ترجمه‌های علی ماشا اله زاده (١١٨)

بازدید
٥٥٠
تاریخ
٢ سال پیش
متن
No - one could catch Robbie on his celebratory sprint!
دیدگاه
٠

هیچکس نمی تواند در روحیه ی اهل جشن و سرور بودن به پای رابین برسد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His elder brother resigned his rights to the throne.
دیدگاه
٠

برادر بزرگترش صرفنظر کرد ( چشم پوشی کرد ) از حقش برای تاج و تخت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The movie bombed out at the box office.
دیدگاه
٠

این فیلم توی گیشه بلیط فروشی ناموفق بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The tyrant trod on the hopes of the people.
دیدگاه
٠

این ستمگر لگدمال کرد آرزوهای مردم را

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Nonconformity is little appreciated in a culture that places the needs of society as a whole far above the desires of the individual.
دیدگاه
٠

به انطباق ناپذیری ( با جمع ) کمتر بها داده می شود در فرهنگی که نیازهای جامعه را بالاتر از امیال فردی قرار می دهد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't run away with the idea that this job is going to be easy.
دیدگاه
٠

در این خیال باطل نباش که این شغل قرار است آسان باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They fashioned him into a fine pianist.
دیدگاه
٠

آنها خودشان را به شکل یک پیانیست خوب در آوردند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Music is fashioned to our taste.
دیدگاه
٠

موزیک به ( شکل ) سلیقه ما درست شده است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We are all unique human beings, fashioned by life experiences.
دیدگاه
٠

ما همگی انسانهای منحصر به فردی هستیم، شکل داده شده بوسیله تجربیات زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He and his wife are always at loggerheads.
دیدگاه
٠

او و همسرش همیشه سر جنگ دارند ( آبشان در یک جوی نمی رود )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Diners can enjoy an uninterrupted view of the garden.
دیدگاه
٠

مدعووین به شام این امکان را دارند که از ویوی ابدی ( منظره ی بی پایان ) باغ لذت ببرند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Lulled by almost uninterrupted economic growth, too many European firms assumed that this would last for ever.
دیدگاه
٠

باشیره مالیدن سر ملت که رشد اقتصادی متوالی داریم، بسیاری شرکت های اروپایی تصور می کنند این برای همیشه ادامه خواهد یافت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She resigned her claim to the estate.
دیدگاه

او از ادعای خودش برای این املاک گذشت کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I didn't so much as catch sight of him all day long.
دیدگاه

من آنقدر ها ندیدمش در طول روز ( هرچی سعی کردم ندیدمش )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I could make out a dark figure in the twilight.
دیدگاه

من به سختی می توانستم ببینم یک هیکل تیره را در هوای گرگ و میش

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She gave him a long, lingering kiss.
دیدگاه

اویک بوسه آبدار طولانی داد به او ( بوسه تاخیری طولانی )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I'm halfway through the book now.
دیدگاه

من الان نصفی از کل کتاب را خوانده ام/من نیمه ی راه سرتاسر کتاب هستم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I myself agree with you, but I can't speak for my boss.
دیدگاه

من خودم با شما موافقم اما نمی توانم با رییس ( برای گرفتن موافقتش ) صحبت کنم