پیشنهادهای Matin (٣٨٠)
شاهد
گام، قدم
یک نواخت ( مثلا یک لباس تک رنگ )
اشتباه
مهارت، تخصص
ساده کردن، آسانتر کردن
اشاره کردن، علامت دادن
اثر زخم کهنه روی پوست
دزدی، سرقت
راه، مسیر
وارونه کردن، معکوس کردن
( نوعی جواهر که از گردن بند آویزان می شود ) آویزه
چشم پوشی کردن
سرمه ای
ماهیچه ای ، عضلانی
سبیل
شخصیت، ذات
نوعی گردنبند دو طرفه قاب دار که معمولا در آن عکس می گذارند
مکان یا بنای مشهور که از دور قابل رویت باشد
آشنایی
رو به رو شدن
انجام دادن کار سخت
فرق بین دو یا چند چیز را تشخیص دادن
حمایت کردن
سپاس گزاری کردن
ظاهر، قیافه
همچنان که، مثل این که، انگار که
وظیفه
تمام کردن
راندن، پا زدن
وحشت، ترس، هراس
ترسیده، وحشت زده
گیر کرده، گرفتار
چندش آور، تنفر انگیز
موش صحرایی
غرور، تکبر
کش و قوس دادن به بدن
عمل جراحی
ضمنا، در حالی که
ترس، وحشت
سمعک
معلول
آرام، مهربان، نجیب
پشمالو
ترساندن، وحشت زده کردن
خیره شدن، چشم برنداشتن
سرگرم کردن
دفاع، حمایت
جرات کردن
نابینا، کور