان]در همان روز خرس قطبی دیگری دستگیر شد و از میدان Prudhoe خلیج بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even the villain, Perry, a polar bear poacher out to capture Cubby, is a familiar, unsurprising manifestation.
[ترجمه گوگل]حتی شخصیت شرور، پری، یک شکارچی خرس قطبی برای دستگیری کابی، یک تجلی آشنا و غیرقابل تعجب است
[ترجمه ترگمان]حتی آدم رذل، پری، یک خرس قطبی که شکار را شکار می کند، یک جلوه آشنا و unsurprising است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Everyone went hungry that day, because the little polar bear scoffed every pack lunch we had.
[ترجمه گوگل]آن روز همه گرسنه ماندند، زیرا خرس قطبی کوچک هر بسته ناهاری را که می خوردیم به تمسخر می گرفت
[ترجمه ترگمان]آن روز همه گرسنه بودند، زیرا خرس قطبی هر وعده غذایی را که داشتیم به باد استهزا می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Parker like a polar bear, suddenly hugging him.
[ترجمه گوگل]پارکر مثل خرس قطبی که ناگهان او را در آغوش گرفته است
[ترجمه ترگمان]پارکر \"مثل یه خرس قطبی\" که ناگهان بغلش کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stock consists of the polar bear, arctic wolf, arctic fox, lemming, musk ox, and reindeer.
[ترجمه گوگل]خرس قطبی، گرگ قطبی، روباه قطبی، لمینگ، گاو مشک و گوزن شمالی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]سهام شامل خرس قطبی، گرگ قطبی، روباه قطبی، lemming، مشک گاو و گوزن شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Software Description: About Polar Bear Family, This theme has a wintery scene with a family of snuggly polar bears.
[ترجمه گوگل]توضیحات نرم افزار: درباره خانواده خرس قطبی، این تم دارای صحنه ای زمستانی با خانواده ای از خرس های قطبی نرم است
[ترجمه ترگمان]توصیف نرم افزار: درباره خانواده خرس قطبی، این موضوع یک صحنه wintery با خانواده خرس های قطبی snuggly دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Knut, Knut, Little polar bear from the zoo Knut, Knut, Life is good for you.
[ترجمه گوگل]کنات، کنات، خرس قطبی کوچک از باغ وحش کنوت، کنوت، زندگی برای شما خوب است
[ترجمه ترگمان]کنوت، Knut، خرس قطبی کوچک اهل باغ وحش، Knut، زندگی برای شما خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Phylogeny trees show that brown bear and polar bear is a sister group, American black bear has a close relation with brown bear and polar bear, but has a distant relation with Asian black bear.
[ترجمه گوگل]درختان فیلوژنی نشان می دهد که خرس قهوه ای و خرس قطبی یک گروه خواهر هستند، خرس سیاه آمریکایی با خرس قهوه ای و خرس قطبی رابطه نزدیک دارد، اما با خرس سیاه آسیایی رابطه ای دور دارد
[ترجمه ترگمان]درختان Phylogeny نشان می دهند که خرس قهوه ای و خرس قطبی یک گروه خواهر، یک خرس سیاه آمریکایی رابطه نزدیکی با خرس قهوه ای و خرس قطبی دارد، اما رابطه نزدیکی با خرس سیاه آسیایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A polar bear has a preference for cold weather.
[ترجمه گوگل]یک خرس قطبی هوای سرد را ترجیح می دهد
[ترجمه ترگمان]خرس قطبی برای آب و هوای سرد اولویت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• large white bear that is native to arctic regions
a polar bear is a large white bear which lives near the north pole.

پیشنهاد کاربران

polar bear ( n ) ( poʊlər bɛr ) =a white bear that lives near the North Pole
polar bear
Polar bear
polar bear
Well I like polar bears
معنی polar bear : خرس قطبی*
*خرس قطبی یک حیوان گوشت خوار هست. و در قطب جنوب زندگی میکنند.
آنها بخاطر اینکه در قطب هست نامش شد خرس قطبی.
آنها به خاطر زیبایی و سفید بودن و شناگر ماهر بودنشان معروف هستند
خرس قطبی سفید
خرس قطبی

بپرس