پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٤,٠٥٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

همچنین، واژۀ نگرو در زبان اسپانیولی به معنای رنگ سیاه است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مزدور. کسی که با پول برای دیگری می جنگد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خون سوار. لقبی برای قومیت ساختگی دوتراکی. کسی که تا آخرین قطره خون، به خال یا پادشاه خود وفادار است و در کنار او اسب می تازد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به نظر من بهترین معادل رو اینجا آقای ebi ارائه کردن. یعنی: پیگیر. و فرهنگستان زبان و ادب پارسی می تونه بابت یه سری از واژه ها خیلی راحت اینجوری نظر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گیلاس یا گِلَس پایه بلند. ظرفی برای خوردن انواع نوشیدنی، خصوصأ گونۀ دارای الکل آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گیلاس یا گِلَس. ظرفی برای خوردن انواع نوشیدنی، خصوصأ گونۀ دارای الکل آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیرعادی، خلاف عُرف، نامتعارف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مهارت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیرمعمول بودن، غیرعادی بودن، نامتعارف بودن، نامعقول بودن، ناصحیح بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اوضاع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست را به سمت چیزی/کسی دراز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دست را به سمت چیزی دراز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از چاله در آمدن و به چاه افتادن، از وضعیتی به وضعیتِ بدتر در آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار هم، با هم، در معیت یکدیگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی برای نشان دادن شگفتی یا تایید باحال نیست؟! جالب نیست به نظرت؟!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 ) دست را به سمت چیزی / کسی دراز کردن 2 ) خودر ار به کسی/ چیزی رساندن 3 ) به کسی / چیزی برخورد کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آشوب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مأمور خرید، خوراک رسان ( کسی که وظیفۀ تهیه خوراک و نوشیدنی برای مهمانی و مراسم ها را دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ( کسی که وظیفۀ تهیه خوراک و نوشیدنی برای مهمانی و مراسم ها را دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ( کسی که وظیفۀ تهیه خوراک و نوشیدنی برای مهمانی و مراسم ها را دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ( کسی که وظیفۀ تهیه خوراک و نوشیدنی برای مهمانی و مراسم ها را دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ( کسی که وظیفۀ تهیه خوراک و نوشیدنی برای مهمانی و مراسم ها را دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

باتون، باتوم، تونفا، چوب دستی، چماق، چوب پاسبان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کار به جایی کشیدن، کار به جایی رسیدن، منتج به چیزی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناخودآگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گرفتن و کشیدنِ چیزی به سمتِ خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پریشان ساختن، نگران کردن، دستپاچه کردن، عصبی ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قابل درک، قابل فهم، قابل دریافت، دریافت کردنی، فهمیدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیر افتادن، گرفتار شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 ) فکرش هم نکن، بی خیال، مهم نیست ( در جواب که کسی از شما عذرخواهی می کند ) 2 ) عینِ خیالِ کسی هم نبودن، بی اهمیت جلوه دادن برای کسی، توجه نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر وفق مُراد بودن، باب طبع بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

باعث این شدن که کسی جایی را ترک کند، باعث رفتن کسی شدن، دلیلِ کنار کشیدن کسی یا چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به دنبال چیزی بودن، خواهان چیزی بودن، چیزی را خواستن، برای رسیدن به چیزی تلاش کردن، در پی چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بنا رو بر این میذارم که. . . ، انگاری که، فکر می کنم که. یقین دارم که، قبول دارم که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی اوقات معنی دو روی یک سکه را می دهد. دو جنبه ی مختلف یک پدیده یا کار. درواقع ژانوس خدای رومی ها بود که خدای دروازه ها و در ها بود و وقتی او را ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

چالش ( مجازی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درخواست تأمینِ دلیل یا افشا مدارک که متشاکی از شاکی می خواهد مدارک و شواهدی که بر اساس آن پرونده تشکیل داده را به او ارائه دهد. در حقوق غرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

منصفانه رفتار کردن، انصاف به خرج دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نا همگون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوادار، هواخواه، حامی، حمایت کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پایان، نتیجه، پیامد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

با کسی گرم گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در چنین شرایطی، بنابراین، در نتیجه، اگر ادامه پیدا کند، اگر اوضاع اینچنین بماند، . این اصطلاح زمانی استفاده می شود که قطع به یقین می خواهیم بگوییم اگ ...

پیشنهاد
١

درخواست اعانه. خواهان مظارکت شدن خواستار کمک پولی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خود/کسی را تحویل گرفتن، برای خود/کسی نوشابه باز کردن، از کسی/خود تعریف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تعریف از خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاری جز. . . . از او ساخته نبود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چاره ای نداشتن، مجبور بودن، دست خودش نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چاره ای نداشتن، مجبور بودن، ناتوانی در جلوگیری از چیزی/کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دروغ گفتن، خالی بستن، وارونه نشان دادن، داستانی را به نفع خود تغییر دادن، برای متقاعد کردن دیگران چیزی را به شکل دلخواه در آوردن