پیشنهادهای علی علیشاهی (٢٦٣)
همونطور که دوستمون گفتن معنی سرفه های خشک و کوتاه رو میده امّا در حدی که چیزی از گلو خارج بشه
سیر تا پیاز قضیه را دانستن
هِر را از بِر تشخیص ندادک
چه رویی!
کسری بودجه داشتن
اون ممه رو لولو برد
سیاه و سفید را ( از هم ) تشخیص ندادن
لوس و نُنُر
معلومه که آره البتّه که بله
متعارف سازی شده
جرّ و بحث
فک زدن
گوله نمک
حرف شنوی داشتن
یه چیزی ( حرفی ) پروندن
اجاره به قیمت تمام شده اجاره به قیمت واقعی
با کمال احترام
تو هچل
سنگین دل
معانی عمیق
حوصله داشتن I don't fancy cooking حوصله آشپزی ندارم
تبانی در مناقصات
سنگدل
دادگاه چنین حکم کرد
احتمالی، بالقوه
توامان
خب اینم از این برای همین دیگه
دندان قروچه کردن
زره داستانی/حفاظ داستانی در داستان سرایی به وضعیتی اشاره دارد که یک شخصیت داستانی به طرز غیر قابل توضیحی از آسیب یا بدشانسی در امان می ماند، صرفاً ب ...
دلشوره داشتن
بفرما برو
قربون قد و بالات
همیار پلیس
خیلی وقته ندیدمت
سوسکی
سر به راه کردن
چراغ خاموش حرکت کردن
ضد حال زدن، حال رو گرفتن
خودخوری نکن
نوعی جغد، بوف
دو به هم زنی کردن
کار به جاهای باریک می کشه، حواست باشه، رقابت شروع میشه ( یک اصطلاح است برای کری خوانی )
نه حرف من نه حرف تو [حد وسط]
آشفته کردن
در وضعیت بدی بودن
قرض بالا آوردن
روی زانو بشینید
خبردار شدن، خبر دادن، مطلع شدن It has been brought to my attention that the meeting has been canceled مطلع شدم که جلسه لغو شده خبردار شدم که جلسه لغو ...
هم داستان
کمی زمان میبره
پای کوبان، در حال دویدن
اجرا کردن
محبوس، غل و زنجیرشده
بله قربان گو بودن
با خودم گفتم
کنار آمدن
درون پویی کردن
رفیق گرمابه و گلستان وقتی دو دوست inseparable باشند
کودن
درگیری نرم و محدود
کله خراب
بگو ببینم
قضیه بیشتر از این حرفاست، ماجرا به این سادگی ها هم نیست
لباس پلوخوری
لباس پلوخوری
تازه کجاشو دیدی!
یه همچین چیزایی
همچین چیزایی
اختلاط کردن
چیز خوبی بود، چیز جالبی بود
Lie through one's teeth
بازار کسادی
میتونی بری
وکیل
بدون آمادگی قبلی و به سرعت
بدون آمادگی قبلی و به سرعت
گمانه ای
مثل خر کار کن، مثل خر حال کن
مستضعف بودن، پهلوی چربی نداشتن
پیشی ناپذیر
انسداد
نکته جالب
صدای ویژ
از رده خارج کردن
پاها رو ۱۸۰ درجه باز کردن
نور پس زمینه
در جریا، جریان داشتن
به پوچی رسیدن
بیخیال بابا
[حقوق] سازش از شیوه های جایگزین حل اختلاف است که طرفین اختلاف مشکلات و اختلافات موجود را با وساطت و مساعدت شخص ثالثی حل وفصل می کنند.
[حقوق] دادرسی خصوصی شبه دادرسی
[حقوق] مسئله حکمی قاضی پس از آنکه متوجه شد در عالم واقع چه اتفاقی رخ داده است، برای مثال فهمید که متهم شیشه ی ماشین شاکی را شکسته است باید آن را با ق ...
[حقوق] مسئله ی موضوعی در مقابل مسئله ی حکمی matter of law قرار می گیرد. منظور از مسئله ی موضوعی آن چیزی است که در عالم واقع رخ داده برای مثال ادعای س ...
[حقوق] مذاکره از کم هزینه ترین و غیر رسمی ترین طرق حل وفصل اختلافات است که در آن طرفین اختلاف به جای مراجعه به داوری یا دادگاه سعی می کنند اختلاف را ...
[حقوق] تصمیم کارشناسی از شیوه های جایگزین حل اختلاف است که در آن طرفین بر کسب نظر از یک کارشناس در موضوعی مرتبط با اختلاف توافق می کنند.
خواب انجمادی
دنبال کسی افتادن
Outfitted مجهّز
جهنم زار، ویران شهر
ویرانگر، افسارگسیخته
الوعده وفا
رک و پوست کنده
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی مدت دار ( Deferred Payment Letter of Credit ) که به اعتبار اسنادی یوزانس ( Usance ) هم معروف است به اعتبار اسناد ...
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی مدت دار ( Deferred Payment Letter of Credit ) که به اعتبار اسنادی یوزانس ( Usance ) هم معروف است به اعتبار اسناد ...
آژانس چندجانبه ی تضمین سرمایه گذاری یا میگا ( MIGA ) یک سازمان مالی بین المللی است که بیمه ی ریسک های سیاسی و ضمانت نامه های تقویت اعتبار را ارائه م ...
بی صاحاب، بی قانون، بی اخلاق و رهاشده
جمع آوری زباله، زباله گردی
ریتم تند، کوبشی، ضربان دار
زیاد جدی نگرفتن
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی دیداری در این نوع اعتبار، وجه اعتبار بلافاصله پس از ارائه اسناد و تامین سایر شرایط و مطابقت آن ها در دسترس ذی نف ...
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی تاییدنشده اعتباری تلقی می شود که پرداخت صرفاً توسط بان گشایش کننده تعهد و تضمین شده است.
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی تاییدشده اعتبار اسنادی تاییدشده اعتباری تلقی می شود که پرداخت وجه آن توسط بانک دیگری غیر از بانک گشاینده، تعهد ...
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی غیر قابل برگشت به اعتباری اطلاق می شود که بانک گشاینده به صورت غیر قابل رجوع تعهد به پرداخت می کند و نمی تواند ب ...
[حقوق تجارت بین الملل] اعتبار اسنادی قابل برگشت به اعتباری اطلاق می شود که بانک گشاینده می تواند بدون اخطار قبلی به ذی نفع یا اخذ مجوز از وی، اعتبار ...
To get something done for someone: ( کاری را برای کسی انجام دادن ) To help someone with something: ( به کسی در انجام کاری کمک کردن ) To facilitate ...
[حقوق تجارت بین الملل] خرید متقابل خرید متقابل یک روش تجارت متقابل است که بر اساس آن، یک طرف قرارداد کالاها یا خدماتی را به طرف دیگر صادر و متقابلاً ...
[حقوق تجارت بین الملل] معامله تهاتری ساده در این نوع معامله کالاها و خدماتی که تقریباً از نظر ارزش با هم برابرند با یکدیگر مبادله می شوند. معاملات ت ...
Leaning towards yes دوست دارم بگم آره
Leaning towards yes دوست دارم بگم آره
خبردار شدن از چیزی که افراد زیادی نمی دانند.
هالو گیر آوردن
Bluster
نیازمندانه
شش دانگ حواست رو جمع کن
Stay on you toes شش دانگ حواست رو جمع کن
دیگه آخراشه
قاطی ماجرا نشدن
فساد مغزی
دفاع شخص از خودش در دادگاه بدون گرفتن وکیل
انجمن داوری آمریکا
حضور خود شخص در دادگاه
جواب پس داده
[حقوق] سهل گیرانه، غیررسمی
قوانین سهل گیرانه، قوانین غیررسمی، قوانین انعطاف پذیر
هیچ نمی دونم
تقریظ
گونی
به عهد وفا کردن
بازداشت کردن
رو کردن، پخش کردن
راه اندازیِ مجدّد
ای وای اشتباه شد
جمع شدن
به بلوغ رسیده
اِعمال نفوذ
همین حوالی
نامردی کردن
بادوک به گویش نیشابوری یعنی خودپسند و پرافاده
Bitter opponent مخالف سرسخت
( حقوق ) شرط تعدیل قیمت
( حقوق ) شرط پیشنهاد صادقانه
Badger
تفننی
در پشت پرده ماندن
پشت پرده
در دست ساخت
به عواقب کار اندیشیدن
۱. قیمت ۲. مالک Scottish
حرف موافق حرفی برای دفاع از کسی
تجملاتی
از قرار معلوم، علی الظاهر
اظهار نظر کردن راجع به چیزی
خیلی خوش می یاید
اصطلاحاً سَر
I mean to say منظورم اینه که
جمله ی درست این اصطلاح: You've got another think coming.
تموم شد رفت
زدی تو خال
سرشار از نفرت
عبوس
سر کیف
مسئولیتش با خودت
به آسانی، به راحتی If you can do something standing on your head, you can do it very easily
اجلش رسیده
Sheltered housing
خانه سالمندان یا معلولین
رتبه بندی حقوق
تو گونی کردن
دور از حقیقت، دور از واقعیت
واهی
شرافت حرفه ای
صلاحیت داشتن، توانایی داشتن Up to ( doing ) something
لوس
در ارتباط بودن Mixed up with
کم آوردن
برای تاکید بر جمله ی بعدی که می خواهیم بگوییم به کار می رود. معادل = باورت نمیشه
برای مدتی طولانی
چشم های شهلا، چشم های معصومانه
You need to even out باید خودت رو جمع و جور کنی
مفنگی
تقویت شده مخفف augment
از تیررس خارج شو
تیررس
کوتاه شده ی دید visual I have no viz دید ندارم، در تیررسم نیست
زمین گیر شدن
محاصره شدن، قیچی شدن
دلجویانه
تقریباً
Spin out something توصیف جزئیات چیزی
فسقلی
Haul somebody up کسی را بُردن برای استنطاق ( بازجویی، اخذ پاره ای از توضیحات ) یا مجازات
. I was scared spitless از ترس دهنم خشک شده بود.
سرپیچی کردن از قانون ( و گیر افتادن )
سفر قندهار
زیاده روی
در لحظه ای عصبانیت
بچه خیلی کوچک
دستگیر کردن
بازرسی که کیفیت و کمیت پارچه های پشمی را بررسی می کند.
در فارسی محاوره ای ( اونوقت: درحالی که )
اغراق و زیاده روی
گرخیدن
بی قرار بودن
دودستی چسبیدن
Combine efforts
در تمام ساعات شبانه روز
نهفته
حواس پرتی ها
مراقب
اندیشه ای
موقعیت ها
زیان بخش
نسنجیده
مفرّح
روایتگری
عوارض ناخواستهٔ دارویی با side effect متفاوت است
دوستان صمیمی
مفصلاً
دلیل ضمنی ( قرائن و امارات )
سنخیت داشتن
در حقوق اتحادیه اروپا به فرآیند انتقال قانون از دستورالعمل به قوانین داخلی اطلاق می شود.
یکی از کاربردهایش این است که زمانی که چیزی خوب هست اما ایراداتی هم دارد به آن ایرادات می گوییم drawback.
معاهده
تکامل یافته
Synoynm: Suspect مظنون
When someone needs the attention they didn't get as a kid, comments something stupid on a video ( Specially in Youtube )
بنا داشتن
تشکیک کردن
اعمال سلیقه
در خصوص
دارایی سرمایه گذاری شده
بررسی کردن
قابلیت
I literally facepalm when i read some of those comments زمانی که بعضی از آن نظرات را خواندم واقعا خجالت زده شدم
دوباره فیلمبرداری کردن
گسترده
تمیز کردن/سابیدن/خراشیدن چیزی از روی سطحی سخت
استاندارد شده
مقاله
اقتصادی بودن
یه ظرف پفیلا
اعصاب خوردی راجب چیزی
خیلی زیاد
کلمه ای غیر مودبانه که برای نژادهای آسیایی به کار می رود.
خبر خوشی
با آروزی بهترین ها
آشنا شدن با. . .
i'll leave it to your discretion اختیارش با خودت
برایت فرستادم i just shipped you something
فرستادن
anything at all
استفاده از دست برای کندن چیزی، کندن و بریدن
چرت زدن