roadblock

/ˈroʊdblɑːk//ˈrəʊdblɒk/

معنی: وسیله انسداد جاده
معانی دیگر: وسیله ی انسداد جاده، راه بند، راهگیر، سدراه، (مجازی) مانع، باز دارنده، باز ایستان، رادع، سنگ راه، راهگیر بر پا کردن، راه بند ساختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a barricade placed across the road to stop traffic and allow for inspection by police or to stop movement of the enemy by a military force.

(2) تعریف: anything that stops, hinders, or impedes.
مشابه: barrier

- fallen trees, stones, and other roadblocks
[ترجمه گوگل] درختان، سنگ‌ها و دیگر موانع
[ترجمه ترگمان] درختان، سنگ ها، سنگ ها و دیگر راه ها،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the various roadblocks in his career
[ترجمه گوگل] موانع مختلف در حرفه او
[ترجمه ترگمان] موانع متعدد در شغل او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: roadblocks, roadblocking, roadblocked
• : تعریف: to impede or stop with a roadblock.

جمله های نمونه

1. Police have set up a roadblock on the road to London.
[ترجمه گوگل]پلیس راه لندن را مسدود کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس جاده ای را در جاده لندن ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The police had set up a roadblock and waved several drivers down.
[ترجمه گوگل]پلیس راه را سد کرده بود و با دست چند راننده را پایین انداخته بود
[ترجمه ترگمان]پلیس جاده را مسدود کرده و چندین راننده را تکان داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were stopped at a roadblock leaving the city.
[ترجمه گوگل]آنها در یک سد معبر در حال خروج از شهر متوقف شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در جاده ای توقف کرده بودند که از شهر خارج می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The truck drove through the roadblock at 100 mph.
[ترجمه گوگل]کامیون با سرعت 100 مایل در ساعت از سد معبر عبور کرد
[ترجمه ترگمان]کامیون با سرعت ۱۰۰ مایل بر ساعت از جاده عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The police trapped the terrorists at a roadblock.
[ترجمه گوگل]پلیس تروریست ها را در یک جاده به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]پلیس تروریست ها را در جاده مسدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The police set up a roadblock on the bridge.
[ترجمه گوگل]پلیس یک سد معبر روی پل ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس ایست رو روی پل گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Six policemen started to erect a roadblock.
[ترجمه گوگل]شش پلیس شروع به ایجاد سد معبر کردند
[ترجمه ترگمان]شش مامور پلیس جاده را مسدود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This roadblock must have been added since the supposed bomb attack on the other post.
[ترجمه گوگل]این مانع باید از زمان حمله بمب‌گذاری شده به پست دیگر اضافه شده باشد
[ترجمه ترگمان]این جاده از زمانی که بمب به آن طرف حمله کرده بود باید افزوده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inappropriate clothing can be a roadblock to promotion.
[ترجمه گوگل]لباس نامناسب می تواند مانعی برای ارتقا باشد
[ترجمه ترگمان]استفاده نادرست از لباس های نامناسب می تواند مانعی برای ارتقای مقام باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bob Simon sees a roadblock on the way to Hebron.
[ترجمه گوگل]باب سیمون یک سد راه را در مسیر هبرون می بیند
[ترجمه ترگمان]\"باب سیمون\" جاده ای را در مسیر to می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Louis had posted the roadblock to stop anyone with authority returning to Belpan City.
[ترجمه گوگل]اما لویی سد راه را برای جلوگیری از بازگشت هر کسی که به شهر بلپان بازمی‌گردد، گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]اما لویی the را پست کرده بود تا هر کسی را که قدرت بازگشت به شهر Belpan را داشت متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or would he join the men at the roadblock on the bridge?
[ترجمه گوگل]یا به مردان سد راه روی پل می پیوندد؟
[ترجمه ترگمان]یا ممکنه به افراد at که روی پل بسته شده، ملحق بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps the greatest roadblock to smooth, fast writing lies in sentence structure.
[ترجمه گوگل]شاید بزرگترین مانع برای نوشتن روان و سریع در ساختار جمله باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بزرگ ترین مشکلی که ممکن است مسدود شود، در ساختار جمله نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So the viral roadblock that inhibits transmission from women to men is often greatly reduced among crack users.
[ترجمه گوگل]بنابراین مانع ویروسی که انتقال از زنان به مردان را مهار می کند، اغلب در بین کاربران کرک بسیار کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]بنابراین انسداد ویروسی که مانع از انتقال زنان به مردان می شود اغلب در میان کاربران ترک کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And the people running this particular roadblock were teen-age guerrillas robbing passers-by and stealing cars.
[ترجمه گوگل]و افرادی که این سد معبر خاص را اداره می کردند، چریک های نوجوانی بودند که از عابران سرقت می کردند و ماشین ها را می دزدیدند
[ترجمه ترگمان]و افرادی که این جاده خاص را اداره می کنند guerrillas نوجوان - سنی هستند که عابران را می دزدند و ماشین دزدی را می دزدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسیله انسداد جاده (اسم)
roadblock

انگلیسی به انگلیسی

• obstruction or barricade on a road; obstacle which prevents progress, hindrance, impediment
a road block is a barrier which is put across a road to prevent people or traffic going along the road.

پیشنهاد کاربران

وسیله ی انسداد جاده، راه بند، سدراه، ( مجازی ) مانع،
مثال:
This is the greatest roadblock to happiness and success.
این بزرگترین مانع {سد راه} برای شادی و موفقیت است.
مانع
چالش ( مجازی )
راه بند
ایست بازرسی ( در جاده )

بپرس