پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٦٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نزدیک شدن، به چیزی/جایی/کسی رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

با شکستن/تخریب کردن/له کردن از مانعی رد شدن، نفود/رخنه کردن، خط را شکستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به پا افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

غیرنظامیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با هل دادن یا کوبیدن در را باز کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همانطور که نفس نفس می زد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برجک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حریفِ دیگری نبودن، به پای دیگری نرسیدن، در حد واندازه های دیگری ظاهر نشدن، ( از لحاظ مقایسه میانِ دو چیز )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش از طلوع خورشید، گرگ و میشِ قبل از درآمدن آفتاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عجله داشتن، به سرعت رفتن، گاز وسیله ای را گرفتن، تخت گاز رفتن، به سرعت جایی را ترک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به راحتی فراموش نشدن، در ذهن حک شدن، ملکه ی ذهن شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دلت واسه خودت بسوزه یا واسه خودت متأسف باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خروش، غوغا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

درد و دل، صحبت کردن، حرف زدن، دراختیار گذاشتن ( چه اطلاعات و چه موراد دیگر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرورفته، پنهان، در لفافه، غرق شده در

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر دوراهی گیر کردن، تردید داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

باورنکردن، ابرو بالا انداختن در اثر نارضایتی یا تعجب. ناراحتی خود را نشان دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بسیاری، کُلی، به شدت، تا حد زیادی، خیلی زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشیدن با فشار روی چیزی، فرو بُردن، چنگ گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به سختی حرف زدن، ( به دلایلِ عصبی بودن یا غمگین بودن یا هیجان زده بودن، یا شوکه شدن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از این گذشته، جدای از این

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

حرکت کردن در آب، به نحوی که بخشی از آن به اطراف بپاشد، همچون خودرویی که از داخل چاله ی آبی با سرعت رد می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

عنیمت شماردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پایه ریزی کردن، پایه ریختن، برنامه ریختن، برنامه ریزی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پا افتادن، ناک اوت شدن، افتادن و دیگر یارای بلند شدن نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سرزنش کردن، انتقاد کردن، توبیخ کردن، خُرده گرفتن، ایراد گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چهره ی بی حالت، بی تفاوت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از میانِ، از دلِ، از وسطِ، در امتدادِ، در میانِ، از ( برای عبور از مکانها استفاده می شود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم عقیده، هم رنگ جماعت، مانند بقیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پست، خوار ، فرومایه، تسلیم شدن، به پا افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعالِ مذهبی، فرد مذهبی که تمام مناسک و رفتار های دینی را دقیق و موبه مو اجرا می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جابجا شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارهای داخل خانه، کارِ روزمره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

زخمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کسی چه می دونه، خدا می دونه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

از حالت تدافعی/دفاعی خارج ساختن/بیرون آوردن، یخ کسی را باز کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور انداختن، از شر کسی/چیزی خلاص شدن، ناامیدی، افسردگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جلو آمده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نای کار کردن نداشتن، از پا افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به سرعت از کنار کسی رد شدن ( درحالی که کمی با او برخورد کردن، یا تماس داشتن، مانند مالیده شدن لباسهایشان به هم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به سمت چیزی/جایی رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ادعای اقتدار داشتن، تسلط داشتن، مسلط بودن، فرمان دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به یکباره به این طرف و آن طرف رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به یکباره به این طرف و آن طرف رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قدیمی، پایه بالا، باتجربه، کهنه کار، پیشکسوت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنای مبارزه هم می دهد. نه به عنوانِ جنگ طلب، بلکه فردی که بر علیه ستم ایستادگی کرده و با آن مبارزه می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به چیزی رسیدن، درحد کسی/چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سینه به سینه چرخیدن، نُقل مجلس شدن