semidarkness


نیمه تاریکی، تیرگی

جمله های نمونه

1. He found Isabel's room in semi-darkness.
[ترجمه گوگل]اتاق ایزابل را در نیمه تاریکی یافت
[ترجمه ترگمان]اتاق ایزابل را در تاریکی نیمه تاریکی پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You could even have video films, semi-darkness, no-smoking sections, paper bags.
[ترجمه گوگل]حتی می‌توانید فیلم‌های ویدئویی، بخش‌های نیمه تاریک، ممنوعیت سیگار، کیسه‌های کاغذی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما حتی می توانید فیلم ها، نیمه تاریکی، بخش های سیگار کشیدن و کیسه های کاغذی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They saw shadowy figures in the semidarkness and opened fire.
[ترجمه گوگل]آنها چهره های سایه ای را در نیمه تاریکی دیدند و آتش گشودند
[ترجمه ترگمان]ان ها پیکره ای سایه وار در تاریکی را دیدند و در را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prehistoric man must have experienced caves as living organisms, especially if he explored their interior spaces in semi-darkness.
[ترجمه گوگل]انسان ماقبل تاریخ باید غارها را به عنوان موجودات زنده تجربه کرده باشد، به خصوص اگر فضاهای داخلی آنها را در نیمه تاریکی کاوش کرده باشد
[ترجمه ترگمان]بشر ماقبل تاریخ باید غارها را به عنوان ارگانیزم های زنده تجربه کرده باشد، به خصوص اگر فضای داخلی آن ها را در نیمه تاریکی جستجو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He found himself in the semidarkness of a sort of anteroom.
[ترجمه گوگل]او خود را در نیمه تاریکی نوعی پیش اطاق یافت
[ترجمه ترگمان]خود را در فضای نیمه تاریک اتاق انتظار یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They stepped through, into the cool semi-darkness of the inner sanctum.
[ترجمه گوگل]آنها قدم گذاشتند، به نیمه تاریکی خنک پناهگاه داخلی
[ترجمه ترگمان]آن ها به درون تاریکی نیمه تاریک داخل ورودی داخلی قدم گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's a very austere movie, filmed largely in semi-darkness and featuring a morose baroque soundtrack.
[ترجمه گوگل]این یک فیلم بسیار سخت است که عمدتاً در نیمه تاریک فیلمبرداری شده است و دارای یک موسیقی متن سبک باروک است
[ترجمه ترگمان]این فیلم بسیار austere است و تا حد زیادی در نیمه تاریکی فیلمبرداری شده است و یک قطعه موسیقی سبک به سبک باروک را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the semi-darkness, couples were smooching to sentimental love-songs.
[ترجمه گوگل]در نیمه تاریکی، زوج ها به آهنگ های عاشقانه عاطفی سر می زدند
[ترجمه ترگمان]در نیمه تاریکی، زوج ها با عشق بازی احساساتی عشق بازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He gathered in the tarpaulin as a yachtsman might a spinnaker and dumped it behind him before peering into the semi-darkness.
[ترجمه گوگل]او مانند یک قایق سواری که ممکن است یک نخ ریسی باشد، در برزنت جمع شد و قبل از اینکه به نیمه تاریکی نگاه کند، آن را پشت سرش انداخت
[ترجمه ترگمان]او به درون چادر رفت و آن را در میان تاریکی جمع کرد و قبل از آن که به تاریکی شب نگاه کند، آن را پشت سرش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We sit in semidarkness around a huge circular table which fills the compartment almost completely.
[ترجمه گوگل]ما در نیمه تاریکی دور یک میز دایره ای بزرگ می نشینیم که محفظه را تقریباً به طور کامل پر کرده است
[ترجمه ترگمان]ما در فضای نیمه تاریک روی یک میز مدور عظیم نشستیم که محفظه را تقریبا به طور کامل پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new apartment is in semidarkness.
[ترجمه گوگل]آپارتمان جدید در نیمه تاریکی است
[ترجمه ترگمان] آپارتمان جدید \"نیمه تاریک\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was still not yet five o'clock, and the trees themselves were scarcely distinguishable in the semidarkness.
[ترجمه گوگل]هنوز ساعت پنج نشده بود و خود درختان در نیمه تاریکی به سختی قابل تشخیص بودند
[ترجمه ترگمان]هنوز ساعت پنج نشده بود و درختان در تاریکی به زحمت قابل تشخیص بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The figure lying on the couch that blocks the narrow entrance to a tiny apartment suggests that of a sleeping child. ln the semidarkness a few hairs stick out on the pillow.
[ترجمه گوگل]شکل خوابیده روی کاناپه ای که ورودی باریک یک آپارتمان کوچک را مسدود می کند، نشان از کودکی در خواب دارد در نیمه تاریکی چند تار مو روی بالش بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]پیکری که روی کاناپه دراز کشیده بود و ورودی باریکی را که به آپارتمان کوچکی منتهی می شد نشان می داد که از یک کودک خفته نشان می دهد در اتاق نیمه تاریک فقط چند تار مو بر بالش باقی مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two tiny yellow eyes peered back puppy fangs glinted in the semidarkness.
[ترجمه گوگل]دو چشم ریز زرد و دندان نیش توله سگ در نیمه تاریکی برق می زد
[ترجمه ترگمان]دو چشم زرد و زرد به عقب نگاه کردند و دندان های کوچک puppy در تاریکی درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• partial dimness; obscurity

پیشنهاد کاربران

بپرس