ترجمه‌های علی ماشا اله زاده (١١٢)

بازدید
٦٤
تاریخ
٤ سال پیش
متن
These children hit it off well in the kindergarten.
دیدگاه
١٠

این بچه ها خوب با هم اخت شدند در مهد کودک

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I didn't really hit it off with his friends.
دیدگاه
٩

من واقعا اخت نشدم با دوستاش

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They hit it off straight away, Daddy and Walter.
دیدگاه
٢

آنها سریع اخت شدند، دید و والتر

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Both men knew the moment of truth had arrived.
دیدگاه
١

هر دو مرد می دانستند که زمان رویارویی با حقیقت فرا رسیده بود/آن لحظه ی سرنوشت ساز فرا رسیده بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
A TV playback showed exactly what had happened.
دیدگاه
٢

اجرای ویدیوی ضبط شده در تلویزیون نشان داد دقیقا چه اتفاقی افتاده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I heard a playback of one of the tapes.
دیدگاه
٣

من یک اجرای ضبط شده از یکی از نوار ها را شنیدم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
دیدگاه
١

یک مثقال پیشگیری می ارزد به یک خروار معالجه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We burst into laughter at his joke.
دیدگاه
٨

ما زدیم زیر خنده/ما ترکیدیم از خنده

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Will you stand up for me?
دیدگاه
٣

آیا پشتم می ایستی؟ ( پشتم را خالی نمی کنی؟ )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Always stand up for your friends.
دیدگاه
٣

همیشه پشت دوستانت بایست ( طرف دوستانت را بگیر )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She had learnt to stand up for herself.
دیدگاه
١

او آموخته که روی پای خودش بایستد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I myself agree with you, but I can't speak for my boss.
دیدگاه

من خودم با شما موافقم اما نمی توانم با رییس ( برای گرفتن موافقتش ) صحبت کنم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I can't speak for the others, but I'd love to come myself.
دیدگاه
٠

من نمی توانم با بقیه برای صحبت کنم موافقتشان را بگیرم ( که بیایند ) ، اما خودم دوست دارم بیام.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I don't want you to run away with the impression that all I do is sign cheques all day.
دیدگاه
١

نمی خواهم شما این تصور غلط را داشته باشید که همه ی آنچه من انجام می دهم چک امضا کردن است در تمام روز

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't run away with the idea that this job is going to be easy.
دیدگاه
٠

در این خیال باطل نباش که این شغل قرار است آسان باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
So catch sight of those unseen.
دیدگاه
١

خوب، تلاش کن که ببینی آن نادیده ها را ( سعی کن ببینی )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We catch sight of a small plane circling the mountain.
دیدگاه
٠

ما بالاخره می بینیم یک هواپیمای کوچک را در حال چرخیدن بدور این کوه ( بالاخره بعد از سعی فراوان می بینیم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
But only the lucky and the sharp-eyed will catch sight of a kangaroo.
دیدگاه
٠

اما فقط خوش شانسی و این نگاه تیز بین خواهد دید یک کانگورو را ( بالاخره بعد از سعی فراوان دیدن )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
All catch sight of each other and slam down lids.
دیدگاه
٠

همگی بالاخره بعد از تلاش فراوان می بینند همدیگر راو پلک هایشان را به هم می زنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I didn't so much as catch sight of him all day long.
دیدگاه

من آنقدر ها ندیدمش در طول روز ( هرچی سعی کردم ندیدمش )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Two of the team were caught out in the first innings.
دیدگاه
٣

دو نفر از این تیم غافلگیر شدند در دور اول

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She reacted like a child caught out in a lie.
دیدگاه
١

او مثل یک بچه ای که دستش رو شده عکس العمل نشان داد ( مچ او را گرفته باشند )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Seventy factory workers were made redundant in the resulting cuts.
دیدگاه
٢

هفت کارگر کارخانه تعدیل نیرو شدند درنتیجه ی کاهش ( قیمتها )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He cooked for himself in the cramped kitchen.
دیدگاه
١

او برای خودش در یک آشپزخانه ی تنگنا آشپزی می کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was a vision in her wedding gown.
دیدگاه
١

او ( زیبا ) جلوه کرده بود در لباس عروس

تاریخ
١ سال پیش
متن
I think the world of him, but something tells me it's not love.
دیدگاه
١

او دنیای من است ( همه چیز من است ) ولی یه چیزی بهپ میگه این عشق نیست

تاریخ
١ سال پیش
متن
But I still think the world of you.
دیدگاه
١

اما تو هنوز دنیای من هستی ( همه چیز من هستی ) ( خیلی دوستت دارم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I think the world of my father.
دیدگاه
١

پدرم دنیای من است ( همه چیز پن است ) ( خیلی دوستش دارم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
We'll have to put up with this noise until the workers are finished.
دیدگاه
١

ما مجبوریم با این سر و صدا کنار بیاییم تا این کارگرها تمام شود کارشان

تاریخ
١ سال پیش
متن
The new plan will build on the success of the previous programme.
دیدگاه
٢

این طرح جدید اساس کارش بر موفقیت برنامه های قبلی است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The 100 dollar jacket is such a rip off.
دیدگاه
٠

این ژاکت۱۰۰دلاری چه گرونه

تاریخ
١ سال پیش
متن
$70 for a T-shirt! What a rip-off!
دیدگاه
٢

۷۰دلار برای یک تی شرت! چقدر گرون

تاریخ
١ سال پیش
متن
It would be unkind to go without him.
دیدگاه
٤

بیرحمانه است که زمان را بدون او سپری کنیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
We catch sight of a small plane circling the mountain.
دیدگاه
٠

ما بالاخره چشممان خورد به یک هواپیمای کوچک درحال چرخیدن بدور کوه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Trade talks between the two countries have been touch and go.
دیدگاه
٢

مذاکرات تجاری بین دو کشور در حاله ای از ابهام می باشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
As time was running short, the speaker curtailed her presentation.
دیدگاه
١

از آنجاییکه وقت داشت تمام میشد، سخنگو سخنانش را کوتاه کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Sweet discourse makes short days and nights.
دیدگاه
٤

مباحثات شیرین شب و روزها را کوتاه می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
No - one could catch Robbie on his celebratory sprint!
دیدگاه
٠

هیچکس نمی تواند در روحیه ی اهل جشن و سرور بودن به پای رابین برسد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The evening ended with a grand finale of fireworks and music.
دیدگاه
٠

این شب به انتها رسید با یک بخش پایانی مجلل آتش بازی و موسیقی

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her eyes rested on the figure across the street.
دیدگاه
٠

چشمش به آن شخص اونطرف خیابان بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm halfway through the book now.
دیدگاه

من الان نصفی از کل کتاب را خوانده ام/من نیمه ی راه سرتاسر کتاب هستم

تاریخ
١ سال پیش
متن
The school believed the boy's strange and violent behavior to be pathological and recommended that he see a psychiatrist.
دیدگاه
٠

این مدرسه بر این باور بود که رفتار عجیب و خشوننت آمیز این پسر به لحاظ پزشکی آسیب دیده میباشد و توصیه کرد که روانپزشک را ملاقات کند

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've got a pathological fear of heights.
دیدگاه
٠

من یک ترس مرضی ( به لحاظ پزشکی بیمارگونه ) از ارتفاع دارم

تاریخ
١ سال پیش
متن
She will succeed because of her strong initiative.
دیدگاه
١

او بخاطر عقل و درایت قوی خودش موفق خواهد شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She will succeed because of her strong initiative.
دیدگاه
١

او به خاطر فکر جدید قوی خودش موفق خواهد شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The climber was suffering from exposure.
دیدگاه
٣

کوهنورد داشت رنج می برد از در معرض خطر بودن ( در معرض خطر بود ) /exposureدر حالتnounبه معنای "در معرض خطر بودن" میباشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her boss appreciated her can-do attitude.
دیدگاه
٠

رییسش قدر دانی کرد از نگرش "ما می توانیم" او

تاریخ
١ سال پیش
متن
This kind of questioning can be very intimidating to children.
دیدگاه
١١

این نوع بازجویی ها ( بازخواست کردن ها ) ( سوال جواب کردن ها ) می تواند برای بچه ها مرعوب کننده باشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was intent on the job he was doing.
دیدگاه
٠

او مصمم ( جدی ) بود روی کاری که داشت انجام می داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't glare at me like that, you deserved the scolding.
دیدگاه
٠

چشم غره نرو به من اونجوری، تو سزاوار سرزنش کردن هستی