پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
سر تقاطعِ. جایی که نبش ساختمان یا خیابان محسوب می شود، را می توان تقاطع نیز نامید. چراکه دو خیابان یکدیگر را قطع می کنند که نبش ساخته می شود.
ابزارفروشی
بلکه
افکار، باور، ایده، آرمان
معنای دیگر آن، خیلی، بسیار زیاد، بی نهایت است
در پاسخ به خانوم sahar gh کاش قبل از اینکه یه چیزی رو غلط اعلام کنید، یه سرچ تو گوگل بزنید. هر دو ش درسته و کاربرد داره. بستگی داره جملات قبلش چی ...
قصد، غرض، هدف، منظور، مقصود، نیت
خانوم خضرلو سلام. همۀ معلم های زبان امکانات دسترسی به فایل های صوتی کتاب رو ندارن. بنابراین همۀ معلم های زبان قرار نیست با کامپیوتر و ویدئو پروژکتور ...
به این زودی ها، اینقدر زود
سلام. خدمت دوستان چیزی که خانوم عارف نوشتن، درسته. اطلاعاتی که نوشته شد توسط دوستان در خلاف حرفهای خانوم عارف، بخش زیادی اش اشتباهه. توی فرانسوی همچ ...
دسته گُزین کسی که تشخیص می دهد، نمونه های مختلف ارجاع شده به یک سایت، اداره، مطبوعات، رسانه، کتابخانه ، دفتر روزنامه، گروه دانشگاهی و. . . باید در کد ...
تنگنا، وضعیت سخت، وضعیت دشوار، گرفتاری، مضیغه
به شکل دلخواه
شبانه روزی، مانند درمانگاه
به تنهایی، یکه و تنها، مستقل از دیگران
مستلزم چیزی بودن، نشان دادن
مستلزم چیزی بودن، نشان دادن
هرچه باشد، هرچی باشه
پاکسازی
می تونی بری، مرخصی حرفی که مافوق وقتی با زیردست کاری ندارد، به او می زند
رابطۀ نزدیک داشتن، صمیمی بودن، خودمانی بودن، ریشه داشتن، مرتبط بودن، نسبت نزدیک داشتن
اختیار دارید. بعنوان پاسخ برای تشکر
چی میگی؟!! شوخی می کنی؟!! جدی میگی؟!!
همه، تک به تک، یکایک
فراز و نشیب هایی را طی کردن، مشکلاتی را پشت سر گذاشتن
از سر ناچاری، از بابت ضرورت
حل اش کُن، ردیف اش کن گاهی مواقع هم معنی به قتل رساندن یا کشتن می دهد
شیفت استراحت
از خجالت کسی در آمدن
می تواند به عنوان اسم فاعل هم استفاده شود. یعنی: مصمم، مشتاق، مصر، خواهان
رمال
بگم ها. . .
حق با شماست
خیلی عالی بود، خیلی عالی انجام شد، واقعا خوب بود، به شدت جالب و قابل قبول بود
به سرعت رد شدن، سریع گذشتن، تند رد شدن، سفر کردن با
به نظرم آمد، به فکرم رسید، به سرم زد که. .
برای وقتی است که می خواهیم از صحبت کسی سر دربیاوریم. معمولا وقتی که حرفهای طرف مقابل برای ما نامفهوم و غیرقابل قبول است. معلوم هست چی داری می گی؟ چی ...
همۀ شما، همه تون، تک تکِ شما
نوعی خوک اهلی و تربیت شده که کشاورزان از آنها برای پیدا کردن قارچ هایی با عنوان �ترافل� استفاده می کنند. حس بویایی این خوک ها به قدری قوی است که می ت ...
تلخی، تلخکامی
علاقه نشان دادن، متمایل شدن/بودن
خب پس اینجوری شد. خب اینم از این. خب این شد نتیجه
حق با کسی بودن، درست گفتن
دقیقا برعکس، کاملا برخلافِ
اگر در انتهای این جمله علامت سوال داشته باشد یعنی می خواهد بگوید که حرف طرف مقابل را نشنیده و غیرمستقیم از او می خواهد که دوباره بگوید یا کسی که حرف ...
چیزی را به منظور گفتن حرفی به افتخار دیگری بالا و به سمت آن فرد گرفتن. مثلا برای نوشیدن شراب به سلامتی کسی، آن را به سمت او می گیرند. بنابراین می توا ...
برعکسِ تمامِ این ظواهر، با وجودِ تمام این ظواهر ( مربوط به وقتی است که شواهد و مدارک چیزی را نشان می دهد، ولی نتیجۀ حاصله، دقیقا برعکس تمام ظواهر و م ...
خود را وقف کاری کردن، زمان خود را سر چیزی/ کاری صرف کردن، برای چیزی وقت گذاشتن
بالا بُردن، به عقب بُردن. مثلا عقب بُردن یا بالا بُردن سَر
سر و دست شکستن برای چیزی