hospitality

/ˌhɑːspəˈtæləti//ˌhɒspɪˈtælɪti/

معنی: خوش رویی، ضیافت، مهمان نوازی
معانی دیگر: مهماندوستی، بیگانه نوازی، غریب نوازی، وابسته به هتل داری (یا مسافرخانه یا مهمانسرا داری)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: hospitalities
(1) تعریف: the friendly, warm, and generous reception and entertainment of guests or strangers.
مشابه: cheer, entertainment, good will, reception, welcome

- Even when we dropped in unexpectedly, we were treated with great hospitality in their home.
[ترجمه nick-] حتی زمانی که بصورت غیر منتظره به خانه آنها رفتیم، با مهمان نوازیِ بسیار با ما رفتار شد.
|
[ترجمه sani] حتی وقتی که به طور غیر منتظره به خانه انها رفتیم ، انها با مهمان نوازی زیادی با ما رفتار کردند
|
[ترجمه N] حتی وقتی سرزده رفتیم با ما با مهمان نوازی عالی در خانه شان رفتار شد
|
[ترجمه گوگل] حتی زمانی که به طور غیرمنتظره وارد خانه شدیم، در خانه آنها با مهمان نوازی زیادی از ما پذیرایی کردند
[ترجمه ترگمان] حتی وقتی به طور غیر منتظره از هم جدا شدیم، ما با مهمان نوازی زیادی در خانه خود رفتار کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the tendency or disposition to welcome guests or strangers warmly and generously.
مترادف: gem�tlichkeit
مشابه: friendliness, generosity, graciousness, warmth

(3) تعریف: an act or instance of being hospitable.
مترادف: welcome
مشابه: entertainment, reception

جمله های نمونه

1. southern hospitality
مهمان نوازی های جنوب

2. san diego's hospitality industry is booming
صنعت هتل داری شهر سان دیگو در حال رشد سریع است.

3. zahra khanum's hospitality was famous in kashan
مهمان نوازی زهرا خانم در کاشان معروف بود.

4. she was chary of her hospitality
او در مهمان نوازی مضایقه می کرد.

5. I received the hospitality of the family.
[ترجمه گوگل]پذیرایی خانواده را پذیرفتم
[ترجمه ترگمان]مهمان نوازی خانواده رو دریافت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He welcomed you to enjoy his hospitality.
[ترجمه گوگل]او از شما استقبال کرد تا از مهمان نوازی او لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]او از شما برای لذت بردن از مهمان نوازی شما استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hall effuses warmth and hospitality.
[ترجمه گوگل]تالار گرما و مهمان نوازی را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]سالن پذیرایی گرم و مهمان نوازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thanks for your hospitality over the past few weeks.
[ترجمه گوگل]با تشکر از مهمان نوازی شما در چند هفته گذشته
[ترجمه ترگمان] ممنون از مهمان نوازیتون تا چند هفته دیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You must allow me to repay your hospitality.
[ترجمه گوگل]شما باید به من اجازه بدهید که مهمان نوازی شما را جبران کنم
[ترجمه ترگمان]شما باید به من اجازه بدهید مهمان نوازی شما را جبران کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The local people showed me great hospitality.
[ترجمه گوگل]مردم محلی از من میهمان نوازی بسیار خوبی نشان دادند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی مهمان نوازی بزرگی به من نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They returned our hospitality in full measure.
[ترجمه گوگل]مهمان نوازی ما را به طور کامل پس دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها مهمان نوازی ما را به طور کامل برگرداندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were entertained in the company's hospitality suite.
[ترجمه گوگل]در سوئیت مهمان نوازی شرکت پذیرایی شدیم
[ترجمه ترگمان]ما در اتاق مهمان نوازی شرکت سرگرم شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hostess is profuse in her hospitality.
[ترجمه گوگل]مهماندار در مهمان نوازی بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]میزبان از مهمان نوازی او خیلی خسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Food will be served in the hospitality tent .
[ترجمه گوگل]غذا در چادر پذیرایی سرو می شود
[ترجمه ترگمان]غذا در چادر مهمان نوازی سرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness

ضیافت (اسم)
hospitality, banquet, feast, repast

مهمان نوازی (اسم)
hospitality

انگلیسی به انگلیسی

• warm reception of guests and strangers into one's home welcome; act of being hospitable
hospitality is friendly, welcoming behaviour towards guests or strangers.
hospitality is also the food, drink, and other privileges which large organizations provide for their visitors or clients.

پیشنهاد کاربران

hospitality industry صنعت خدماتی
the food, drink, entertainment, etc. that an organization provides for guests or customers
غذا، نوشیدنی، سرگرمی و غیره که یک سازمان برای مهمانان یا مشتریان فراهم می کند
The restaurant guide is independent and we do not accept any free hospitality.
...
[مشاهده متن کامل]

The company's guests are entertained in the corporate hospitality area.
He has promoted the magazine with the provision of very generous hospitality at party conferences.
The marketing director has hired a hospitality suite at the stadium for today's rugby game.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hospitality
● مهمان نوازی، غریب نوازی
● تشریفات و تدارکات گردشگری، هتل داری
friendly behaviour towards visitors

مهمان یاری ( به عنوان یک صنعت )
airport hospitality
خدمات فرودگاهی
مهمان نوازی
هتلداری
گردشگری
خدمات
مهمانپذیری
میزبانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس