پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٧١)

بازدید
٢,٤١٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زیر و رو شدن، دگرگون شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

● ای ولا ( به معنای تایید حرف کسی ) ، گل گفتی، راست میگی ● منصفانست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

● به حساب آمدن ( با حرف اضافه in یا among ) ● خیال کردن، پنداشتن ( که بعدش that میاد ) ● متوجه شدن، فهمیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر احساسی داغون شدن، به عبارتی " قلبم تیکه پاره شد" ( معمولا در شکست های عشقی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

● دل ( وقتی صحبت از احساسات باشه ) ● شکم ( وقتی صحبت از جسم باشه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سست شدن زانوها و یا از دست دادن اعتماد به نفس به طور ناگهانی ( از دیدن چیزی ترسناک یا شخصی جذاب ) ، دستو پای خود رو گم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کله پا شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کله پا شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

● افت ● کم کردن، کاهش یافتن ● رد کردن ( مودبانه ) ، امتناع کردن ● بدتر شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بهت زده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

انگاری . . . ، عین اینکه . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

● دست و پا چلفتی ( در مورد انسان ) ● لَش و بدساخت ( در مورد وسیله که معمولا بزرگ و سنگین است ) ● نابخردانه و ناهنجار ( در مورد گفتار یا عکس العمل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نزاع ( کردن ) ، دعوا ( کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● عنبیه چشم ● گیاه زنبق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

● رد کردن ( نظر و عقیده شخص دیگر به دلیل درست ندانستن یا مهم ندانستن ) ● برکنار کردن ( از شغل ) ● اجازه رفتن دادن ( به دلیل عدم نیاز )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

● انتظار چیزی را کشیدن ● پیشدستی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

● به سرعت و عین فرفره رد شدن یا رفتن ( معمولا ما در فارسی هم صدای چنین حرکت سریعی رو با " ویز" بیان میکنیم ) ● ادرار کردن ● خبره در یک زمینه یا حرفه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در کل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

● فساد ( معمولا از طرف کسی که دررجایگاه قدرت قرار دارد ) ● حالت تغییر یافته ( چیزی مثلا یک کلمه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

● با عجله جایی رفتن ● dash sb's hope: امید کسی را نا امید کردن ● must/have to dash: سریع زدن با چاک، در رفتن ● dash off: مکانی رو سریع ترک کردن ● خط ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

● زنگ زدن، اکسید شدن ● تحلیل رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

● مشغول بودن ● جلب کردن ● درگیر چیزی شدن ● نامزد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جلوه سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

جریان و موضوع اصلی داستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

● ویترین ● نمایش ( برای سرگرمی ) ● نمایشگر ● نمایش دادن، به نمایش گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

● هدف ( اسم ) ● واقع بینانه، عینی ( صفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

● درخواست کردن ( معمولا به صورت رسمی و مکتوب ) ● اعمال کردن، بکار بستن در مورد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

● مبتذل کردن، خراب کردن یا پایین آوردن کیفیت چیزی ■ در مورد اظهارات و اصطلاحات به معنی عامیانه و قابل فهم کردن است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

● نکوهش کردن. انتقاد کردن املای بریتیشِ فعلِ criticize است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

● مجازی، غیرواقعی ● تقریبی، حدودی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ایفای مجدد یک نقش، اجرای مجدد یک نمایش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ارائه کردن ( دادن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

● تاب آوردن، شکیبایی کردن ● باقی ماندن، دوام آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

● اغوا کردن ● متقاعد کردن کسی برای سکس با وی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

● تلف شده، قربانی ( جمع= تلفات ) ● مصدوم ● اورژانس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

مرسی که منو دعوت کردین/ ازم پذیرایی کردین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سفرت سلامت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

● جذاب و دوست داشتنی ● خوشایند و لذت بخش ● گرم و صمیمی ● عالی، خیلی خوبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

محبت دارید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دارن سوار میشن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منبع Resources: ذخایر، منابع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بهداشت، مراقب های بهداشتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

● بخشی از چیزی بودن ● به همراه چیزی آمدن، به هم مربوط بودن ● رابطه عاشقانه با کسی داشتن، سکس داشتن با کسی ( در گذشته این معنی را میداد ) ● همراهی کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

ناگهان ثروتمند/ مشهور/موفق شدن ● امریکاییش میشه Hit it big

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معلوم شدن، کاشف به عمل آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه برداشت کردن، جور دیگری ( غیر از واقعیت ) پنداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تایید کردن پسندیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خدا میداند . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

خدای نکرده. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بهشت ● اگر به عنوان یه عبارت تنها به کار بره یعنی " عین بهشت میشد"