pockmark

/ˈpɑːkˌmɑːrk//ˈpɑːkˌmɑːk/

معنی: گود کردن، جای ابله، ابله گون کردن
معانی دیگر: جای آبله، دارای جای آبله کردن، آبله رو کردن، چال و چوله ی آبله مانند، جای ابله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. pl.) the pitted scars left by smallpox or a similar disease.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pockmarks, pockmarking, pockmarked
مشتقات: pockmarked (adj.)
• : تعریف: to cover or scar with pockmarks.

جمله های نمونه

1. The houses in the village were pockmarked with bullet holes.
[ترجمه گوگل]خانه‌های روستا با سوراخ گلوله پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]خانه های دهکده از سوراخ های گلوله آبله گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had a pockmarked face.
[ترجمه گوگل]او صورت خراشیده ای داشت
[ترجمه ترگمان]صورت pockmarked داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Small bodies of water pockmark the flat face of the area.
[ترجمه گوگل]توده های آب کوچک چهره صاف منطقه را به هم می زند
[ترجمه ترگمان]بدنه های کوچک آب، سطح صاف منطقه را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The district is pock-marked with caves.
[ترجمه گوگل]این منطقه پر از غارها است
[ترجمه ترگمان]این منطقه پر از caves است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pockmarks made by her bullets are still on the wall.
[ترجمه گوگل]خراش های گلوله های او هنوز روی دیوار است
[ترجمه ترگمان]سوراخ موش توسط گلوله ها درست شده هنوز روی دیوار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The living room is pockmarked with bullet holes.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با سوراخ های گلوله پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن پر از سوراخ گلوله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We walk through the snow, now pockmarked and honeycombed, towards his barn.
[ترجمه گوگل]از میان برف‌ها، که حالا پوک شده و لانه زنبوری شده‌ایم، به سمت انبار او می‌رویم
[ترجمه ترگمان]از میان برف ها به راه خود ادامه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government buildings were pockmarked with bullet holes.
[ترجمه گوگل]ساختمان های دولتی با سوراخ های گلوله پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان های دولتی با سوراخ های گلوله pockmarked شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bright pockmark in the upper half of the image is a 50-mile-wide crater called Debussy.
[ترجمه گوگل]نقطه روشن در نیمه بالایی تصویر دهانه ای به پهنای 50 مایل به نام دبوسی است
[ترجمه ترگمان]درخشندگی روشن در نیمه بالایی تصویر یک دهانه ۵۰ مایلی به نام دبوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inlets pockmark Japan's volcanic shoreline, explains Florida Institute of Technology professor Robert van Woesik.
[ترجمه گوگل]پروفسور رابرت ون ووسیک، پروفسور موسسه فناوری فلوریدا، توضیح می‌دهد که ورودی‌ها خط ساحلی آتشفشانی ژاپن را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]Institute pockmark، استاد تکنولوژی فلوریدا، رابرت ون Woesik، استاد فن آوری فلوریدا را توضیح می دهد که خط ساحلی آتش فشانی منجمد ژاپن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The main host rock is trachyte with distinctive pockmark structure.
[ترجمه گوگل]سنگ میزبان اصلی تراکیت با ساختار پوکمارک متمایز است
[ترجمه ترگمان]سنگ میزبان اصلی با ساختار pockmark متمایز ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Face the pockmark holes filled with youthful atmosphere, revealed the boys compared to girls beauty of mind.
[ترجمه گوگل]مواجهه با حفره‌های پوکه پر از فضای جوانی، زیبایی ذهن پسران را در مقایسه با دختران آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]روی سوراخ های pockmark که در فضای جوانی پر شده بود، بچه ها را در مقایسه با زیبایی دخترها نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Carla has never seen Tfo Vic bring any kind of shoes to the house but the pockmarked ones he wears.
[ترجمه گوگل]کارلا هرگز Tfo Vic را ندیده است که هر نوع کفشی را به خانه بیاورد، جز کفش هایی که می پوشد
[ترجمه ترگمان]کارلا هرگز ندیده بود که یک جفت کفش برای خانه بیاورد، اما ones را که به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Availability: The color is uneven, flesh and so on dark pouches, pockmark.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن: رنگ ناهموار، گوشتی و غیره کیسه های تیره، پوکه است
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن: این رنگ ناهموار، گوشت و در کیسه های تاریک، pockmark است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گود کردن (اسم)
pockmark

جای ابله (اسم)
smallpox, pock, pockmark

ابله گون کردن (فعل)
pockmark

تخصصی

[عمران و معماری] آبله ای
[زمین شناسی] گودال فنجانه ای - فرورفتگی گود و کراترمانند از نوعی که به وفور روی نشست های گلی در عرض فلات اسکاتلند وجود دارد(کینگ، مک لین، 1970). قطر آنها از 15 تا 45 متر و عمق آن ها 5 تا 10 متر می باشد. گودالهای فنجانه ای همچنین در دریای شمال (فانین،1981) و سایر نقاط دیده می شوند. منشأ آنها مورد بحث است.

انگلیسی به انگلیسی

• indentation in skin caused by smallpox or acne
pockmarks are small hollows on the surface of something, usually caused by violence.

پیشنهاد کاربران

بپرس