impaction


معنی: بهم فشردگی، فشار سخت، گیر افتادگی، بسته بندی
معانی دیگر: فشار سخت، بهم فشردگی، بسته بندی، گیر افتادگی

جمله های نمونه

1. The impaction of fitting-error on ranging precision of MOLA was analyzed.
[ترجمه گوگل]تأثیر خطای اتصال بر روی دقت محدوده MOLA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The خطای مناسب بر روی دقت ranging مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tooth defect with bad proximal relation and food impaction need recover proximal contact.
[ترجمه گوگل]نقص دندان با رابطه پروگزیمال بد و نهفتگی غذا نیاز به بهبود تماس پروگزیمال دارد
[ترجمه ترگمان]نارسایی دندان با ارتباط نزدیک مبدا و غذا باید به مبدا نزدیک بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The compulsive vibrations of bridge include: vehicles load impaction, wind dynamic impaction and the earthquake impaction.
[ترجمه گوگل]ارتعاشات اجباری پل عبارتند از: برخورد بار وسایل نقلیه، ضربه دینامیکی باد و برخورد زلزله
[ترجمه ترگمان]ارتعاشات جبری این پل شامل موارد زیر است: وسایل نقلیه بار، impaction دینامیک باد و زلزله impaction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To show the impaction of chromosomal abnormalities on abortion, mental retardation, primary amenorrhea by chromosome exam.
[ترجمه گوگل]هدف: نشان دادن تاثیر ناهنجاری های کروموزومی بر سقط جنین، عقب ماندگی ذهنی، آمنوره اولیه با معاینه کروموزومی
[ترجمه ترگمان]هدف نشان دادن the اختلالات کروموزومی در سقط جنین، عقب ماندگی ذهنی، آمنوره شیردهی اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fecal impaction is a common condition, which may lead to dilatation of bowel loop and perforation of colon in rare cases.
[ترجمه گوگل]نهفتگی مدفوع یک بیماری شایع است که در موارد نادر ممکن است منجر به گشاد شدن حلقه روده و سوراخ شدن کولون شود
[ترجمه ترگمان]Fecal impaction یک شرط مشترک است که ممکن است منجر به dilatation حلقه روده و مقاوم شدن روده در موارد نادر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Postobstructive pneumonia or distal bronchial dilatation with mucoid impaction is frequently associated.
[ترجمه گوگل]پنومونی پس از انسداد یا اتساع برونش دیستال با نهفتگی مخاطی اغلب همراه است
[ترجمه ترگمان]pneumonia Postobstructive یا bronchial دوربرد با mucoid impaction اغلب همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods: To analyse 52 samples of food impaction retrospectively.
[ترجمه گوگل]روش ها: برای تجزیه و تحلیل 52 نمونه از نهفتگی غذا به صورت گذشته نگر
[ترجمه ترگمان]روش های: تحلیل ۵۲ نمونه مواد غذایی با نگاه به گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is universally acknowledged travel produces enormous impaction on a nation's culture.
[ترجمه گوگل]به طور کلی پذیرفته شده است که سفر تأثیر زیادی بر فرهنگ یک ملت دارد
[ترجمه ترگمان]این سفر به طور جهانی تایید شده است که سفره ای عظیمی را بر روی فرهنگ یک کشور تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do not use if intestinal obstruction, fecal impaction or known allergy to any component is present.
[ترجمه گوگل]در صورت وجود انسداد روده، نهفتگی مدفوع یا آلرژی شناخته شده به هر جزء از آن استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]اگر انسداد روده، مدفوع impaction یا آلرژی شناخته شده به هر جز در حال حاضر نباشد، استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The important factors of impaction on the abundance were water salinity and temperature.
[ترجمه گوگل]عوامل مهم تاثیرگذاری بر فراوانی، شوری و دما بود
[ترجمه ترگمان]عوامل مهم of بر روی فراوانی شوری آب و دما بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the later 2 years, adds an important impaction our traditional industrial structure.
[ترجمه گوگل]در 2 سال بعد، تأثیر مهمی بر ساختار صنعتی سنتی ما می افزاید
[ترجمه ترگمان]در ۲ سال بعد، ساختار سنتی صنعتی ما را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A similar technique to correct the mesial impaction of other molars was reported in this article. The resolutions of clinical problems while molar uprighting were also proposed.
[ترجمه گوگل]تکنیک مشابهی برای اصلاح نهفتگی مزیالی سایر مولرها در این مقاله گزارش شده است راه حل مشکلات بالینی در حین ایستادن مولر نیز پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]یک روش مشابه برای اصلاح impaction mesial دندان دیگر در این مقاله گزارش شده است The مشکلات بالینی در حالی که uprighting مولی نیز پیشنهاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Profound and complex neurological deficits may be found in patients with the combined deformity of atlantoaxial subluxation-subaxial subluxation-atlantoaxial impaction.
[ترجمه گوگل]نقایص عصبی عمیق و پیچیده ممکن است در بیماران مبتلا به تغییر شکل ترکیبی سابلوکساسیون آتلانتواکسیال- سابلوکساسیون زیرباکسیال- نهفتگی آتلانتواکسیال یافت شود
[ترجمه ترگمان]نقص های پیچیده عصبی و پیچیده ممکن است در بیماران با نقص ترکیبی of subluxation - subaxial subluxation - atlantoaxial impaction یافت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Goods account is a very important sub-account of current account in balance of international payments (BIP), and has great impaction to the balance of China's BIP.
[ترجمه گوگل]حساب کالا یک حساب فرعی بسیار مهم از حساب جاری در تراز پرداخت های بین المللی (BIP) است و تأثیر زیادی بر موجودی BIP چین دارد
[ترجمه ترگمان]حساب کالاها یک حساب بسیار مهم از حساب جاری در توازن پرداخت های بین المللی است (BIP)، و impaction زیادی به تعادل of چین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهم فشردگی (اسم)
compression, impaction

فشار سخت (اسم)
impaction

گیر افتادگی (اسم)
impaction

بسته بندی (اسم)
packing, impaction

انگلیسی به انگلیسی

• state of being firmly wedged in; overcrowded condition; condition in which a tooth is unable to fully erupt (dentistry)

پیشنهاد کاربران

به هم فشردگی ( اسم ) : حالتی که در آن چیزها به شدت به هم فشرده می شوند و نمی توانند به طور طبیعی رشد یا حرکت کنند

بپرس