پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)
● تمجید ● جایزه والا، نشان افتخار
نهایت
● اسب تکشاخ ● کالسکه ای که توسط سه اسب کشیده میشود، یکی در جلو و دوتا در پس او و کنار هم ● کیس سرمایه گذاری با ارزش بازار میلیارد دلاری
● فعل: اسم مفعول draw و به معنی ترسیم شده, کشیده شده ( نه فقط نقاشی بلکه کشیده شدن در اینجا معنی کشیده شدن توسط مثلا ماشین یا اسب را نیز میدهد ) ● ص ...
پردرامدترین
کیمیا، ماده ای که گمان میکردند فلز را به طلا تبدیل میکند ( گوگرد سرخ )
● جادوگر ( مرد ) ، طلسمگر ● متبحر، چیزه دست
طفلی که هم پدر و هم مادر خود را از دست داده، بی سرپرست
● موفق بودن، عملکرد خوبی داشتن ● در حال بهبودی بودن، دروان نقاهت رو پشت سر گذاشتن ( در این حالت فعل استمراری میاد doing well )
ننگ، افتضاح ( وقتی در مورد چیز بدی صحبت میکنی ) ای وای، چه بد ( وقتی منظور حسرت و افسوس است )
پارچه کشمیری از پشم بز کشمیری در کوهای هیمالیا ساخته میشود و بسیار نرم است
دارا شدن، موجودی داشتن از چیزی
میشه؟ ممکنه ● فرقش با may و can در اجازه گرفتن تین هستش که در shall طرف فقط میخواد جانب ادب و احترام رو رعابت کنه نه درست یا غلط بودن کاری که میخواد ...
قطعا مطمعنن البته ( که درست است، که اینطور است، که برای شما فراهم است - معمولا وقتی کسی درخواستی داره و ما میخوایم بگیم البته که میشه - )
● خیلی گرم، داغ ● پر تنش، پر از احساسات ( معمولا از روی عصبانیت )
کسی یا چیزی که باحال یا سرگرم کننده باشه
هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرشو کنی، که بشه ) ، همه و همه
تفاهم داشتن، همفکر بودن
زنده دل، دل جوان داشتن، سرزنده بودن
بالا پایین ( زندگی ) ، پستی بلندی ( مشکلات زندگی )
بی شمار، بی اندازه، بسیار بزرگ
ست، هم رنگ ( دو چیز که به هم بیان )
دفترچه آدرس های ضروری ( ایمیل، محل، شماره تماس ) ، میتواند دفتر یا به صورت فایلی الکترونیکی باشد
● احساساتی، عاطفی ( مربوط به انسان ) ● احساسی، عاطفی ( داستان، روایت، موضوع )
غیر قابل جایگزینی ( به خاطر ارزش و اهمیت )
● گنجینه، جواهر ● شیء ارزشمند و نفیس ● شخص مفید و گرانقدر ● مراقب چیز با ارزشی بودن
ارزشمند، گرانقدر
ساختمان مربوط به اداره کنندگان یک شهر ( حالا شهرداری ، فرمانداری، بخشداری، شورای شهر ) البته تو ایران اینجوریه ● به نظرم " ساختمان فرمانداری" بهترین ...
● طعم و مزه ● چاشنی و افزودنی ● چاشنی زدن، طعم دار کردن
Make این جا یعنی برند یا کارخانه سازنده " چه برندی هست؟" " مال کدوم شرکته ( سازنده ) ؟"
آشپزخانه ای که سرو غذا هم در آنجا انجام میشود ( چون در جای دیگری از خانه محل یا میزی برای صرف غذا وجود ندارد ) ● Kitchen - dinette هم میگن
دنج، جمع و جور
کسی که به راحتی ناراحت ، عصبی و آزرده نمیشود ( نه اینکه راحت طلب یا بیخیال باشد )
ایرانیش میشه: ● اگر خودت گفتی یعنی : " خدا از دهنت بشنوه" ● اگر به کسی نشون دادی این انگشتا رو یعنی" امیدت به خدا" ، " ایشالاه درست میشه"
تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع میشه و تا ۱۱ اینا ادامه داره و تو این تایم شخص بیرون از خونشه و معمولا به منظور رستوران و تفریح کردن بیرون میره
شبو بیرونم ( معمولا رستوران یا تفریح )
● مشتاق و کشته مرده چیزی بودن ● نبودن، حضور نداشتن
مشاوره املاکی ( شخص ) ، بنگاهی ( املاک )
نمیشه، خوب نیست
معنی که زیاد داره و مهمترینش همون شلیک کردن هستش، اما اصطلاح جالبش وقتی هست که میخوای به کسی بگی "بگو" A:I have some questions !B: ok, shoot
● دفتر خاطرات ● دفترچه یادنگاشت ( که قرار ها و برنامه روزانه شخصی تو اون نوشته میشه )
زودرنج و عصبی
از مدرسه فرار کردن
علاقه مند به تفریح، باحال و خوش مشرب
● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نیستیم معنیش میشه" یه جورایی" یا " میشه گفت که" ● چجوریه، خوبه؟ چطوره؟ مناسبه؟
چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد میخوره؟
● داشتم فکر میکردم که . . . ● اگر بعد از این عبارت از if یا whether استفاده شود به معنی درخواست یا پیشنهادی مودبانه است: ممکنه. . . ، اگر مایل باشی. ...
● بی فایده، به دردنخور ● ناتوان، عاجز ( در انجام کاری )
به جمله ای که این عبارت در آن به کار رفته دقت کنید، اگر all مربوط به it باشد آن وقت معنی "همه مثل همن" یا " فرقی نمیکنه" میدهد It's all the same, you ...
● بند ( ساعت یا هر چیزی ) ، تسمه ● strap sth on/ down etc: چیزی را بستن ( به چیز دیگر ) ، سفت کردن با بند ● be strapped in:بستن کمربند در خودرو ● st ...