پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٦٠
پیشنهاد

رزم گاه بازیکن ناشناخته نبردگاه بازیکن ناشناس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه دل می گه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای تاکید به کار می رود. مثلا می گیم برو با اون کلاهت. اینجا واژه ی اون، معنای تاکیدی دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لاغر مُردنی، استخونی، پوست و استخون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

جرأت داشتن، وجود داشتن، جیگر داشتن، خواستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تا اینکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نگاه را به زمین دوخت، چشمانش را به پایین دوخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیره دست، زبردست، استاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همیار قطار، دستیار قطار، کارگر راه آهن، مهماندار قطار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از طرف دیگر، از جهتی دیگر، علی رغم، با وجود آنکه، بلکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلدانِ گُل آپارتمانی، گلدانِ گیاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

انتظار می رفت، بایستی، باید، قرار بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یعنی چی؟ این کارا واسه چیه؟ این حرفها چیه؟ منظورت چیه؟ همه ی این معادل ها درمفهوم کنایی هستند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

منو باش، منو نگاه، اصلا ببینم. برای جلب توجه فردی در طول مکالمه استفاده می شود. مخصوصا وقتی که طرف عصبانی است و می خواهد حرف مهمی بزند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اهل ریسک، خطر پذیر، ربا خوار، قمار باز، سهام باز، دلال ملک، مُحتکر، احتکار گر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

که دیگر بماند کاربرد آن وقتی است که یک جمله گفته و با ارفاق/زور پذیرفته شده و ما می خواهیم نشان دهیم که امکان اتفاق افتادن جمله ی دوم به مراتب کمتر ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در عین حال، از طرف دیگه، با این حال، از یه جهت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب جلو کردن، به جلو و عقب تکان دادن/بُردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گاهی اوقات اهل خانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درمورد پارچه، ضخامت و کلفتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناخودآگاه، ناعاقلانه، بدون فکر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیاط بان محوطه دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لمس کردن کلاه، به نشان احترام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درون بُردن، درون چیزی گذاشتن، داخل چیزی قرار دادن. مثلا در جیب گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لم دادن، تکیه دادن، به حالت قبل برگشتن از نظر شناختی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یا خُدااااا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخلوط کردن، هم زدن رفته رفته در حالت عصبانیت یا خشم و هیجان قرار گرفتن شامل شدن، در برگرفتن، افزودن، اضافه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پریدن ناگهانی اعصاب و عضلات در بدن، مانند پشت کمر، گوشه ی چشم، بالای پلک و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جدی گفتن، جدی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کَج بیل، در گویش مردم شهسوار به آن فِکا یا بَلو می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بی حالت شدن، سرد و بی روح شدن، در مورد چشمان به حالتی گفته می شود که در اثر خستگی فرد همزمان هر دو مردمک چشمش را برای لحظه ای زیر پلک بالا می برد. و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاباش مهمانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فقط همین. ، همین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

روبرو شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازی آهنگ و صندلی که تعداد صندلی ها از تعداد شرکت کننده ها بیشتر است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

کشاورزی که بیشتر برای مصرف خودش کشاورزی می کند، کشاورزی که بیشتر محصولش را خودش می خورد و میزان کمتری را می فروشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از اون بدتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با ناباوری یا تعجب به کسی نگاه کردن، از روی شگفتی یا ناباوری پلک زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از روی ناچاری، از سر ناچاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حقیقتا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

میزی که کنار مبل یا تخت قرار می دهند، در ایران به آن پاتختی یا میزعسلی می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چند پله، تعدای پله، مجموعه ای پله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرفتن، به چیزی بند کردن مانند دست که به کمر می گیرند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مرتب کردن، چیدن، گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دانستن، فهمیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

که در این حالت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

South side بخشی از شیکاگو است، نه همان شیکاگو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اتاق نورگیر، بسیار مناسب است ( فضایی به شکل گلخانه و آلاچیق که درست به ساختمان اصلی چسبیده است و هم از درون و هم از بیرون، ورودی دارد. دور تا دور آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

برگشتنِ سریع، چرخیدنِ ناگهانی