پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٤,٠٨٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای کسی گزارش لغو دستور پُر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

منابع و حمایت را از دست دادن، قادر به ادامه دادن نبودن، کنار گذاشته شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سر کسی شیره مالیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مغز رد دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقیقتش، راستش، راستشو بخوای، حقیقتشو بخوای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم منفور، نفرت انگیز و حقیر، آدم احمق ( مواردی که عرض کردم، طبق دیکشنری کالینز و وبستره. الزاما قرار نیست اون معنای ناجور رو بده. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هنجار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پس زدن، دور انداختن، کنار زدن، کنارگذاشتن، بی خیال چیزی/کاری شدن، دست کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پنجه ی خِرس ( نوعی شیریینی است که قالب آن به شکل پنجه ی خرس است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آلت تناسلی مردانه، در واقع ترکیبی با واژه ی fanny است که به معنای آلت مونث است. به مرد ترسو هم اطلاق می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سر به سر گذاشتن، اوسکول کردن، دست به سر کردن، گیر آوردن، به بازی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با کسی/چیزی سر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به حالت امری اگر به کسی گفته شود، می تواند معنای بفهم، درک کن، تو مغزت فرو کن نیز باشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

خانوم دستیار، فرمایش شما درسته، اما درمورد این اصطلاح صدق نمی کنه. خود خسته نباشید، واژه ایه که توی فارسی چندین معنی متفاوت داره. یه زمانی یکی از سرک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مرد مفعول، اوبنه ای، حوتاه شده ی واژه pragmatic, به معنای اهل عمل، امکان پذیر، شدنی. در زندان به افرادی پرگ می گویند که اجازه ی مقاربت جنسی به دیگران ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

زیاد، بسیار زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ترتیب چیزی را دادن، ردیف کردن، درست کردن، حل کردن، انجام دادن، اجرا کردن، پیش بُردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

لحاظ کردن، سرلوحه قرار دادن، مدنظر قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نمایان شدن، درخشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سایه روشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

امیدوار کردن/شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچنین رکابِ کامیون و کامیونت که پیش از سوار شدن، پاها را روی آن گذاشته و از آن بالا می روند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیجانی کردن، دل انگیز کردن، زیبا کردن، تو دل برو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسیر آب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

درهم شکستن، فرا گرفتن، مستغرق کردن، از توان انداختن، از پا در آوردن، در هم کوبیدن، سراسیمه کردن، گیج کردن، تحت تاثیر قرار دادن، غوطه ور ساختن، مضمحل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقلام، موارد، اجناس ( برای پُر کردنِ داخلِ چیزی ) وقتی که اسم آن را نمی برند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اتاق نشیمن، علاوه بر مدرسه و دانشگاه، می تواند در مراکز دیگر همچون بیمارستان، تیمارستان، زندان و هرجای دیگری که ارباب رجوع و پرسنل دارد، وجود داشته ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرفتگی، خستگی ( عضله )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرفتگی عضله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سن و سال دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

حالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

هرزگاهی، گهگاه، گاه وبیگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اگر در رابطه با خوراکی و غذا باشد، معنای شروع به خوردن می دهد. شروع کردن به خوردن، آغاز بلعیدن، بالا انداختن، به بدن زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دلهره آور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در آرامش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترسناک، هیجان آور، وحشتناک، شوکه کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشتاق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ویراستار، مصحح، اصلاح کننده، ویرایشگر، غلط گیر، ( فردی که نوشته های یک نویسنده را پیش از چاپ به منظور بازبینی و تصحیح غلط ها و ایرادات، آن پیش از ارا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به شدت توصیه شده، شدیدا پیشنهادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جرأت، به قطعیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شاخصه، ویژگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دوری و دوستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آگاه، حواس جمع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سوراخ سوراخ شدن/کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به زندگی برگشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

لب مرز، به زور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

طاق باز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به پایان رسیده، تکمیل شده، کامل شده، تمام شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کنترل اوضاع را به دست گرفتن، بر چیزی/جایی/افرادی مسلط شدن