mystery٢١:٢٤ - ١٣٩٨/١٠/٢١راز، رمز، معما
گزارش30 | 2
jaywalking٢١:١٠ - ١٣٩٨/١٠/٢١با بی دقتی از محل ممنوعه و خطرناک خیابان رد شدن
گزارش30 | 2
hide٢٠:٥٦ - ١٣٩٨/١٠/٢١مخفی کردن
گزارش21 | 1
guilty٢٠:٥٠ - ١٣٩٨/١٠/٢١گناه کار، مقصر
گزارش21 | 1
forgery٢٠:٤٥ - ١٣٩٨/١٠/٢١جعل سند، سند سازی
گزارش32 | 1
fellow٢٠:٣٦ - ١٣٩٨/١٠/٢١رفیق، شخص، یارو
گزارش23 | 1
effort٢٠:٣١ - ١٣٩٨/١٠/٢١تلاش، کوشش، سعی
گزارش34 | 1
detective٢٠:١٨ - ١٣٩٨/١٠/٢١کارآگاه a police officer whose job is to try to discover information about crime so that the criminal can be caught
گزارش41 | 3
criminal٢٠:١٠ - ١٣٩٨/١٠/٢١مجرم، جنایت کار
گزارش23 | 1
crime٢٠:٠٦ - ١٣٩٨/١٠/٢١جرم، جنایت
گزارش28 | 0
concern١٩:٥٧ - ١٣٩٨/١٠/٢١مربوط بودن به have a relation to
گزارش78 | 1
chief١٤:٥٣ - ١٣٩٨/١٠/١٩رئیس، فرمانده
گزارش25 | 1
case١٤:٤٥ - ١٣٩٨/١٠/١٩مسئله یا ماجرا ( پلیسی )
گزارش37 | 1
career١٤:٣٣ - ١٣٩٨/١٠/١٩شغل، حرفه
گزارش28 | 2
cab١٤:٢٣ - ١٣٩٨/١٠/١٩تاکسی
گزارش21 | 1
bury١٤:١٥ - ١٣٩٨/١٠/١٩پنهان کردن ( زیر خاک )
گزارش41 | 1
burglar١٣:٥١ - ١٣٩٨/١٠/١٩سارق، دزد منزل
گزارش37 | 1
attack١٣:٤٧ - ١٣٩٨/١٠/١٩حمله کردن، یورش بردن
گزارش25 | 1
arrest١٣:٣٦ - ١٣٩٨/١٠/١٩بازداشت کردن، توقیف کردن
گزارش21 | 1
deny١٣:٢٩ - ١٣٩٨/١٠/١٩انکار کردن، منکر شدن
گزارش16 | 1
ahead١٣:٢٥ - ١٣٩٨/١٠/١٩جلو تر، پیش تر in a more advanced position
گزارش97 | 1
achieve١٣:١٧ - ١٣٩٨/١٠/١٩دست یافتن
گزارش30 | 1
on top of٠١:٠٣ - ١٣٩٨/١٠/١٦علاوه بر این، به علاوه
گزارش57 | 2
as well٠١:٠٠ - ١٣٩٨/١٠/١٦همچنین ( به عنوان کسی یا چیزی )
گزارش30 | 2
underweight٠٠:٥٨ - ١٣٩٨/١٠/١٦لاغر تر از حد معمول
گزارش39 | 1
sync٠٠:٥٤ - ١٣٩٨/١٠/١٦هماهنگ کار کردن با هم ، دریک زمان ، در یک سرعت و. . .
گزارش32 | 2
suntanned٠٠:٤٣ - ١٣٩٨/١٠/١٦برنزه، آفتاب سوخته
گزارش30 | 1
substitute٠٠:٣٩ - ١٣٩٨/١٠/١٦جایگزین، جانشین
گزارش41 | 3
self employed٠٠:٢٧ - ١٣٩٨/١٠/١٦دارای شغل آزاد earning money from one's own business rather than being paid by an employer
گزارش44 | 4
schedule٠٠:١٩ - ١٣٩٨/١٠/١٦برنامه، جدول زمانی
گزارش37 | 4
result in٢٣:٥٩ - ١٣٩٨/١٠/١٥منجر شدن به، منتهی شدن به
گزارش21 | 2
reduction٢٣:٥١ - ١٣٩٨/١٠/١٥کاهش، تقلیل
گزارش14 | 2
program٢٣:٤٤ - ١٣٩٨/١٠/١٥برنامه ریزی کردن
گزارش25 | 4
pep up١٦:٤٥ - ١٣٩٨/١٠/١٥سر حال آوردن
گزارش16 | 2
peak١٦:٤١ - ١٣٩٨/١٠/١٥اوج، حداکثر، حداعلاء
گزارش12 | 1
pasty١٦:٣٣ - ١٣٩٨/١٠/١٥بسیار رنگ پریده و بیمار مانند
گزارش18 | 1
overweight١٦:١٢ - ١٣٩٨/١٠/١٥دارای اضافه وزن، چاق
گزارش32 | 1
obese١٦:٠٦ - ١٣٩٨/١٠/١٥چاق، فربه
گزارش23 | 1
mass١٦:٠٣ - ١٣٩٨/١٠/١٥توده، انبوه
گزارش39 | 1
lack١٥:٤٦ - ١٣٩٨/١٠/١٥کمبود داشتن
گزارش14 | 1
insomnia١٥:٢٥ - ١٣٩٨/١٠/١٥بیخوابی، مرض بیخوابی
گزارش12 | 2
index١٥:٢٠ - ١٣٩٨/١٠/١٥فهرست راهنما
گزارش23 | 1