ترجمه‌های علی ماشا اله زاده (١١٨)

بازدید
٥٥٥
تاریخ
٣ سال پیش
متن
I don't want you to run away with the impression that all I do is sign cheques all day.
دیدگاه
١

نمی خواهم شما این تصور غلط را داشته باشید که همه ی آنچه من انجام می دهم چک امضا کردن است در تمام روز

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A new hard drive doesn't have to break the bank.
دیدگاه
١

یک هارد کامپیوتر نو نمی بایست هزینه زیادی داشته باشد ( نباید خیلی گران باشد )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You always get the better of me at chess.
دیدگاه
١

تو همیشه توی شطرنج بهتر از من هستی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
No one can get the better of her in an argument.
دیدگاه
١

هیچکس نمی تواند در بحث بهتر از او باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
As time was running short, the speaker curtailed her presentation.
دیدگاه
١

از آنجاییکه وقت داشت تمام میشد، سخنگو سخنانش را کوتاه کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She had learnt to stand up for herself.
دیدگاه
١

او آموخته که روی پای خودش بایستد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You've all ganged up against me, it's not fair.
دیدگاه
١

شما همگی دست به یکی کرده اید رو در روی من. این عادلانه نیست

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Both men knew the moment of truth had arrived.
دیدگاه
١

هر دو مرد می دانستند که زمان رویارویی با حقیقت فرا رسیده بود/آن لحظه ی سرنوشت ساز فرا رسیده بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
So catch sight of those unseen.
دیدگاه
١

خوب، تلاش کن که ببینی آن نادیده ها را ( سعی کن ببینی )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The school believed the boy's strange and violent behavior to be pathological and recommended that he see a psychiatrist.
دیدگاه
٠

این مدرسه بر این باور بود که رفتار عجیب و خشوننت آمیز این پسر به لحاظ پزشکی آسیب دیده میباشد و توصیه کرد که روانپزشک را ملاقات کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The only limit to our realization of tomorrow will be our doubts of today.
دیدگاه
٠

منتها درجه ی درک و فهم ما از فردا ، حدس و گمان امروز ما است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The 100 dollar jacket is such a rip off.
دیدگاه
٠

این ژاکت۱۰۰دلاری چه گرونه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He had not actively decided to close his account; it was a choice made by default.
دیدگاه

او با میل و رغبت تصمیم نگرفته بود ببندد حسابش را، این گزینه را بواسطه ی قصور و کوتاهی انتخاب کرده بود ( گزینه ی دیگری براش باقی نمانده بود )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I'm a nervous wreck!
دیدگاه

من یک روانی بی اعصابم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her boss appreciated her can-do attitude.
دیدگاه
٠

رییسش قدر دانی کرد از نگرش "ما می توانیم" او

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The final ethereal prayer and solo duet were beautifully sung.
دیدگاه
٠

نیایش ملکوتی و تک نوازی پایانی به زیبایی خوانده شدند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The hotel had a nice, homey atmosphere.
دیدگاه
٠

اتاق هتل دوست داشتنی و راحت و دنج مثل خانه خودم بود. / اتاق هتل دوست داشتنی بود و انگار خونه خودته

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The hotel had a nice, homey atmosphere.
دیدگاه
٠

هتل یک فضای نازی داشت که انگار خونه خودته.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We stayed at a homey bed and breakfast inn.
دیدگاه
٠

ما در یک مسافرخانه ی فقط صبحانه و تختخواب دنج و راحت مثل خانه ماندیم ( که انگار خونه خودته )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She fixed her questioner with an icy glare.
دیدگاه
٠

او چشم دوخت به بازجوی خود با چشم غره ای سرد و بی احساس

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These figures kill off any lingering hopes of an early economic recovery.
دیدگاه
٠

این آمار هرگونه امید باقیمانده ( روزنه ی امید ) یک احیای اقتصاد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Mr Wilkins suffered a lingering death .
دیدگاه
٠

آقای ویلکنز در شرف مرگ بود ( ویلکنز متحمل مرگ تاخیری بود ) ( مرگی بود که نمی آمد )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He had no sense of rhythm whatsoever.
دیدگاه
٠

او هیچ درکی از ریتم نداشت هیچ جوره. ( هرجوری حساب اش را بکنی )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We should make good use of our time.
دیدگاه
٠

ما باید استفاده ی خوبی بکنیم از وقتمان ( در این جملهphrasal verb وجود ندارد، اشتباها در این مدخل آورده شده است )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't glare at me like that, you deserved the scolding.
دیدگاه
٠

چشم غره نرو به من اونجوری، تو سزاوار سرزنش کردن هستی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They found their home in ruins after the hurricane.
دیدگاه
٠

آنها خانه هایشان را بصورت مخروبه یافتند بعد از طوفان

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We bit the bullet and finished the climb.
دیدگاه
٠

دندان روی جگر گذاشتم و صعود را به پایان رساندم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The evening ended with a grand finale of fireworks and music.
دیدگاه
٠

این شب به انتها رسید با یک بخش پایانی مجلل آتش بازی و موسیقی

تاریخ
١ ماه پیش
متن
You need more high marks bump up your average.
دیدگاه
٠

شما باید نمرات بالای بیشتری داشته باشید که معدل تان را ببرید بالا

تاریخ
٢ سال پیش
متن
the spirited bidding at an auction
دیدگاه
٠

یک پیشنهاد پر ذوق و شوق در حراجی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The weight of baggage may not exceed seventy pounds.
دیدگاه
٠

وزن چمدانها احتمالا از ۷۰ پوند تجاوز نکند ( possibility )

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Chlorine will act as a catalyst.
دیدگاه
٠

کلر به عنوان یک میانجی عمل خواهد کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This breed of dog tends to be lively and require a great deal of exercise.
دیدگاه
٠

این گونه سگها معمولا پرجنب و جوش هستند و تمرینات ورزشی بسیاری را می طلبد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her eyes rested on the figure across the street.
دیدگاه
٠

چشمش به آن شخص اونطرف خیابان بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The child cherished the homeless kitten.
دیدگاه
٠

( خاطره ی ) این بچه گربه بی سرپناه ( برای همیشه ) در ذهن این بچه ماند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I've got a pathological fear of heights.
دیدگاه
٠

من یک ترس مرضی ( به لحاظ پزشکی بیمارگونه ) از ارتفاع دارم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He remains unrepentant about his comments.
دیدگاه
٠

او پشیمان نیست از اظهارانش

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was out of step with the music.
دیدگاه
٠

او با مزیک هماهنگ نبود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
One dancer was fractionally out of step.
دیدگاه
٠

یک رقاص بطور جزیی نا هماهنگ بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She was out of step with her colleagues.
دیدگاه
٠

او با همکارانش هماهنگ نبود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We catch sight of a small plane circling the mountain.
دیدگاه
٠

ما بالاخره می بینیم یک هواپیمای کوچک را در حال چرخیدن بدور این کوه ( بالاخره بعد از سعی فراوان می بینیم )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
But only the lucky and the sharp-eyed will catch sight of a kangaroo.
دیدگاه
٠

اما فقط خوش شانسی و این نگاه تیز بین خواهد دید یک کانگورو را ( بالاخره بعد از سعی فراوان دیدن )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
All catch sight of each other and slam down lids.
دیدگاه
٠

همگی بالاخره بعد از تلاش فراوان می بینند همدیگر راو پلک هایشان را به هم می زنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She just goes to pieces in exams.
دیدگاه
٠

او فقط تمرکزش را از دست داد در امتحان. ( اعصابش ریخت بهم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's a strong woman, but she nearly went to pieces when Arnie died.
دیدگاه
٠

او زن قوی بود اما اعصابش ریخت بهم وقتی آرنی فوت کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We catch sight of a small plane circling the mountain.
دیدگاه
٠

ما بالاخره چشممان خورد به یک هواپیمای کوچک درحال چرخیدن بدور کوه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The fundamental purpose of the Congress is to legislate.
دیدگاه
٠

هدف بنیادی کنگره میبایست قانوگذاری باشد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I can't speak for the others, but I'd love to come myself.
دیدگاه
٠

من نمی توانم با بقیه برای صحبت کنم موافقتشان را بگیرم ( که بیایند ) ، اما خودم دوست دارم بیام.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Unchallenged wisdoms flow swiftly among the middle classes.
دیدگاه
٠

حکمت های بی چون و چرا ( مسلم ) به سرعت جریان می یابد بین اقشار متوسط جامعه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These views have not gone unchallenged.
دیدگاه
٠

این دیدگاه ها محرز نشده است