ترجمه‌های علی ماشا اله زاده (١١٢)

بازدید
٦١
تاریخ
٢ سال پیش
متن
I myself agree with you, but I can't speak for my boss.
دیدگاه

من خودم با شما موافقم اما نمی توانم با رییس ( برای گرفتن موافقتش ) صحبت کنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm halfway through the book now.
دیدگاه

من الان نصفی از کل کتاب را خوانده ام/من نیمه ی راه سرتاسر کتاب هستم

تاریخ
١ سال پیش
متن
I could make out a dark figure in the twilight.
دیدگاه

من به سختی می توانستم ببینم یک هیکل تیره را در هوای گرگ و میش

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gave him a long, lingering kiss.
دیدگاه

اویک بوسه آبدار طولانی داد به او ( بوسه تاخیری طولانی )

تاریخ
١ سال پیش
متن
She resigned her claim to the estate.
دیدگاه

او از ادعای خودش برای این املاک گذشت کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I didn't so much as catch sight of him all day long.
دیدگاه

من آنقدر ها ندیدمش در طول روز ( هرچی سعی کردم ندیدمش )

تاریخ
١ سال پیش
متن
We catch sight of a small plane circling the mountain.
دیدگاه
٠

ما بالاخره چشممان خورد به یک هواپیمای کوچک درحال چرخیدن بدور کوه

تاریخ
١ سال پیش
متن
The fundamental purpose of the Congress is to legislate.
دیدگاه
٠

هدف بنیادی کنگره میبایست قانوگذاری باشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've got a pathological fear of heights.
دیدگاه
٠

من یک ترس مرضی ( به لحاظ پزشکی بیمارگونه ) از ارتفاع دارم

تاریخ
١ سال پیش
متن
You've all ganged up against me, it's not fair.
دیدگاه
٠

شما همگی دست به یکی کرده اید رو در روی من. این عادلانه نیست

تاریخ
١ سال پیش
متن
He remains unrepentant about his comments.
دیدگاه
٠

او پشیمان نیست از اظهارانش

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I can't speak for the others, but I'd love to come myself.
دیدگاه
٠

من نمی توانم با بقیه برای صحبت کنم موافقتشان را بگیرم ( که بیایند ) ، اما خودم دوست دارم بیام.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Unchallenged wisdoms flow swiftly among the middle classes.
دیدگاه
٠

حکمت های بی چون و چرا ( مسلم ) به سرعت جریان می یابد بین اقشار متوسط جامعه

تاریخ
١ سال پیش
متن
These views have not gone unchallenged.
دیدگاه
٠

این دیدگاه ها محرز نشده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
No - one could catch Robbie on his celebratory sprint!
دیدگاه
٠

هیچکس نمی تواند در روحیه ی اهل جشن و سرور بودن به پای رابین برسد

تاریخ
١ سال پیش
متن
His elder brother resigned his rights to the throne.
دیدگاه
٠

برادر بزرگترش صرفنظر کرد ( چشم پوشی کرد ) از حقش برای تاج و تخت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We catch sight of a small plane circling the mountain.
دیدگاه
٠

ما بالاخره می بینیم یک هواپیمای کوچک را در حال چرخیدن بدور این کوه ( بالاخره بعد از سعی فراوان می بینیم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
But only the lucky and the sharp-eyed will catch sight of a kangaroo.
دیدگاه
٠

اما فقط خوش شانسی و این نگاه تیز بین خواهد دید یک کانگورو را ( بالاخره بعد از سعی فراوان دیدن )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
All catch sight of each other and slam down lids.
دیدگاه
٠

همگی بالاخره بعد از تلاش فراوان می بینند همدیگر راو پلک هایشان را به هم می زنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was out of step with the music.
دیدگاه
٠

او با مزیک هماهنگ نبود

تاریخ
١ سال پیش
متن
One dancer was fractionally out of step.
دیدگاه
٠

یک رقاص بطور جزیی نا هماهنگ بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was out of step with her colleagues.
دیدگاه
٠

او با همکارانش هماهنگ نبود

تاریخ
١ سال پیش
متن
He and his wife are always at loggerheads.
دیدگاه
٠

او و همسرش همیشه سر جنگ دارند ( آبشان در یک جوی نمی رود )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Diners can enjoy an uninterrupted view of the garden.
دیدگاه
٠

مدعووین به شام این امکان را دارند که از ویوی ابدی ( منظره ی بی پایان ) باغ لذت ببرند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Lulled by almost uninterrupted economic growth, too many European firms assumed that this would last for ever.
دیدگاه
٠

باشیره مالیدن سر ملت که رشد اقتصادی متوالی داریم، بسیاری شرکت های اروپایی تصور می کنند این برای همیشه ادامه خواهد یافت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't run away with the idea that this job is going to be easy.
دیدگاه
٠

در این خیال باطل نباش که این شغل قرار است آسان باشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
They fashioned him into a fine pianist.
دیدگاه
٠

آنها خودشان را به شکل یک پیانیست خوب در آوردند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Music is fashioned to our taste.
دیدگاه
٠

موزیک به ( شکل ) سلیقه ما درست شده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
We are all unique human beings, fashioned by life experiences.
دیدگاه
٠

ما همگی انسانهای منحصر به فردی هستیم، شکل داده شده بوسیله تجربیات زندگی

تاریخ
١ سال پیش
متن
Nonconformity is little appreciated in a culture that places the needs of society as a whole far above the desires of the individual.
دیدگاه
٠

به انطباق ناپذیری ( با جمع ) کمتر بها داده می شود در فرهنگی که نیازهای جامعه را بالاتر از امیال فردی قرار می دهد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She just goes to pieces in exams.
دیدگاه
٠

او فقط تمرکزش را از دست داد در امتحان. ( اعصابش ریخت بهم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
She's a strong woman, but she nearly went to pieces when Arnie died.
دیدگاه
٠

او زن قوی بود اما اعصابش ریخت بهم وقتی آرنی فوت کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The movie bombed out at the box office.
دیدگاه
٠

این فیلم توی گیشه بلیط فروشی ناموفق بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The tyrant trod on the hopes of the people.
دیدگاه
٠

این ستمگر لگدمال کرد آرزوهای مردم را

تاریخ
١ سال پیش
متن
The final ethereal prayer and solo duet were beautifully sung.
دیدگاه
٠

نیایش ملکوتی و تک نوازی پایانی به زیبایی خوانده شدند

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was intent on the job he was doing.
دیدگاه
٠

او مصمم ( جدی ) بود روی کاری که داشت انجام می داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her boss appreciated her can-do attitude.
دیدگاه
٠

رییسش قدر دانی کرد از نگرش "ما می توانیم" او

تاریخ
١ سال پیش
متن
She fixed her questioner with an icy glare.
دیدگاه
٠

او چشم دوخت به بازجوی خود با چشم غره ای سرد و بی احساس

تاریخ
١ سال پیش
متن
These figures kill off any lingering hopes of an early economic recovery.
دیدگاه
٠

این آمار هرگونه امید باقیمانده ( روزنه ی امید ) یک احیای اقتصاد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Mr Wilkins suffered a lingering death .
دیدگاه
٠

آقای ویلکنز در شرف مرگ بود ( ویلکنز متحمل مرگ تاخیری بود ) ( مرگی بود که نمی آمد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't glare at me like that, you deserved the scolding.
دیدگاه
٠

چشم غره نرو به من اونجوری، تو سزاوار سرزنش کردن هستی

تاریخ
١ سال پیش
متن
We should make good use of our time.
دیدگاه
٠

ما باید استفاده ی خوبی بکنیم از وقتمان ( در این جملهphrasal verb وجود ندارد، اشتباها در این مدخل آورده شده است )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The child cherished the homeless kitten.
دیدگاه
٠

( خاطره ی ) این بچه گربه بی سرپناه ( برای همیشه ) در ذهن این بچه ماند

تاریخ
١ سال پیش
متن
This breed of dog tends to be lively and require a great deal of exercise.
دیدگاه
٠

این گونه سگها معمولا پرجنب و جوش هستند و تمرینات ورزشی بسیاری را می طلبد

تاریخ
١ سال پیش
متن
the spirited bidding at an auction
دیدگاه
٠

یک پیشنهاد پر ذوق و شوق در حراجی

تاریخ
١ سال پیش
متن
The weight of baggage may not exceed seventy pounds.
دیدگاه
٠

وزن چمدانها احتمالا از ۷۰ پوند تجاوز نکند ( possibility )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The evening ended with a grand finale of fireworks and music.
دیدگاه
٠

این شب به انتها رسید با یک بخش پایانی مجلل آتش بازی و موسیقی

تاریخ
١ سال پیش
متن
We bit the bullet and finished the climb.
دیدگاه
٠

دندان روی جگر گذاشتم و صعود را به پایان رساندم

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her eyes rested on the figure across the street.
دیدگاه
٠

چشمش به آن شخص اونطرف خیابان بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
They found their home in ruins after the hurricane.
دیدگاه
٠

آنها خانه هایشان را بصورت مخروبه یافتند بعد از طوفان