پیشنهادهای Matin (٣٨٠)
وسیله نقلیه تفریحی مخفف:recreational vehicle
سیاست مدار، سیاست باز
وانت
هزینه سفر بر حسب مایل
دروغ گو
خاریدن
درک کردن
اجاره کردن، کرایه کردن
آشکار کردن، فاش کردن
به دست آوردن، کسب کردن
توضیح، تشریح
شرایط
جهان گرد، سیاحت گر
رفتار، کردار
ساحل، کنار دریا
ظاهرا، از قرار معلوم
وسع مالی داشتن ( برای خرید یا خرج کردن ) have enough money to be able to pay for sth
وحشیانه
رد کردن، عدم پزیرش
برداشتن، دور کردن
قابل اعتماد
اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
برتری، پیشی
محبوب عموم، عامه پسند
گالری، نمایشگاه
سر چشمه گرفتن
مربوط بودن
زبان مادری
سپیده دم
آب و هوا
پایه
سبک معماری
به فرزندی قبول کردن
پا فشاری کردن، سرسختی کردن
کاغذ بازی، کار اداری
شبانه، در طی شب، تمام شب
نا محدود، بی انتها
تی، زمین شوی
عینا، دقیقا
منجر شدن به، منتهی شدن به
قلاب
محافظ، نگهبان
وظیفه The job that sth is designed to do
نا امیدی، ناکامی
موجود present, alive, or now visible
در نهایت، سرانجام بالأخره
دل سرد کردن، نا امید کردن، مایوس کردن
تحویل دادن take sth, esp goods or letters, to a place
تکه تکه کردن، برش دادن
عالی، برجسته، ممتاز excellent; wonderful