پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٥١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر تقاطعِ. جایی که نبش ساختمان یا خیابان محسوب می شود، را می توان تقاطع نیز نامید. چراکه دو خیابان یکدیگر را قطع می کنند که نبش ساخته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ابزارفروشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بلکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

افکار، باور، ایده، آرمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنای دیگر آن، خیلی، بسیار زیاد، بی نهایت است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

در پاسخ به خانوم sahar gh کاش قبل از اینکه یه چیزی رو غلط اعلام کنید، یه سرچ تو گوگل بزنید. هر دو ش درسته و کاربرد داره. بستگی داره جملات قبلش چی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قصد، غرض، هدف، منظور، مقصود، نیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خانوم خضرلو سلام. همۀ معلم های زبان امکانات دسترسی به فایل های صوتی کتاب رو ندارن. بنابراین همۀ معلم های زبان قرار نیست با کامپیوتر و ویدئو پروژکتور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به این زودی ها، اینقدر زود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

سلام. خدمت دوستان چیزی که خانوم عارف نوشتن، درسته. اطلاعاتی که نوشته شد توسط دوستان در خلاف حرفهای خانوم عارف، بخش زیادی اش اشتباهه. توی فرانسوی همچ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دسته گُزین کسی که تشخیص می دهد، نمونه های مختلف ارجاع شده به یک سایت، اداره، مطبوعات، رسانه، کتابخانه ، دفتر روزنامه، گروه دانشگاهی و. . . باید در کد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنگنا، وضعیت سخت، وضعیت دشوار، گرفتاری، مضیغه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شکل دلخواه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شبانه روزی، مانند درمانگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به تنهایی، یکه و تنها، مستقل از دیگران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

مستلزم چیزی بودن، نشان دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مستلزم چیزی بودن، نشان دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هرچه باشد، هرچی باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پاکسازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

می تونی بری، مرخصی حرفی که مافوق وقتی با زیردست کاری ندارد، به او می زند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رابطۀ نزدیک داشتن، صمیمی بودن، خودمانی بودن، ریشه داشتن، مرتبط بودن، نسبت نزدیک داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اختیار دارید. بعنوان پاسخ برای تشکر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چی میگی؟!! شوخی می کنی؟!! جدی میگی؟!!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

همه، تک به تک، یکایک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراز و نشیب هایی را طی کردن، مشکلاتی را پشت سر گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سر ناچاری، از بابت ضرورت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حل اش کُن، ردیف اش کن گاهی مواقع هم معنی به قتل رساندن یا کشتن می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شیفت استراحت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از خجالت کسی در آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

می تواند به عنوان اسم فاعل هم استفاده شود. یعنی: مصمم، مشتاق، مصر، خواهان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رمال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بگم ها. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حق با شماست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی عالی بود، خیلی عالی انجام شد، واقعا خوب بود، به شدت جالب و قابل قبول بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به سرعت رد شدن، سریع گذشتن، تند رد شدن، سفر کردن با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نظرم آمد، به فکرم رسید، به سرم زد که. .

پیشنهاد
١

برای وقتی است که می خواهیم از صحبت کسی سر دربیاوریم. معمولا وقتی که حرفهای طرف مقابل برای ما نامفهوم و غیرقابل قبول است. معلوم هست چی داری می گی؟ چی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

همۀ شما، همه تون، تک تکِ شما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوعی خوک اهلی و تربیت شده که کشاورزان از آنها برای پیدا کردن قارچ هایی با عنوان �ترافل� استفاده می کنند. حس بویایی این خوک ها به قدری قوی است که می ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلخی، تلخکامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاقه نشان دادن، متمایل شدن/بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خب پس اینجوری شد. خب اینم از این. خب این شد نتیجه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حق با کسی بودن، درست گفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دقیقا برعکس، کاملا برخلافِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اگر در انتهای این جمله علامت سوال داشته باشد یعنی می خواهد بگوید که حرف طرف مقابل را نشنیده و غیرمستقیم از او می خواهد که دوباره بگوید یا کسی که حرف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی را به منظور گفتن حرفی به افتخار دیگری بالا و به سمت آن فرد گرفتن. مثلا برای نوشیدن شراب به سلامتی کسی، آن را به سمت او می گیرند. بنابراین می توا ...

پیشنهاد
٥

برعکسِ تمامِ این ظواهر، با وجودِ تمام این ظواهر ( مربوط به وقتی است که شواهد و مدارک چیزی را نشان می دهد، ولی نتیجۀ حاصله، دقیقا برعکس تمام ظواهر و م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خود را وقف کاری کردن، زمان خود را سر چیزی/ کاری صرف کردن، برای چیزی وقت گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا بُردن، به عقب بُردن. مثلا عقب بُردن یا بالا بُردن سَر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر و دست شکستن برای چیزی